علی طاهری میگوید: یک لحافدوز باید بتواند لحاف، تشک، بالش یا متکا را آماده کرده و بدوزد. ابتدا باید مواد داخل آنها را برحسب تقاضای مشتری پر کند. این مواد شامل پنبه، پشم، پرز، پَر انواع پرندگان یا لایکو است. سپس آنها را داخل لایه اول میریزیم که به آن آستری میگویند و از جنس متقال یا تترون است. لایه دوم همان ملحفه است که امروز طرحهای بسیار زیادی دارد. لایه سوم در صورت درخواست مشتری روی کمری است که 2طرف آن باز است. بیشتر هتلها از این رویه سوم استفاده میکنند.
محله شاهد نامش را ازبولوارشاهد، یکی ازبولوارهای محوری محله گرفته است. این بولواریکی ازطولانیترین بولوارهای قاسمآباد است که دو بزرگراه پیامبر اعظم(ص) و امامعلی(ع) را بههم متصل میکند. یکی از چهارراههای معروف محله شاهد، چهارراه ورزش است.علت این نامگذاری این بود که علاقهمندان به ورزش در این نقطه مشغول نرمش و ورزش صبحگاهی میشدند.

میگوید: خیلیها تصور میکنند اگر سرمایه زیادی داشته باشند میتوانند این حرفه را شروع کرده و کسب درآمد کنند و نیازی ندارند مدتی شاگردی کنند. اما این حرفه ریزهکاریهایی دارد که فقط کنار یک طلافروش قدیمی میتوان آن را آموخت. تشخیص طلای تقلبی از غیرتقلبی، تشخیص عیار و نوع سکه با همین چند سال شاگردی به دست میآید. افراد موفق در این حرفه سالهای زیادی شاگرد بودهاند. آنها بهدلیل تجربه زیاد میتوانند طلای اصلی و تقلبی را تشخیص دهند. سنگ محک و تیزآب (نوعی اسید) یکی دیگر از راههای شناخت طلای اصل و تقلبی است. راه معتبر دیگر آزمایشگاه تعیین عیار طلاست.
مائده غفوریان میگوید: خیلی از نوجوانان کنکوری تصورشان این است که برای قبول شدن در دانشگاههای خوب باید بیش از 10ساعت در روز درس خواند ولی به نظر من مطالعه پیوسته و باکیفیت اهمیت بیشتری دارد. خود من در دوران طلایی عید نوروز، روزی 10ساعت درس خواندم و در تمام این مدت همراه با مطالعه روزانه، بیش از 400تست میزدم و آنها را تحلیل میکردم.
سال ۱۳۰۷ و در پی چند سال کمآبی و بیآبی شهرِ مشهد، با دستور محمد، ولی خان اسدی که آن زمان نایبالتولیه آستان قدس رضوی بود، مقرر شد تا چند رشته قنات در مسیر قوچان و چناران به مشهد که اطمینان داشتند پُرآب است، حفر کنند تا آب شهر مشهد و کشاورزان تأمین شود. در آن سال ۵ رشته قنات در این راه حفر شد و اتصال آنها به هم، نهری را به وجود آورد که، چون از روستای گناباد در نزدیکی چناران آغاز میشد، اسمش را گذاشتند نهرگناباد. نهری که بخش اعظم آن از دلِ قاسمآباد عبور میکرد.
به گواهی بسیاری از هممحلهایها، کتابخانه شهید حسین حریری شیوع کرونا را به فرصت تبدیل کرده است. بهویژه از وقتی کارگاههای مختلفش را به فضای مجازی منتقل کرد. پرمخاطبترین کارگاه این کتابخانه کارگاه خانواده است که با فعالیت در فضای مجازی حالا مخاطبان جدیدی از شهرهای مختلف ایران و حتی خارج از کشور دارد و اعضا بهطور آنلاین از آن استفاده میکنند.
تمایلی برای بیان خاطرات بد ندارد. انگار همین الان در همان صحنهها قرار میگیرد. چهرهاش ناگهان درهمکشیده و غمگین میشود. میگوید: حادثه خیلی تلخی بود که مریضم کرد. مردی بر اثر سوءظن، ابتدا 2فرزند کوچکش را در آشپزخانه حبس و در را روی آنها قفل کرده و بعد همسرش را به حمام برده و رگ دست او و خودش را زده بود.حادثهای که ابعاد رسانهای به خود گرفت و معمای آن بعد از 15روز حل شد.
شهریار با ورزش کردن سعی کرده «دیابت» را مغلوب کند. او غیر از شطرنج، پای ثابت مسابقات مچاندازی و پرسسینه هم هست و عنوانهای زیادی نیز در این رشتهها به دست آورده است.