کد خبر: ۹۷۶۷
۱۷ آبان ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۰
هنر خوب زیستن احمدآقا و زهرا خانم از بمب‌باران تا ورشکستگی

هنر خوب زیستن احمدآقا و زهرا خانم از بمب‌باران تا ورشکستگی

احمدآقا و زهرا خانم چه آن‌زمان که زیر باران بمب‌ها و آوارگی بین کوه‌های ایلام، لحظه‌های سختشان را با یکدیگر قسمت کردند و چه حالا که با رفتن فرزندانشان به خانه بخت، دوباره زندگی دونفره‌ای را تجربه می‌کنند.

اگر شما از آن دسته افرادی هستید که فکر می‌کنند خوشبختی یک زوج، چیزی است که با چشم می‌توان آن را دید، ادامه این گزارش را نخوانید؛ چون چیز‌های خوب و ارزشمند دیدنی نیستند. اگر باورتان این است که خوشبختی یک زوج، شمردنی است، ادامه این جملات را رها کنید؛ چون زیبایی‌های واقعی، واحدی برای شمارش ندارند.

همین است که وقتی قرار می‌شود از خوشبختی آقای قویدست و همسرش بنویسم، نه می‌توانم چیزی را برایتان به تصویر بکشم و نه آنها را بشمارم. 

باورکردن هنر «خوب‌زیستن در کنار هم»، فقط حس‌کردنی است؛ باید نشست و دل داد به حرف‌های آدم‌ها و از تلخ و شیرینشان شنید تا بتوان فهمید چه کسی خوشبختی را زیر زبانش مزه‌مزه کرده، حتی در لحظات سخت زندگی! زندگی احمدآقا و زهراخانم از همین دست است.

گرچه بعضی معیار‌های زندگی‌شان با دنیای امروز و ذهن حسابگر ما نمی‌خواند، چه باور کنیم و چه نکنیم همین معیار‌ها سال‌هاست که پایه زندگی این زوج را محکم نگاه داشته.

چه آن‌زمان که زیر باران بمب‌ها و آوارگی بین کوه‌های ایلام، لحظه‌های سختشان را با یکدیگر قسمت کردند و چه حالا که در یکی از کوچه‌های آرام محله ایثارگران با رفتن فرزندانشان به خانه بخت، دوباره زندگی دونفره‌ای را تجربه می‌کنند، ملاک انتخابشان برای زندگی تغییر نکرده و هنوز هم برای یکدیگر همان آقا و خانم ۳۸ سال پیش هستند!

 

برای زندگی به دنبال چنین کسی می‌گشتم

احمدآقا اصالتا ایلامی است، اما خانواده‌اش سال‌هاست به سبزوار مهاجرت کرده‌اند. او دوران کودکی تا جوانی‌اش را در سبزوار می‌گذراند تا اینکه به گفته خودش: «در ۲۰ سالگی برای سرزدن به خواهرم که ساکن ایلام است، به وطن اجدادی‌ام برگشتم.

آنجا از خواهرم شنیدم که سازمان امور اقتصادی و دارایی ایلام استخدامی دارد. با دیپلم اقتصاد در آزمون شرکت کردم و قبول شدم. این‌طور شد که در این شهر ماندگار شدم.» 

مرد خانه بعد از ۳۸ سال زندگی مشترک، هنوز تاریخ ازدواجش را به یاد دارد: «مهرماه ۱۳۵۴». می‌گوید: «زهراخانم به خواهرم معرفی شده بود. قبل از مراسم خواستگاری، من فقط عکسش را دیدم و درباره خصوصیات اخلاقی‌اش پرسیدم که گفتند عفت و حجاب دارد. من برای زندگی به‌دنبال چنین کسی می‌گشتم.»

 

در سال‌های اول جنگ زیاد سختی کشیدم

«مادر احمدآقا ساکن سبزوار بود و آن‌موقع با خواهرش به خواستگاری من آمد. ما هیچ صحبتی با هم نکردیم. اصلا این چیز‌ها مرسوم نبود. در ایلام، رسمی به‌عنوان دوران عقد مطرح نیست و از زمان خواستگاری تا روزی که به خانه خودم رفتم، روی‌هم‌رفته ۲۱ روز بیشتر طول نکشید.

تمام مراسم عقدکنان، خرید و تهیه جهیزیه در ۲۱ روز انجام شد. در این مدت من فقط یک بار با همسرم بیرون رفتم

تمام مراسم عقدکنان، خرید و تهیه جهیزیه در همین ۲۱ روز انجام شد. در این مدت من فقط یک بار با همسرم بیرون رفتم. آن هم برای آزمایش خون که چند جمله بیشتر با هم حرف نزدیم. دختر و پسر در آن موقع خیلی شرم و حیا داشتند.»

