رضا عسگری انگشترساز با تجربه و سن و سالدار محله چهنو به دور از شلوغی و هیاهوی بازار ها و مجتمع های تجاری در دل کوچهپسکوچهای آن هم در مغازهای کوچک و قدیمی کنار مسجد شجره به اندازه کف دست دانه دانه انگشترهایش را با دقت و حوصله میسازد. مغازهاش نه ویترینی دارد و نه هیچ رد و نشانی از یک انگشترفروشی. معتقد است شیوه ساخت سنتی انگشتر هنوز مرسوم است و طالب خاص خودش را دارد.
چهنو از محلات قدیمی با بافت نسبتا فرسوده در مجاورت حرم مطهر امامرضا (ع) است که درگذشته مزرعه بزرگی بوده و بخشی از اراضیاش حدفاصل خیابانتهران قدیم و پایینخیابان (نواب صفوی) قرار داشته است. این مزرعه بر اثر خیابانکشی، تکه تکه شده است. محله چهنو ۱۶ هیئت قدیمی دارد.
ساخت بنای جامعه الحسین(ع) برمیگردد به سالها پیش. به روزهایی که خبری از شلوغ بازار راسته مصلی در محله شیرودی نبود، خیابان مصلی یک جاده خشک و خالی و بیآب و علف بیشتر نبود و پرنده اینجا پر نمیزد. اعضای هیئت رزمندگان جامعه الحسین(ع) در همان روزها تصمیم گرفتند که پایگاه خودشان را اینجا بسازند. آن سالها اعضای هیئت برای اجرای مراسمشان از این مسجد به آن مسجد کوچ میکردند. مکان واحدی نداشتند و دلشان میخواست فعالیت متمرکز داشته باشند.شهید نورعلی شوشتری که مؤسس این هیئت است همان سالها پیشنهاد ساخت بنای جامعه الحسین(ع) را میدهد. یکی 2نفر واقف پیدا میشوند که زمینهای ملکی خودشان را وقف میکنند. زمینهای اطراف هم توسط رزمندگان و خیران خریده میشوند. این میشود که بنای جامعه الحسین(ع) ساخته میشود.
«مرگ حق است؛ یک روز هم سراغ ما میآید» شنیدن این جمله در مراسم ختم و سوگواری بین آدمهای سیاهپوشی که هنوز در بهت از دست دادن عزیزشان هستند اصلا عجیب نیست، اما وقتی بین دیوارهای کاهگلی یک کارگاه کوچک صابونپزی در خیابان مصلی مشهد ایستاده باشید و بوی کتیرا و عطر یاس بیاید چطور؟ حتما تعجب میکنید اگر بگوییم گوینده این جمله مرد پنجاه و دو سالهای است که با ظاهری مرتب پشت میز مغازهای پر از صابون ایستاده؛ یک استاد صابونپز سنتی در عصر مدرنیته و تکنولوژی. علی اکبر برپا استاد صابونپزی که علاقه عجیبی به جمعکردن اعلامیه ترحیم درگذشتگان دارد؛ علاقهای که مغازهاش را به یک کلکسیون بزرگ از آگهی ترحیم تبدیل کرده است.
سالهای سال بهدلیل مبلغی ناچیز پشت میلههای زندان روزگار میگذراندند. بعضیهایشان قرض بالا آورده بودند، بعضیها هم ناخواسته مرتکب جرم شده بودند و در حسرت یک روز آزادی و زندگی بدون دغدغه بودند. اما ناگهان ورق برمیگردد و ماجرای نجات کلید میخورد. جلوی در زندان به دنبالشان آمدهاند تا آنها را به زیارت امام رضا(ع) ببرند و بعد هم تا دم در خانهشان بدرقه کنند. بهت زدهاند و حیران. حال و هوایشان وصفناپذیر است. «زهرا شاهدی» خیّری از اهالی محله چهنو است که با کمک همگروهیهای خیرش در فضای مجازی، لذت رهایی از بند را به زندانیان هدیه دادهاند.
تا چشم کار میکند در این اتاق کوچک سماور دیده میشود، از هر جنس و نوع و مدلی که فکرش را بکنید. سماورهای قدیمی هر کدام خاطرهای را برای رجبعلی درباری، سماورساز قدیمی خیابان چهنو، زنده میکنند. البته او حالا مدتهاست به دلیل کهولت سن دیگر از سماورسازی دست کشیده است. روزها در مغازه کوچکش مینشیند و سماور و کتری همسایهها را تعمیر میکند.
خطریترین سرا در منطقه6، سرای شاهرودی در میدان عدالت است. سرایی فرسوده با قدمت زیاد که مدتی پیش قسمتی از انبار انتهایی آن دچار آتشسوزی شده بود.