رضا زمانی با آنکه سن زیادی ندارد، آن زمانی را به یاد دارد که برخی لحافدوزها به خانهها میرفتند؛ هم پنبه میزدند و هم سفارش لحاف و تشک میگرفتند.
در راسته بولوار عبادی به سراغ یکی از قدیمیهای محله میروم، زیراندازی پهن کرده و نیمی از فضای پیادهرو را به خود اختصاص داده، از دور ملافه سفیدی نمایان است که در آن پنبهها هنوز جای خود را پیدا نکردهاند.
حسینآقا لحافدوز قدیمی میگوید: تشک پنبهای و پشمی و لایکو هیچ فرقی نمیکند؛ وقتی که دل خوش در زندگی داشته باشی، حتی اگر روی زمین هم سر بگذاری، خود را خوشبختترین آدم دنیا میپنداری.
اگر خاطرههای این محله را مرور کنید، حتما عمواسماعیل را با کمان لحافدوزیاش، وقتی آمدنش را با صدای بلند در این کوچه و آن کوچه خبر میداده است، به یاد خواهید آورد.
بانوان محله فردوسی، حرفه قدیمی لحافدوزی را زنده کردند.