محله چهنو

محله
منطقه ۶

چهنو

چهنو از محلات قدیمی با بافت نسبتا فرسوده در مجاورت حرم مطهر امام‌رضا (ع) است که درگذشته مزرعه بزرگی بوده و بخشی از اراضی‌اش حدفاصل خیابان‌تهران قدیم و پایین‌خیابان (نواب صفوی) قرار داشته است. این مزرعه بر اثر خیابان‌کشی، تکه تکه شده است. محله چهنو ۱۶ هیئت قدیمی دارد.

محله چهنو
هیئت فیروزه‌تراش محله چهنو، هنر دست آقای «هنرپیشه»
هیئتی ده ساله که حالا توسط چند جوان فعال اداره می‌شود، جوانانی که ده سال پیش خودشان این هیئت را تشکیل دادند و بزرگ‌ترهای این گروه محسوب می‌شوند. آن‌ها برای پیداکردن مکانی برای عزاداری‌هایشان به هادی هنرپیشه می‌رسند؛ فیروزه‌تراش محله که همان اول پیشنهاد استفاده از زیرزمین خانه‌اش را می‌دهد. از همان روز به بعد اینجا تبدیل به حسینیه کوچک بچه‌های محله می‌شود. به این ترتیب در همین مساحت کم کارهای بزرگ کرده‌اند. هر چهارشنبه جلسه هفتگی خودشان را دارند، به مناسبت اعیاد و شهادت ائمه اطهار(ع) برنامه دارند، عده‌ای از آن‌ها حالا به کمک هادی هنرپیشه در کارگاه مشغول به کار شده‌اند و... این حسینیه کوچک داستان‌های بی‌شماری دارد.
ترس از تکرار تراژدی پلاسکو در کاروانسراهای پایین خیابان
طبقاتشان پر شده است از پلاستیک‌جات، پتو، حوله، ظرف و ظروف، دکوریجات و لوازم جورواجور. این‌گونه بودنشان گواهی تاریخ و پیشینه‌ای است که وجود داشته است. این بنا‌های فرتوت و پوسیده، روزی روزگاری کاروان‌سراهای قدیمی معروف زمان خود بودند اما حالا از نفس افتاده‌اند. بیشترشان آن‌طور که باید و شاید بازسازی و مرمت نشده‌اند و هر لحظه خطر فروریختن آن‌ها هست. آتش‌سوزی پلاسکو، فروریختن متروپل و... اتفاق‌های ناگواری بودند که مجابمان می‌کنند پیش از وقوع حادثه باید چاره‌ای اندیشید و ما را به سمت تهیه این گزارش سوق می‌دهند.
 کوچه صابون‌پزهای مشهد
اگر یک روز برحسب اتفاق گذرتان به خیابان مصلی در محله چهنو افتاد، همین نشانی ساده «کوچه صابون‌پزها» شما را به معبری می‌رساند که صدسالگی‌اش را پشت سر گذاشته است و روزی روزگاری راسته حجره‌های صابون‌پزی بوده است. صابون‌پزهای سنتی این کوچه صابون‌های خود را با مواد طبیعی درست می‌کردند و قالب می‌زدند و روی پشت بام ردیف به ردیف می‌چیدند تا خشک شود. حالا همین صابون‌های سنتی جایی در بیرون شهر پخته و خشک می‌شوند و قفسه‌های تک و توک مغازه به جای مانده صابون‌پزی را پر از صابون می‌کنند.
 بازی رنگ‌ها در کارگاه اوستا محمد
محمدآقا همان اوستا رنگرزِ قدیمی محله چهنو است که این روزها به‌دلیل کهولت سن، خانه‌نشین شده و زمام کار را به دست پسرش سپرده است. روزی روزگاری رنگرزی کوچک او آن‌قدر سر زبان‌ها افتاده بود که کوچه آیت‌الله صدوقی5 در محله چهنو به کوچه رنگرزی معروف شده بود. محمد زنگنه حالا ٩٢سال را رد کرده است. تا همین چند سال پیش، تمام شهر را پیاده گز می‌کرده، صبح‌ها پای پیاده می‌رفته حرم و از حرم به خانه برمی‌گشته غروب‌ها هم برای نماز جماعت به مسجد محله می‌رفته است. تمام تاب و توانش را در این سن و سال مدیون روزهای جوانی است. یا در کارگاه رنگرزی مشغول کار بوده یا در زورخانه‌ها مشغول کشتی و ورزش.
ردّ پای مرحوم عابدزاده در مسجد «رضویه»
مسجدی قدمت‌دار و شناخته‌شده که با مدیریت حاج علی‌اصغر عابدزاده ساخته شده است. این بنا حالا تنها یک مسجد نیست! بلکه در این سال‌ها به مرکزی برای فعالیت‌های فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و... تبدیل شده است، جایی برای برگزاری مراسم به بهانه مناسبت‌های مختلف یا محلی برای تهیه جهزیه تازه‌عروس و دامادهای کم‌بضاعت محله. از پیر و جوان و مرد و زن هم در این فعالیت‌ها شرکت می‌کنند. بماند که نماز صبح که یکی از واجبات فراموش‌شده برخی مساجد است هم در این مسجد محوری از دیرباز تاکنون اقامه می‌شود و آن را خاص‌تر کرده است.
 کوچه‌ای با کاربری آموزشی در محله چهنو
هر معبری داستان خودش را دارد اما سرگذشت بعضی کوچه‌ها، شنیدنی‌تر است. کوچه شهید شیرودی2 یکی از همان گذرگاه‌های خاص است که 70، 80سال پیش تا چشم کار می‌کرد باغ توت و انگور بود و دیوارهای گلی و تک و توک خانه‌های ویلایی. اهالی آن هم بیشتر کشاورز و باغدار بودند و میوه بیشتر میوه‌فروشی‌های شهر از همین‌جا تأمین می‌شد.اما حالا این کوچه آسفالت و جدول‌کشی شده است و شلوغی و ترافیکی آن که خودروهای گذری باعث و بانی‌اش هستند دست کمی از ترافیک معابر اصلی ندارد. وجود چهار مدرسه قدیمی و بنای جعفریه که روزگاری محل آمد و شد طلاب جوان بود آن را به کوچه‌ای با سبک و سیاق آموزشی تبدیل کرده است.
 سفر به کوچه‌باغ‌های چهنو
قاسم هادیان حقیقی 77ساله و بزرگ‌شده این محله است. محله‌ای که صد سالگی‌اش را پشت سر گذاشته است. پدر او شاطر حسین هم روزی روزگاری از ریش‌سفیدان اسم و رسم‌دار این خیابان بوده و در پنجراه پایین خیابان آردفروشی داشته است. هادیان قرار است با خاطره‌گویی‌هایش ما را ببرد به سال‌های دور، به روزهایی که خبری از همهمه و شلوغی پنجراه پایین خیابان و صدای بوق خودرو‌ها نبود.