دیهیمی در آخر نامهاش مینویسد: اهالی محترم خراسان میتوانند با نهایت اطمینان امیدوار باشند که ارزاق آنها از هرحیث تا سر خرمن نو تأمین است و هیچ پیشامدی این وضعیت را نمیتواند تغییر دهد.
جواد دلدار مدعی است حوالی سال ۱۳۹۰، یکی از افرادی بوده که فلافل را در مشهد باب کرده و پیشبینیاش نیز درست از کار درآمده است: تا سال ۱۳۹۲، در تمام خیابانهای مشهد، فلافل خواهند فروخت.
حیدر رحیمزادهعطایی، آشپز یکی از کترینگهای خیابان تاجرآباد، کسی است که بهواسطه آشپزی چند کشور را گشته و با کولهباری از تجربه به زادگاهش در مشهد برگشته است.
بابک اشرفی، جوان ۳۲ سالهای که حدود ششماهی میشود کتابخانه شخصی را همراهبا ارائه غذا به شهروندان راهاندازی کرده است. او در کتابخانه رستورانش ۵۰۰ جلد کتاب دارد.
مجید نوروزی جوانی که متفاوت از همسنوسالهای خودش بهعنوان یک آشپز نمونه تلاش کرده و حائز مقام دوم کشوری در این رشته شده است.
گروه «پایان کارتنخوابی»با هدف ترک معتادان، هر هفته شنبهها در خانه شاملو غذا میپزند و بین کارتنخوابها توزیع میکنند.
حسین فلاح، کبابپز قدیمی کوچه مخابرات چهارباغ میگوید: خانوادههای ایرانی چه بخواهند و چه نخواهند کبابخور هستند و این غذا را دوست دارند.