چندسالی است نام «شهیده زنگویی» بر تابلو شهیدکامیاب ۶۰ نقش بسته است. او در حج تمتع سال۱۳۶۶، زمانیکه با مشتهای گرهکرده در راهپیمایی برائت از مشرکین حضور داشت، به دست رژیم سعودی به شهادت که آرزویش بود، رسید.
نرگس مهدویاندلاوری؛ مادر، دایی، برادران و فرزندش شهید شدهاند. او این روزها بر اثر کهولت سن خانهنشین شده و میگوید: دعا کنید خدا این داغها را قبول کند.
معصومه اعظمزاده که یکی از خیابانهای محله رازی به نام اوست، دهه ۶۰ و در سرزمین وحی، شهید شده است.
حاجحسنآقاي بادامدرّی، چلوکبابی بعثت را از سال ۶۲ راه انداخته است. شغل اول و آخرش هم همین بوده. قبل از آن ۱۰ سال شاگرد چلوکبابی غفوریان بوده است نزدیک درمانگاه سیلو.
شهربانو قویدل حتی بعداز شهادت همسرش محمدعلی حنایی سر خم نکرد و در نهایت به آرزویش شهادت دست یافت. به گفته هماتاقیاش، او غسل کرد، شهادتین را گفت و راهی راهپیمایی برائت شد و در حج خونین۱۳۶۶ به شهادت رسید.
چاووشخوانها در گذشته، وقت رفتن و بازگشت، همراه حاجیها و کربلاییها بودند. هنوز هم کموبیش این رسم وجود دارد، هر چند مداحهای جوان جای چاووشخوانها را گرفتهاند. آن قدیمها چاووشخوانی یک رسم بود.
شهید معصومه اعظمزاده در روزی که رفته بود از مشرکان اعلان برائت کند به شهادت رسید. روز ۹ مرداد سال ۱۳۶۶، وقتی که زائران ایرانی خانه خدا در شهر مکه شعار مرگ بر اسرائیل سردادند و سعودیها به آنها تیراندازی کردند.






