زهرا شادمان میگوید: من و همسرم گفتیم یک روز امتحان میکنیم؛ یک روز شد سه روز، سه روز شد سی روز و سی روز شد سه سال. از آن زمان تا امروز این کار ادامه داشته است و هم بانیان اضافه شدهاند و هم خانوادههایی که به آنها کمک میکنیم.
محمدتقی خاکی، معروف به حاجمحمد کلهپز میگوید: «کلهپاچه خور، پیتزاخور نمیشود.» او مشتری خارجی زیاد دارد که بیشتر آنها از کشورهای عربی هستند، گاهی میآیند و در طباخی او کلهپاچه میخورند.
جعفر آکار، مسئول سفرهخانه سنتی در محله پنجتن است. او یک کارآفرین نمونه و فرد موفقی به حساب میآید که توانسته برای بیشاز ۲۰۰ نفر خانم و آقا فرصت شغلی ایجاد کند.
دیهیمی در آخر نامهاش مینویسد: اهالی محترم خراسان میتوانند با نهایت اطمینان امیدوار باشند که ارزاق آنها از هرحیث تا سر خرمن نو تأمین است و هیچ پیشامدی این وضعیت را نمیتواند تغییر دهد.
جواد دلدار مدعی است حوالی سال ۱۳۹۰، یکی از افرادی بوده که فلافل را در مشهد باب کرده و پیشبینیاش نیز درست از کار درآمده است: تا سال ۱۳۹۲، در تمام خیابانهای مشهد، فلافل خواهند فروخت.
حیدر رحیمزادهعطایی، آشپز یکی از کترینگهای خیابان تاجرآباد، کسی است که بهواسطه آشپزی چند کشور را گشته و با کولهباری از تجربه به زادگاهش در مشهد برگشته است.
بابک اشرفی، جوان ۳۲ سالهای که حدود ششماهی میشود کتابخانه شخصی را همراهبا ارائه غذا به شهروندان راهاندازی کرده است. او در کتابخانه رستورانش ۵۰۰ جلد کتاب دارد.






