قرآن، روبان، قیچی؛ همهچیز برای افتتاح پروژهای به ظاهر کوچک مهیاست. سردار حسین سلامی، فرمانده کل سپاه، خود برای افتتاح آن به قرقی آمده است؛ حوالی ساعت۹ صبح شنبه چهارم فروردین. قبل از ورود به ساختمان مسکونی ششواحدی، به رسم تبرک به کلام وحی تفأل میزند.
قرائت آیهای در نهایت یُمن و شادی، لبخند را به چهره سردار و اندکمهمانان مراسم مینشاند: «فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرّی عَیْنًا*» باید هم مبارک خطاب شود، بنایی که بناست خانه بخت عروس و دامادهای نیازمند باشد و خشتخشت آن با نیتهای آسمانی خیران روی هم چیده شده است.
*سوره مریم، آیه ۲۶
خوشاقبال بودن زوجهایی که بهزودی و بعد از احراز شرایط، این واحدها دراختیارشان قرار خواهد گرفت، یکیدو تا نیست. بهجز قبضهای آب، برق و گاز و مبلغی ناچیز بهعنوان هزینه نگهداری ساختمان، بهایی از آنها دریافت نمیشود؛ بنابراین دوسال از هزینههای کمرشکن رهن و اجاره، فارغ خواهند بود و میتوانند از این فرصت برای تقویت بنیه مالی خانواده تازهتشکیلیافتهشان استفاده کنند.
اگر عروس و دامادها در این مدت، چشمشان به نورسیدهای روشن و افتخار مادر و پدرشدن نصیبشان شود، مدت حضورشان در این منازل، تمدید میشود و به سهسال افزایش پیدا میکند. به این موارد باید کیفیت مصالح، ایمنی سازه و معماری داخلی تحسینبرانگیز این واحدها با متراژ ۶۸ تا ۷۵مترمربع را هم اضافه کرد. سوای تمام اینها ساکنان این منازل، همسایه مسجد جامع قرقی میشوند؛ جایی که قلب فعالیتهای خیرانه و دورهمیهای مؤمنانه اهالی منطقه است. ساخت این ساختمان مسکونی نیز ثمره یکی از همین گفتگوها و گعدههای دوستانه بود.
احراز شرایط هم چیز پیچیدهای نیست؛ نیاز مالی، نداشتن سوءسابقه و همخوانی زوجین با فرهنگ حاکم بر مسجد و فضای پیرامونی آن، شرطهایی است که ازسوی هیئتامنای این ساختمان وقفشده برای زوجین نیازمند در قرقی بررسی میشود. تا امروز سیزوج داوطلب شدهاند و بهزودی بررسی شرایطشان آغاز میشود.
ماجرای احداث ساختمان شهدای قرقی به حدود دوسال پیش برمیگردد، وقتی که قرار شد آشپزخانه مسجد جامع قرقی برای پختوپز مناسبتهای مذهبی، توسعه پیدا کند. زمین ۲۵۰متری موردنیاز در مجاورت مسجد، خریداری شد و طبقه همکف آن به ساخت آشپزخانهای جدید و وسیع اختصاص پیدا کرد. طبقات فوقانی آن جان میداد برای انجام یک کار خیر ماندگار؛ چیزی مثل ساخت واحدهای مسکونی برای زوجهایی که در هفتآسمان هم ستارهای ندارند، چه رسد به پشتوانه مالی برای جورکردن پول رهن و اجاره خانه و تشکیل زندگی مشترک.
خیران و معتمدان محلی روی تحقق این نیت، اتفاق نظر داشتند، اما چیزی که باعث میشد برای شروع کار، قدری تردید داشته باشند، هزینههای میلیاردی موردنیاز بود که با افزایش قیمت مصالح، نمیشد برای آن افقی تعیین کرد. نه سرمایهای کنار گذاشته داشتند که بتوان روی آن حساب باز کرد و نه اعتباری مصوب از فلان دستگاه اجرایی.
نیاز مالی، نداشتن سوءسابقه و همخوانی زوجین با فرهنگ مسجدی، شرطهایی که برای زوحین احراز شود
این خبرها دستبهدست شد و به گوش اهالی قرقی رسید، چه آنها که همچنان در منطقه ساکن هستند، چه کسانی که زاده این محلهاند و امروز در دیگر نقاط مشهد، سکونت دارند و چه آنها که کاروبارشان را به هزاران کیلومتر دورتر از این شهر بردهاند، اما همچنان خود را اهل قرقی میدانند و برای آبادانی آن پای کار هستند. هزینههای حداقلی برای کلیدخوردن پروژه ساختمان مسکونی، داشت فراهم میشد.