خرید عقد خانم خانه خلاصه می‌شده به حلقه، گوشواره و گردنبند شمایل به‌اضافه یک تونیک، بلوز، چادر و یک جفت کفش. جهیزیه‌اش نیز یک دست رختخواب بوده با سماور، اتوبرقی، فرش دومتری و وسایل کارفرما.  اول زندگی را با اتاقی اجاره‌ای همراه با صاحبخانه سر می‌کنند.

بعد از مدتی به کارمندان دارایی وام می‌دهند و احمدآقا یک قطعه زمین ۲۰۰ متری می‌خرد و سرپناهی برای خودشان می‌سازد تا سال ۵۹ که جنگ شروع می‌شود؛ «به خاطر بمباران خانه‌ها ترک برداشته و تخریب می‌شد، ازجمله خانه ما.

با این‌حال تا سال ۶۱ که شهر تخلیه شد، در ایلام ماندیم و بعداز آن من را به اسفراین منتقل کردند. یک سال آنجا بودیم، شش سال بعد را در سبزوار گذراندیم و بعد هم برای همیشه به مشهد منتقل شدم.  ما در سال‌های اول جنگ، زیاد سختی کشیدیم. مردم آواره کوه‌ها شده بودند.

با تانکر برایمان آب می‌آوردند و با هواپیما غذا. من و همسرم آن‌موقع، سه فرزند داشتیم و شرایط سختی را در کنار هم می‌گذراندیم. وقتی که احمدآقا به اسفراین منتقل شد، تمام وسایلمان را جمع کردیم و از ایلام رفتیم.»

 

معیار من پاکدامنی زن بود

آقای قویدست دیپلم اقتصاد دارد و خانم شفیعی در نهضت درس خوانده است. احمدآقا می‌گوید: «مدرک در انتخاب همسر برایم ملاک نبود. چون آزادی‌ای که رژیم گذشته به خانم‌ها داده بود، باعث بدبختی بسیاری از خانواده‌ها شده بود و من به‌دنبال کسی می‌گشتم که از بی‌بندوباری دور باشد. معیار من در آن زمان، پاکدامنی زن بود که معیار خوبی هم بود و نتیجه‌اش را در زندگی دیدم.»

 

به ایمان پدرش مباهات می‌کند

ازبین فرزندان خانواده قویدوست، فقط فرزند بزرگ خانواده سر مصاحبه حاضر بود. او که مقیدبودن پدرش به رزق حلال را از همان کودکی حس کرده و دیده است، می‌گوید: «یادم هست که وقتی بچه بودیم، یک بار پدرم به تعداد، برایمان لواشک خریده بود.

خانه که آمد لایه‌های نازک لواشک را از هم جدا کرد و شمرد. وقتی فهمید یک برگ آن اضافه است، برگشت و آن را به مغازه‌دار پس داد.»

طاهره، مادرش را در یک کلمه خلاصه می‌کند؛ «صبر». آشپزی مادرش را هم بسیار قبول دارد و هنوز نفهمیده او چطور می‌تواند همان‌طور که آشپزی می‌کند، با دیگران حرف هم بزند و هم‌زمان چند کار دیگر را انجام دهد.

به ایمان پدرش مباهات می‌کند: «خیلی از مواقع او را در حال خواندن قرآن یا نماز قضا خواندن می‌بینم. پدرم شوخ‌طبع است و در دلش از کسی کینه و کدورتی ندارد.

 

دوبار در زندگی همه ثروتمان را از دست دادیم

سه پسر دارند و چهار دختر که همه ازدواج کرده‌اند. سه‌تایشان تحصیلات دانشگاهی دارند و چهارنفرشان هم دیپلم. آقای خانه بچه‌ها را سالم بارآورده و خانم خانه آنها را قانع. زهراخانم می‌گوید: «اگر امروز بچه‌های سالمی دارم، دلیلش این است که لقمه حلال خورده‌اند.

شوهرم به روزی حلال بسیار معتقد است و اهل دروغ‌بافتن هم نیست. ما سر بعضی اتفاقات، دوبار در زندگی همه ثروتمان را ازدست‌دادیم و از صفر شروع کردیم، اما شکر خدا دوباره سرپا شدیم.

