سال 1399 نمایشگاه عکسی با عنوان «رابطه» در کشور استرالیا برگزار شد. در این نمایشگاه آثار الیاس علوی، یکی از هنرمندان مهاجر در استرالیا، با همکاری 10هنرمند دیگر به نمایش گذاشته شد. آثار زبیده حسینی از گلشهر، نماینده کشور ما در این نمایشگاه بود. با او درباره آثارش و نگاهش گپ زدیم. مختصری هم از زندگی سخت مهاجران برایمان گفت.
محله شهید آوینی که در میان عموم مردم به گلشهر شهرت دارد، میزبان بخش زیادی از مهاجران افغانستانی است. برخی از مشهدیها به این محله کابل کوچلو هم میگویند. مهاجران در این محله احساس غربت نمیکنند. فراوانی مغازههای فروش لباس و غذای افغانستانی باعث شده این محله یکی از ظرفیتهای گردشگری مشهد باشد.

سکینه احمدی متولد ۱۳۶۷ در مشهد با پدر و مادری مهاجر از افغانستان است. او مدتی است که شروع به بافتن آیات قرآن کرده اما نه آنطور که شما تصور میکنید. سکینه سال ۷۹ بر اثر سردرد شدید بینایی خود را از دست داد و حالا با کمک مهرههایی قرآن را به خط بریل میبافد. اینطور دیگر خطوط بریل مثل قرآنی که در اختیار دارد با زیاد خواندن صاف نمیشود و همیشگی است.
اهالی اسم اینجا را سرزمین عجایب گذاشتهاند، اما خود صاحب مغازه، نام عطاری نوین را مناسبتر میداند. لوازم آرایشی گیاهی، پفک ارگانیک، روغن شحم و قهوه خرما! همه اینها را میتوان در دل این سرزمین عجیب کوچک پیدا کرد. سابقه کار احمد رحمانی برمیگردد به سال ١٣٩٤. وقتی که دانشجوی کارشناسی رشته فقه و حقوق بوده، با آیات و روایات سر و کار داشته و به طب اسلامی و سنتی علاقهمند میشود. ابتدا کارش را با فروش آنلاین شروع میکند و بعد از رونق گرفتن کسب و کارش این فروشگاه را تأسیس میکند.
4مدال رنگارنگ در ردههای مختلف استانی دارد. به اعتقاد خودش، مهمترین مدالش را سال98 در رشته تکواندو و در سبک کیوروگی کسب کرده است. فاطمهزهرا نجفی، دانشآموز سال نهم مدرسه نیما رمضانی است که همه تلاش خود را میکند تا مقامهای کشوری و بینالمللی این رشته را نیز به دست آورد. تنها خواسته او حمایت بیشتر مسئولان از ورزش بانوان در حاشیه شهر است.
بولوار شهید آوینی مسیر اصلی دسترسی شهروندان ساکن محدوده گلشهر به دیگر نقاط شهر و بهعکس است. در ابتدای این بولوار خیابان آوینی5 قرار دارد. این خیابان روبهروی کلانتری انتظامی گلشهر و در جوار بوستان آلالههاست. انتهای آن به خیابان گلریز گلشهر میرسد که در گذشته به عنوان قلعه کهنه گلشور یا گلشن شناخته میشده است.
فارسیزبانان هر جای جهان که باشند پیوندی قوی با شعر و داستان و افسانههای کهن دارند. منطقه5 هم شهروندان ادیب و دوستدار ادبیات کم ندارد. به سراغ جمعی از داستاننویسان گلشهری آمدهایم که بیشتر آنها مهاجر هستند. انجمن آنها پیشتر با عنوان «صندلیهای روبهرو» معروف بود و حالا با نام انجمن «راویان داستان» شناخته میشود. گروهی که از دل آن افراد بسیاری با استعدادهای درخشان سر برآوردهاند.
«بچه محلمان بود. میگفتم سید جان، تو از صبح تا شب دنبال کاسبی هستی؛ این خیلی خوب است. نان حلال هم در میآوری. شبها هم یک ساعتهایی بیا مسجد و با ما باش. بچههای مسجد خیلی باصفا هستند. سیدحکیم، اما متواضعانه میگفت شما آدمهای بزرگی هستید؛ بگذارید من دنبال کاسبی ام باشم. تا اینکه سال ۹۵ خبر آمد سیدحسن حسینی در سوریه شهید شده، آن هم به عنوان معاون لشکر فاطمیون. ا... اکبر! چطور او را نشناختیم؟ او شهید شد و خیلی از ما بچه مسجدیها متوجه شدیم که ما باید دنباله رو سید باشیم نه اینکه او دنبال ما بیفتد.»