بااینحال پرداخت اول را باید کسی انجام میداد که اهالی به خوشقدمبودنش، خوشبین باشند؛ کسی که رد کارهای خیر او در قرقی مشهود باشد، مثلا در بهسازی گلزار «شهدای قرقی» یا ساخت مدرسهای به همین نام برای تحصیل کودکان منطقه.
«بچه که بودم، خدابیامرز شوهرعمهام بستنیفروشی داشت. هر روز صبح باید یکتومانی را برمیداشتم و میرفتم مغازهاش بستنی میخوردم. میگفت شب هم دوباره بیا پیشم. شب که میرفتم، میگفت امروز دویست و خردهایتومان فروش داشتم. به آن زمان، کلی پول بود برای خودش. یک بستنی دیگر تعارفم میکرد و یکتومانی دیگری میداد به دستم.
میگفت فردا صبح دوباره بیا تا دستلاف مغازهام از پولی باشد که از دست تو میگیرم.» پیرمردی که در مسجد جامع قرقی، روی یک صندلی تاشو روبهرویمان نشسته است، با خنده اینها را برایمان تعریف میکند. علی بابری نام دارد و تا هفتادسالگیاش راهی نمانده است. بهدلیل باور اهالی به خیربودن قدمش، نخستین پرداختی برای آغاز ساخت مجتمع مسکونی شهدای قرقی را با چکی ۵ میلیونتومانی تقبل کرده است.
درمیان صدها خیّر بینامونشان این پروژه، سراغ او را گرفتهایم تا روایتش از طعمِ بخشیدن مال برای خدمت به خلق را بشنویم؛ «سیمجوشهای پروژه را تقبل کردم. هم خودم بخشیدم و هم پیش فامیل و دوست و آشنا آبرو گذاشتم و کمک جمع کردم، چه از مشهد و چه از استانهای دیگر، آنقدرکه صدای بعضی از دوروبریهایم درآمد که چه خبر است این همه بریزوبپاش! موقع ساخت مدرسه هم این حرفها را میشنیدم.
اعتقادم این است که پول برای خرجکردن است. حدیث داریم تا زندهای با دست خودت پولت را بدهی، خیلی بهتر از این است که بعد از مردنت، صرف امور خیریه بشود. مغازه لوازم منزل دارم. عمری کار کردهام و دلم میخواهد در راه خیر خرج کنم. روزهای عید چند جعبه شیرینی میبرم به مدرسهای که برای ساختش وام گرفتم و هنوز دارم قسطش را میدهم. لذت میبرم از دیدن بچههای مدرسه و مردمی که از کارهای خیر نفع میبرند. کمک به عروس و دامادهایی که قرار است اثاثشان را بیاورند توی این خانههای تازهساز، لذت تازه زندگیام است.»
آدمیزاد است دیگر. ممکن است درست در همان لحظهآخر که میخواهد برای کار خیر قدم نهایی را بردارد، کارت بکشد یا پشت چک را امضا کند، دست و دلش بلرزد. میپرسیم: این حسها تابهحال سراغتان آمده است؟ با آرامش و یقین پاسخ منفی میدهد و میگوید: اولا زادگاهم همین محله است. وظیفهام است که به آن رسیدگی کنم. ثانیا رزق و روزی دست خداست. من زندگیام را از صفر شروع کردم. هرچه امروز دارم، از لطف خودش است. بعینه دیدهام هر کاری برای دیگری کردهام، خیرش به زندگی خودم برگشته است. بههمیندلیل خاطرم جمع است که هیچچیز را از دست نمیدهم.
او برای کارهای خیر بعدیاش هم برنامه دارد. اینکه بعد از اتمام قسط وام ساخت مدرسه، ابتدا در پروژه دهواحدی ساخت مسکن برای خانوادههای نیازمند محله قرقی که سفتکاری آن تمام شده است، مشارکت کند. بعد هم آرزو میکند خدا توفیقش بدهد برای ساخت یک درمانگاه در محله.
اصرار دارد اسمی از او نیاوریم با این استدلال که کار، گروهی بوده و نباید اسم یک نفر که به خیال خودش کار خاصی هم انجام نداده است، برجسته شود. علی، مسئول گروه جهادی شهدای قرقی، اینطور فکر میکند؛ گروهی که هم ساخت این واحدهای مسکونی را به عهده داشت و هم برای جذب کمکهای مردمی پای کار آمد.