به‌نظر من دلیلش این بود که هیچ‌وقت حرام وارد زندگی ما نشد و دیگر اینکه همسرم به مادرش واقعا خدمت می‌کرد و احترامش را نگه‌می‌داشت. سال‌هایی که در سبزوار بودیم، هر روز به او سرمی‌زد. یادم هست وقتی مادرش مریض بود، او را روی پشتش می‌گذاشت و به دکتر می‌برد.»

ما سر بعضی اتفاقات، دوبار در زندگی همه ثروتمان را ازدست‌دادیم و از صفر شروع کردیم 

 

تنها مشکلمان در محله نداشتن مسجد است

هشت سال است که ساکن محله ایثارگران هستند. قبل از آن چهارراه شهدا زندگی می‌کردند که به‌خاطر شلوغی آنجا به قاسم‌آباد نقل‌مکان می‌کنند. به گفته خودشان، محله ساکت و آرامی دارند و از همسایه‌ها نیز راضی هستند. تنها مشکلشان در این محله، نداشتن مسجد است که البته چندوقتی است کنار پارک آبنوس کار ساخت‌وساز یک مسجد شروع شده و آنها چشم‌انتظار تکمیل و بهره‌برداری آن هستند.

 

خودمانی با زهرا خانم

- ویژگی منفی آقای خانه چیست؟
زود عصبانی می‌شود؛ البته عصبانیتش زود هم فروکش می‌کند. اگر هم گاهی با هم بحثمان می‌شود، اصلا قهر نمی‌کند. بلافاصله فراموش می‌کند و دقیقه‌ای نگذشته صدا می‌زند: زهرا!

- بهترین خصلت اخلاقی آقای قویدست؟
او مرد سالم، باایمان و چشم‌پاکی است. خیلی خانواده‌دوست است و هوای بچه‌هایش را دارد. از همان اول زندگی حتی اگر در محل کارش به او شیرینی می‌دادند، با خودش به خانه می‌آورد و بین بچه‌ها تقسیم می‌کرد. شوخ‌طبع هم هست.

- زندگی  حالا وقدیم چه فرقی دارد؟
آن موقع زندگی‌ها ساده بود و صمیمی. ما تازه یک سال بعداز ازدواجمان گاز و یخچال خریدیم، آن هم  قسطی.  

 

خودمانی با احمدآقا

- مهم‌ترین خصوصیت همسرتان از نظر شما؟
عفت و پاکدامنی. ملاک انتخابم نیز همین بود، وگرنه همه آدم‌ها هم ویژگی‌های اخلاقی مثبت دارند و هم منفی.

- تابه‌حال اختلاف شدیدی بینتان پیش آمده؟
فقط یک بار. همان زمانی که ایلام بودیم، اما اصلا یادم نیست سر چه چیزی بود!

- تعریف شما از خوشبختی؟
به نظر من تفاهم بین زن و شوهر فقط در «گذشت» خلاصه می‌شود. خوشبختی ربطی به داشتن پول و مدرک ندارد.

 

درحد ظرفیت همسرتان از او انتظار داشته باشید

توصیه‌های کاربردی دکتر غلامرضا حسنی، جامعه‌شناس منطقه ما  و عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی به مناسبت روز ازدواج: «از موارد بسیار مهمی که امروزه در خانواده‌ها تعارض ایجاد می‌کند، موضوع «انتظارات» است.  

انتظارات، ترکیبی از حقوق و تکالیف زوج‌ها به یکدیگر است که با برقراری تعادل بین آنها، می‌توان تنش‌ها را کاهش داد. اگر زن و شوهر انتظارات نامعقول خود را کنار بگذارند و حتی انتظارات معقول را با همفکری هم تعدیل کنند تا به حد ظرفیت طرف مقابل خود برسانند، تفاهم بیشتری در کانون خانواده برقرار و از بروز اختلاف و گسیختگی جلوگیری می‌شود.

زوجین باید به این مسئله توجه داشته باشند که این انتظارات در همه خانواده‌ها یکسان نیست، چراکه شرایط افراد مشابه یکدیگر نیست. برای مثال در خانواده‌ای که زن شاغل است، انتظارات نیز کمی متفاوت‌تر از شرایط عادی است.

در این مورد، مرد باید در امور داخل منزل، بیشتر مشارکت کند؛ یا در خانواده‌هایی که دارای فرزند هستند، باتوجه به حقوق فرزندان، باز انتظارات زن و شوهر از یکدیگر، تعریفی متفاوت دارد.

این نکته را هم نباید ازنظر دور داشت که زن و شوهر ضمن احترام گذاشتن به نظر بزرگ‌تر‌ها و به‌خصوص والدین، باید جلوی انتظارات کاذبی را که ازسوی اطرافیان به آنها القا می‌شود، بگیرند.

