قدمت کوچه ملکالشعرای بهار3 به بیش از یک قرن میرسد. این معبر از حاشیه خیابان بهار آغاز و در تقاطع خیابان فرهنگ خاتمه پیدا میکند. نام قدیمی این خیابان سلام بود که توسط ساکنان و کسبه محلی در دهه30 بهدلیل دیده شدن بارگاه منور امام رضا(ع) گذاشته شده بود. در انتهای خیابان سلام، جوی آبی از مجاورت یک مرکز نگهداری بیماران ذهنی در خیابان فرهنگ جاری بوده که علاوه بر تأمین آب شرب شهروندان بخشی از آن به یک انبار و کارگاه تولید یخ راه پیدا میکرد.
پس از نوغان و سراب، سرشور از قدیمیترین محلات مشهد است که پیش از سال ۱۳۰۰خورشیدی به بافت شهری پیوسته است. بیشتر ساکنان محله سرشور از گذشته تا کنون شغل بازاری داشتند. این محله پس از سراب، اعیاننشینترین محلهشهر بوده است. راسته بازار اصلی مشهد از این محله شروع و به محلهنوغان ختم میشده است.
آیت الله سید جواد خامنهای یکی از شخصیتهای برجستهای است که در مشهد به خوبی شناخته شده است. چه در میان علما و چه در میان مردم. او پس از تحصیل مقدمات و چند سال بعد از فوت پدرش، در ۱۳۳٣ ق یعنی در ۲٠ سالگی راهی مشهد مقدس شد. وی در مشهد نزد آقایان حاج سید حسین قمی، میرزا محمد آقازاده ، حاج فاضل خراسانی و میرزا مهدی اصفهانی تلمذ کرد و در فلسفه از محضر آقابزرگ حکیم شهیدی و شیخ اسدا... یزدی بهره مند گردید. این پرونده درباره این شخصیت بزرگ، پدر رهبر معظم انقلاب، است.
خانهای که این روحانی وارسته در آن میزیست، منزلی بسیار ساده و قدیمی و با امکانات محدودی بود که در وهله اول بسیار متعجب شدم ایشان با اینکه فرزندان نامداری دارد و حداقل یکی از آنها رئیسجمهور کشور است و دیگران نیز هر کدام دارای مقامات و مراتبی هستند، معذلک در چنین خانهای محقر و ساده و در یک اتاق کوچک شاید9 متری در کنار انبوهی از کتابهای بسیار قدیمی زندگی میکند و عجیبتر آنکه این پیرمرد و پیرزن سالخورده خدمتکاری نداشتند و در عین حال با میهمان اینقدر گشادهرو بودند و من خود شرمنده شدم که چرا مزاحمت برای آنها ایجاد کردهام.
سبک جلسه به این صورت بود که فردی متن خاصی را برای همه میخواند و بقیه افراد درباره این متن به بحث و گفتوگو میپرداختند. محوریت مباحث مطرحشده نیز بر اساس کتابهایی نظیر جواهرالکلام، حدائقالناظره، مدارکالاحکام، شرایعالاسلام و مستندالشیعه بود. اگر وقتی باقی میماند حضار به بررسی تحولات و اتفاقات روز نیز اشاره میکردند. این جلسه علمی تا زمان حیات همه شرکتکنندگان آن ادامه داشت.
برادر بزرگترم برایم تعریف میکرد که وقتی رهبری به دنیا آمدند پدرم با مرحوم آیت الله خامنهای در بالاخیابان روبه رو شدند. ایشان به پدرم گفتند: خداوند به من پسری عطا کرده است که اسمش را «علی» گذاشتم. پس از آن پدرم را به منزل آیتالله سید هاشم میردامادی، پدربزرگ رهبری، دعوت کردند تا در گوش فرزند نورسیدهشان اذان و اقامه بگویند.
پدرم، آیتالله سید جواد خامنهای، در زندگی بسیار منظم و مرتب بودند. غذایشان بسیار ساده و اندک بود. انسانی بسیار زاهد و بسیار بیاعتنا به مسائل دنیوی بودند. در زندگی غالب علما و شخصیتهای روحانی بهخصوص در میان قدما حدی از زندگی تعریف داشت، اما ایشان از آن حد تعریف شده زندگی نیز پایینتر بود. بزرگتر که شدیم گاهی پیشنهاد میکردیم که اگر اجازه بدهید برخی امکانات رفاهی را برایتان فراهم کنیم، ایشان موافقت نمیکردند.
مرحوم آیتالله نائینی(ره) همچون مؤسس حوزه علمیه قم، آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری که او نیز متوفای ۱۳۵۵ق، است از مهمترین چهرههای علمی و در زمره علمای تراز اول شیعه در عصر خود بود. ایشان فردی است که برای آیتالله حاج سید جواد خامنهای (ره) «اجازه اجتهاد» و «اجازه روایت» صادر کردند.