از سال۱۳۸۷ که فعالیتشان را با تمرکز بر آبادانی محله قرقی شروع کردند تا امروز که اعضایشان به حدود پانصدنفر بالغ میشود، صدها برنامه ریزودرشت را انجام دادهاند، بدون آنکه حضورشان در رسانهها پررنگ شود؛ از بازسازی و بهسازی خانه نیازمندان گرفته تا احداث زینبیه، خانههای عالِم، مدرسه، فعالیتهای فرهنگی، ساخت واحدهای مسکونی برای قشر کمبرخوردار، توزیع بستههای معیشتی و ....
او خاطرات بسیاری دارد از حدود دوسالی که ساخت این ساختمان ششواحدی به طول انجامید؛ از آن چندبار که بهدلیل تأمیننشدن هزینهها، گرد تعطیلی به مدت چندماه روی پروژه نشست و دوباره با «یا علی (ع)» گفتن مردم و قطرهقطره کمکهایی که جمع شد، از سر گرفته شد، یا مثلا آن ماههایی که پروژه پیش میرفت، اما با بدهکاری. همچنین خاطراتی از چکهایی که دقیقه نود پاس میشد، معدودکسانی که قول کمک دادند و نکردند و عده بسیاری که سر قولشان ماندند و کمکهایشان را، کم یا زیاد، دریغ نکردند.
خیران دانهدرشت نبودند و کمکهایشان مبالغی متفاوت داشت؛ از یک دانه تخممرغ تا۱۷۰میلیونتومان
سرجمع صحبتهایش میشود اینکه تأمین ۷.۵ میلیاردتومانِ صرفشده برای احداث ساختمان شهدای قرقی، ساده نبود. سوای آن ۲ میلیاردتومان که با همراهی سپاه، آستان قدس رضوی و شهرداری تأمین شد، جفتوجورکردن بقیه هزینهها با خیران بود؛ خیرانی که دانهدرشت نبودند و کمکهایشان مبالغی متفاوت داشت؛ از یک دانه تخممرغ که پیرزنی کمبضاعت به محل پروژه آورد تا بهعنوان بخشی از غذای کارگران پروژه مصرف شود تا ۱۷۰میلیونتومان که یکی از فرزندان محله قرقی، ساکن تهران به پروژه تقدیم کرد.
آنطورکه علی برایمان میگوید، جمعکردن این کمکهای خرد درحالیکه در فضای مجازی، کانالی پرعضو یا رسانهای مشابه نداشتند، سختیهای خاص خودش را داشت. در این شرایط چارهای نبود جز اینکه تکتک اعضای گروه جهادی، درکنار ریشسپیدان و فعالان اجتماعی محله با تلفنهای همراه و فهرست مخاطبانی که داشتند، نقش یک رسانه را ایفا کنند و برای مجابکردن دیگران به مشارکت، دستبهکار شوند.
در کنار این هزینهها، خوبی ماجرا این بود که تقریبا همه نیروهای اجرایی ساخت این واحدها از مهندس ناظر تا لولهکش، ترابری، دیوارچین و... خودشان عضو گروه جهادی بودند. بابت روزها و ساعتهایی که صرف میکردند، ریالی دستمزد نگرفتند و این تاحد زیادی، صرفهجویی در هزینههای پروژه را در پی داشت. جوشکار، گچکار، کاشیکار و تأمینکنندههای لوازم داخلی مثل درها، شیرآلات و دیگر ملزومات هم وقتی از نیت خیر خوابیده در پس این پروژه، مطلع شدند در حد توان، با این نیت همراه و خود به یکی از خیران تبدیل شدند.
بنای این افراد، بیشتر بر نگفتن از انگیزههایشان است تا گفتن. نمیخواهند قدمهای خیری که فقط به خاطر خدا برداشتهاند، به شائبه خودنمایی، آلوده شود. با این حساب حتی شنیدن با واسطه از خردهروایتهایشان هم غنیمت است؛ مثلا خیری که چند باب کارگاهش را داده است به اجاره و با وجود سرمایه چندمیلیاردی، درست مثل یک کارگر از نوع بیجیره و مواجبش در این پروژه کار کرد. همچنین کشاورز عائلهمندی که برای تأمین معاش خانوادهاش باید پیوسته کار کند؛ بااینحال، هر طور بود، خودش را به پروژه میرسانید تا در این کار خیر، سهمی داشته باشد.
آنچه را در پس ذهن هر کدامشان میگذرد، خدا میداند و هفتادشهید محله قرقی؛ شهدایی که این گروه جهادی و پروژه واحدهای مسکونی زوجین قرقی، نام خود را از آنها به ودیعه گرفتهاند.
* این گزارش یکشنبه ۱۹ فروردینماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۶۲ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.