به‌خصوص که بیشتر زوج‌ها در جامعه امروز ما، خودشان تحصیل‌کرده هستند و دارای قدرت تشخیص. یعنی ما باید ضمن استفاده از مشاوره  اطرافیان، عقلانیت و شرایط خودمان را به‌عنوان زوج مستقل درنظر بگیریم.

متاسفانه در جامعه ما اگر تنش به بیرون از خانه کشیده شود، در اغلب موارد تشدید می‌شود. بهتر است دوطرف، همان ابتدای زندگی با هم توافق کنند که درصورت بروز مشکل، سر از دادگاه درنیاورند، بلکه داوری بعضی خویشاوندان صاحب تجربه را بپذیرند و سطح انتظارات خود را تا حد امکان کم کنند.

این کم‌کردن سطح توقع به‌ویژه در مسائل اقتصادی دارای اهمیت است، زیرا اقتصاد خانواده به عوامل خارجی و جامعه بستگی دارد و در حال حاضر نیز با تغییرات زیادی مواجه است.

 

آرامش بعد از ازدواج،  فقط یک وعده نیست

فاطمه عرفانی، کارشناس دینی و نماینده فرهیختگان محله لشکر می‌گوید: در آیه ۲۱ سوره روم آمده است: «و از نشانه‌های خداوند این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و درمیانتان محبت و رحمت قرار داد؛ به یقین در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکر می‌کنند.»

این آیه، یکی از اهداف ازدواج را رسیدن به سکون و آرامش بیان کرده است؛ به‌دست‌آوردن آرامش نیز مستلزم این است که انسان در انتخاب همسر، معیار‌هایی را درنظر داشته باشد. یکی از مهم‌ترین این معیار‌ها هم‌کفو بودن و متناسب‌بودن زوج‌ها با یکدیگر است. بدون رعایت این شرط، ممکن است زندگی مشترک، خالی از هرگونه لذت، شیرینی، صفا و صمیمیت باشد.

برای حضرت فاطمه‌زهرا (س) با مقام عصمت و کمالات بی‌نظیرشان، همتایی جز مولای متقیان نبود. در حدیث داریم که ازجمله خواستگاران فراوان حضرت فاطمه (س)، دو مرد ثروتمند بودند که دارایی خود را به رخ پیغمبر می‌کشیدند و از مهریه زیاد و رفاه زندگی دم می‌زدند. می‌گفتند: ما حاضریم برابر ازدواج با فاطمه ۱۰۰ شتر گران‌قیمت و ۱۰ هزار دینار طلا مهریه کنیم.

پیامبر از سخن آنها خشمگین شدند و فرمودند: «آیا می‌خواهی با مال دنیا من را فریب دهی؟» و به فاطمه (س) فرمودند: «من به دستور خداوند تو را به عقد کسی درآوردم که در ایمان پیشتاز و در علم مافوق دیگران و در بردباری بزرگ‌تر از همه است.»

از همین روایت معلوم می‌شود که ایمان و علم، از ملاک‌های مهم برای ازدواج موفق است؛ اما متاسفانه در جامعه امروز این گزینه‌ها بعداز درنظرگرفتن ثروت و تمکن مالی مرد، درنظرگرفته می‌شود.

از دیگر نکاتی که باید از زندگی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) آموخت، این است که خانم خانه باید در حفظ آبروی همسر، تربیت فرزندان سالم، تنظیم امور خانه و جلب رضایت همسر، صاحب کمالات باشد. مشکلات اقتصادی و نارسایی‌های موجود را درک کند.

در مقابل، مرد نیز نباید از کار گریزان باشد؛ او باید در امور داخلی خانه به همسرش کمک کند. درمجموع همسرانی در زندگی مشترک موفق می‌شوند که باهم برای رسیدن به اهداف مقدس کانون خانواده 
تلاش کنند.  

حضرت فاطمه‌زهرا (س) هرچند در زندگی خود با مشکلات اقتصادی مواجه بودند و امکانات کمی داشتند، با مدیریت صحیح، خانه‌داری و تمام کمبود‌ها را با صفای درونی خود جبران کردند. اینها نمونه‌هایی است که جوانان باید الگوی خود قرار دهند تا درنتیجه آن به آرامش و سکونی که قرآن وعده‌اش را به همسران داده است، برسند.

* این گزارش چهارشنبه، ۱۷ مهر ۹۲ در شماره ۷۴ شهرآرامحله منطقه ۱۰ چاپ شده است.  

آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44