منطقه ۲

منطقه ۲

بزرگ‌ترین منطقه مشهد

منطقه ۲ بزرگ‌ترین و پرجمعیت‌ترین منطقه شهری مشهد است که محله‌های برخوردار و کم‌برخوردار بسیاری را در بر می‌گیرد. کوچه حسین‌باشی که طولانی‌ترین کوچه شهر است و بوستان حجاب که اولین بوستان ویژه بانوان در مشهد است، در این منطقه قرار دارد. مجموعه تفریحی‌گردشگری سپاد با برخورداری از مراکز تجاری و تفریحی و میدان جانباز با برج‌های تجاری و رستوران‌هایش، هر روز شهروندان و مسافران زیادی را برای خرید و تهیه سوغات به این محدوده شهر می‌کشاند. راسته‌بازار‌های مختلف ازجمله، بازارخطی پارچه و پرده در خیابان تعبدی، راسته کفش در خیابان عامل، راسته سرامیک در ابوطالب و... از دیگر ظرفیت‌های این منطقه است. فراوانی زمین‌های رهاشده، زباله‌گردها، فروشندگان مواد و آشپزخانه‌های تولید مواد صنعتی در محدوده توس از مشکلات چشمگیر این منطقه است. در مساحت ۳۸۴۴ هکتاری منطقه ۲ حدود ۵۱۳ هزار نفر زندگی می‌کنند.

پای آسیب دیده مانع رقابتم نشد
یگانه قهرمان می‌گوید: برای اینکه همیشه آمادگی جسمانی لازم را داشته باشم روزی 2تا 3ساعت را به تمرینات ورزشی می‌گذرانم. درجریان یکی از همین تمرینات به زمین خوردم و استخوان پایم ترک برداشت. چند هفته بیشتر تا مسابقات کشوری ووشو جام خلیج فارس نمانده بود. مدت‌ها بود که برای حضور در این مسابقات لحظه‌شماری می‌کردم و حالا این اتفاق افتاده بود. با وجود مخالفت‌های مربیان به‌ویژه استادم عزیزالله موجریان تمریناتم را ادامه دادم و با همان وضعیت درمسابقات شرکت کردم و رتبه سوم مسابقات بخش نوجوانان را به دست آوردم.
سفری کوتاه به المان‌های نوروزی منطقه2 در 5 ساله گذشته
منطقه2 به عنوان بزرگ‌ترین منطقه شهری مشهد بخشی از هویت قدیمی شهر مشهد را درخود جای داده است. بخش‌هایی از این منطقه درناحیه3 و بولوارتوس و درمسیر ورودی شمالی مشهد قرار دارد. این مسیر همه ساله شاهد هزاران مسافر نوروزی است که از شهرهای شمالی استان خراسان رضوی و ایران به مشهد می‌آیند.
زندگی روحانی یک روحانی از نکا تا مشهدقلی
حجت‌الاسلام قاسم پورمحمدی یکی از کسانی بود که قبل از انقلاب هدایت مردم در راهپیمایی را به عهده داشت. او حدود 38ساله بود که در تجمع‌ها و حتی اطلاع‌رسانی و روشنگری انقلاب نقش پررنگی در مشهدقلی ایفا می‌کرد. در محله به حجت‌الاسلام محمدی معروف بود و در مسجد محله سخنرانی می‌کرد.
کامیون‌دارها زنان پناه گرفته در حیاط منازل را از مهلکه نجات دادند
حبیبه روشندل، یکی از بانوان مبارز انقلابی است که در تعریف خاطره حضورش در تظاهرات یکشنبه خونین مشهد می‌گوید: همه فرار کردند. کشت و کشتاری فجیع انجام شد، به طوری که تلفات بسیاری به بار آمد و من با چشمانم دیدم که متأسفانه چه کسانی به چه شکلی شهید شدند. در حیاط منزلی را باز کردند و تعدادی از ما وارد آن شدیم. به دختر بزرگ‌ترم که سن و سالی نداشت سفارش کردم چنانچه اتفاقی برای من افتاد، خواهرش را بردارد و از مردم بخواهد که آن‌ها را به خانه برسانند. تأکید کردم که سمت سربازان نروید که شما را می‌کشند. وضعیت آن‌قدر نابسامان بود که به هیچ‌کس رحم نمی‌کردند و فقط مردم را به گلوله بسته بودند. کمی بعد اوضاع خیابان آرام‌تر شد، کامیون‌های مردمی آمدند و چوب به دستان کمک کردند که بانوان سوار کامیون شوند تا آن‌ها را از مهلکه دور کنند.
حاج‌اکبر پای کله‌‎پاچه را به خیابان شهیدکاشانی کشاند
حاج‌اکبر شیرغازی 86ساله که حالا باید او را پرسن‌وسال‌ترین کله‌پز مشهد با 71سال سابقه کار دانست، یکی از همان آدم‌های بامرام مشهدی است. کسی که وقتی می‌پرسیدند در محدوده چهارراه خواجه‌ربیع کدام کله‌پزی خوب است، همه به‌اتفاق جواب می‌دادند حاج‌اکبر. بعد از عمل جراحی 3سال پیش، حافظه‌ حاجی تحلیل رفته است. او دیگر آن پیرمرد همیشه شوخ و شنگی نیست که پاچالش را به هیچ‌کس نمی‌داد. حالا پسرش جواد که از کودکی همراه پدر در کله‌پزی کار کرده است، پشت پاچال می‌ایستد و امور را مدیریت می‌کند. حاج‌اکبر اما باز هم با پشت خمیده هرروز خودش را به طباخی‌اش می‌رساند و کمک می‌کند.
هنگام تلاوت قرآن، احساس سبک‌بالی دارم
«آیات قرآن برای آرامش در زندگی بهترین و پایدارترین آثار را برای هر شخصی در هر موقعیت و شرایط زندگی فراهم می‌کند زیرا آثار این آیات برای کسب آرامش در زندگی شخصی و مشترک اثبات شده است.» این بخشی از صحبت‌های هادی شهابی است که در میان اهالی محله با عنوان ذاکر اهل بیت(ع) شهرت دارد و در تمام سال‌های عمرش، یکی از فعالان امور فرهنگی و مذهبی بوده است. او که 35 سال سن دارد و در محله فرامرزعباسی متولد شده است، درباره حس و حالش از تلاوت قرآن می‌گوید: وقتی قرآن می‌خوانم سعی می‌کنم قرائتم با تدبر در مفاهیم قرآنی همراه باشد و به همین دلیل هنگامی که مشغول تلاوت قرآن هستم، احساس شعف و سبک‌بالی دارم؛ کلام وحی هنگامی که با آهنگ و موسیقی قرآنی توأم است، دلنشین و لذت‌بخش می‌شود.
«شکرستان» کامم را تلخ کرد، اما همسایه‌ها کارم را شیرین‌ کردند
تازه فهمیدم زندگی به چه معناست؟ اینکه آدم کنار آدم زندگی کند، یعنی چی؟ معنی همبستگی و احساس مسئولیت را درک می‌کنم و فهمیدم که مشکلات آدم‌ها به یکدیگر ربط دارد. زمانی که من بیمارستان بستری بودم، تمام همسایه‌ها برای اینکه شب مراقب من باشند، از هم پیشی می‌گرفتند و با وجود مشکلات فقر و نداری مرا تنها نگذاشتند؛ به همین دلیل من هم به این اهالی وابستگی بسیاری دارم و دلم به آن‌ها خوش است. این‌ها بخشی از گفته‌های سمانه عرفانیان است که سال‌ها زندگی‌اش را وقف سرو سامان دادن اهالی محله کرده است.