شهربانو قویدل حتی بعداز شهادت همسرش محمدعلی حنایی سر خم نکرد و در نهایت به آرزویش شهادت دست یافت. به گفته هماتاقیاش، او غسل کرد، شهادتین را گفت و راهی راهپیمایی برائت شد و در حج خونین۱۳۶۶ به شهادت رسید.
چاووشخوانها در گذشته، وقت رفتن و بازگشت، همراه حاجیها و کربلاییها بودند. هنوز هم کموبیش این رسم وجود دارد، هر چند مداحهای جوان جای چاووشخوانها را گرفتهاند. آن قدیمها چاووشخوانی یک رسم بود.
خانم و آقای ناصری حاجیانی بودند که یک سال زودتر از موعد وعده دادهشده در ثبتنام حج ، با خرید فیش آزاد راهی مکه میشوند و هیچکس از اعضای خانواده، تا هنوز دلیل این اشتیاق را نمیداند. اشتیاقی که عطر شهادت داشت.
بعد از طواف اول، درست در پشت مقام ابراهیم از شدت گرما و ازدحام جمعیت روی زمین افتادم. خیلی سریع برادران بنگلادشی و مصری دور من حلقه زدند. آب روی سر و صورتم ریختند.
حسین مومنی پرستاری است که بهعنوان بسیجی داوطلب از سال ۵۹ تا ۶۸ در مناطق جنگی به مداوای رزمندهها میپرداخت، از حرفه خودش در فجایع انسانی دیگری مانند جمعه خونین مکه و حادثه منا نیز استفاده کرده است.