سید امیرعباس موسوی دوازدهساله و ساکن محله وحید است. هنوز در ابتدای راه است، اما در همین مدت چهار مقام برتر در مداحی کسب کرده است و تلاش میکند با آموزش و تمرین گامبهگام پیشرفت کند و روزی جزو مداحان سرآمد ایران باشد.
امیرعباس از هشتسالگی بهمدت یکسال تمرین کرد تا توانست در یکی از اعیاد ائمه(ع)، میکروفون به دست بگیرد و مقابل چشمان دلدادگان اهلبیت پیامبر(ص) دکلمهخوانی کند.
تا اواخر دهه ۶۰، خیابان وحید که از بولوار مجلسی شروع میشد و تا نزدیک کشفرود ادامه داشت از آنجاکه مسیر تردد به سمت کشفرود بود، با نام «دریا» شهرت یافت. بخش ابتدایی خیابان، دریای اول نامیده میشد و بخش دوم دریای دوم. بعد از احداث بزرگراه شهید بابانظر و جدایی دریای اول و دریای دوم و تشابه اسمی با خیابان «دریادل» محله راهآهن، این خیابان وحید نامگذاری شد.

سابق تعداد بازارهای مشهد کمتر بود و تکلیف آدمها با خودشان مشخصتر، اما حالا تعدادشان خیلی بیشتر از این حرفهاست. ایثار، سیمتری طلاب یا بازار بزرگ فردوسی راهرو و ویترین بسیاری دارد که میتوانی مردم را در آنها ببینی؛ مردمی که پس از گذراندن روزهای سخت اوج کرونا، حالا انگار دارند نفسی تازه میکنند. با این حال به خاطر کرونا و وضعیت معیشتی مردم، کاسبان بازارها را کم رونق توصیف میکنند.
محمدرضا نوایی متولد سال77 است و در خانوادهای کمجمعیت بهدنیا آمد. پدرش وقت و بیوقت ساز میزد. به گفته خودش اولین صداهایی که میشنیده، آهنگین بوده است. حتی روزهایی که پدر به دام اعتیاد افتاده بود و حال زندگیشان خوش نبود، باز هم ساز میزد و محمدرضا باز هم تشنه شنیدن و گوشسپردن بود. با این حال بهعلت شرایط زندگی از دهسالگی برای اینکه درس بخواند مجبور بود در زمینههای مختلف از فروشندگی گرفته تا خیاطی و... کار کند.
محمدرضا جعفری آنی متولد1386 اولین بار کلاس هفتم در جشنواره خوارزمی شرکت کرد و مقام سوم استانی رشته «احساس واژه ها» را کسب کرد. پس از آن در عرض دو سال صاحب رتبه های دیگری هم شد، مانند رتبه سوم رشته زبان و ادبیات فارسی استانی جشنواره خوارزمی سال 98 - 99، رتبه اول استانی رشته داستان نویسی و رتبه دوم استانی رشته مجسمه سازی جشنواره فردا در سال 99-1400 تحصیلی جدید. نوجوان های هم سن وسالش در محله بیشترشان عاشق بازی گل کوچک در کوچه اند، اما محمدرضا علاقه زیادی به فوتبال ندارد. بیشتر دلش می خواهد کتاب بخواند و برای همین در کتابخانه محله عضو شده است و بیشتر کتاب می خواند.
همه آنهایی که بومی و ساکن این منطقهاند و جای المانهای دائمی را در برخی محدودهها خالی میدانند؛ مانند بازار نگینتراشها در محله طلاب و کوی مهدی و همچنین بازار جاروبافهای محله تلگرد. آنها میگویند باید متناسب با همین هویت، المانهایی در این نقاط ایجاد شوند.
ریحانه نوری همه موفقیتهایی را که در همین مدت کوتاه از زندگیاش کسب کرده است، مدیون قرآن کریم میداند و تعریف میکند: از روزی که به خاطر دارم، مادرم ویدئوهای قرائت قرآن قاریان برتر جهان اسلام را میگذاشت تا تماشا کنم و اینطور بود که با قرآن مأنوس شدم. او این روزها خود را برای شرکت در رقابتهای استانی تفسیر قرآن آماده میکند.
سراغ عباس رستمی، هنرمند سنگ تراش محله وحید را از هرکس که بگیری، دستت را می گیرد و مستقیم می آورد مغازه ای که پر از اشیای زینتی و سنگی است. دورتادور قفسه های مغازه پر است از کارهای سیاه قلم که روی سنگ حک شده است. روی زمین هم انواع قندان، هاون و قابلمه های ریزودرشت سنگی چیده شده است.همه وسایلی که در این حجره به فروش می رسد، حاصل ساعت ها کار روی سنگ است.