جعفر پهلوانی، یکی از چوخهکاران و جودوکاران مشهدی است که این روزها درحال بستن قرارداد برای بازی در یکی از تیمهای لیگبرتری و آمادگی برای مسابقات کشوری و جهانی امسال در وزن مثبت ۱۰۰ کیلوگرم است. او توانسته در طول سه سال گذشته، در رقابتهای کشوری جودو، بدون داشتن باخت ظاهر شود.
پهلوان در سال ۹۱ درحالی در میان تعجب همگان به عضویت تیم جودوی بزرگسالان کشور درآمد که نهتنها ۱۷ سال بیشتر نداشت، بلکه صاحب کمربند بود و در هیچیک از مسابقات کشوری، عنواندار نبود، با این وجود او با امتیازهای بالا و بردهای بینظیری که از شکست دادن قهرمانان ایرانی آسیا کسب کرد، موفق شد عضویت خود در تیم ملی جودوی کشورمان را قطعیکند و کوچکترین عضو نوجوان در تیم بزرگسالان باشد.
شهرآرامحله در فاصله تمرینهای آمادگی این ورزشکار بیستویکساله برای حضور در مسابقات قهرمانی جهان کورآش در ماه آینده و نیز قهرمانی بزرگسالان کشور در آذر امسال، پای صحبت این ورزشکار منطقه ۱۰ نشست که تا دو سال پیش، در محله بحرآباد (امامهادی (ع)) زندگی میکرده و در حال حاضر نیز، ساکن محله رازی است.
- کمی از خودتان برایمان بگویید؟
سال ۷۳ در مشهد به دنیا آمدم و با ۷ برادر و خواهرم در بحرآباد (امامهادی (ع)) که پدرم از ساکنان قدیمی آن بود، بزرگ شدم. نُهساله بودم که پدرم را از دست دادم و از آن پس مادر و برادران بزرگم، برایم پدری کردند.
- چه شد که جعفر پهلوان سر از کشتی چوخه و جودو درآورد؟
پدرم، علیاکبر و پدربزرگم، رمضان و چند نسل قبلتر از آنها، همه چوخهکار بودند. پدر مرحومم از چوخهکاران بنام بود و برادران بزرگترم نیز مدتی این ورزش را کار میکردند. شانزدهساله بودم که حامد علیزاده از بچههای محله که در حال حاضر جزو چهرههای بینالمللی جودوست، من را بهعنوان جودوکار به باشگاه معرفی کرد. سه ماه جودوکار کردم و با وجود تشویق برادرانم، از این رشته خوشم نیامد؛ به همین خاطر به باشگاه امامهادی (ع) رفتم و چوخه را زیرنظر اصغر بهاری آغاز کردم؛ چون مهمترین انگیزه ام از رفتن به چوخه، زنده کردن نام پدرم بود.
- پس چطور شد که دوباره به جودو روآوردید؟
ماجرا به اولین مسابقهای برمیگردد که در عمر ورزشیام شرکت کردم. سال ۹۰ یکی از دوستانم آمد و گفت: «جعفر! قرار است مسابقات جودو در سطح استان برگزار شود و تو که مدتی این رشته را کار کردهای و چوخهکار هم هستی، میتوانی عنواندار شوی.»
با پیشنهاد او در مسابقات شرکت کردم و با چهار حریف، وارد میدان شدم که فقط در نهایی، به یکی از ورزشکاران باختم و موفق به کسب اولین مدال ورزشیام شدم.
این اتفاق بهقدری برایم شیرین بود که دوباره به جودو علاقهمند شدم، اما باز هم تمرینات این رشته را شروع نکردم و چوخه را ادامه دادم، تا اینکه همان سال مسابقات چوخه برگزار شد و من اولین مسابقه در این رشته را با باخت شروع کردم، اینطور شد که بعد از آن تصمیم گرفتم جودو را به صورت جدی ادامه بدهم.
- شما در نوجوانی و هجدهسالگی وارد تیم ملی شدهاید، چطور جزو تیم بزرگسالان محسوب شدید؟
خودم هم اصلا فکر نمیکردم که اینقدر زود وارد تیمملی بشوم، اما خواست خدا بود. درحقیقت سال ۹۱ که من زیر نظر علی روحی، ورزش جودو را کار میکردم، همیشه میگفت اگر با همین جدیت ادامه بدهی، در کمتر از ۶ ماه به تیمملی دعوت خواهی شد و همینطور هم شد.
همان زمان از باشگاهی که در آن تمرین میکردیم، خواسته بودند ۱۰ نفر را به اردوی تیمملی معرفی کنند که یکنفر از آنها من بودم. وقتی که به تهران رفتیم، من سخت تمرین میکردم و از آنجا که بدن آماده و سنوسالم کمی داشتم، من را برای سرمایهگذاری در این رشته، مناسب میدانستند. زمانی که دوره تمام شد و به مشهد برگشتیم، بعد از دوهفته تماس گرفتند و من را به تیمملی بزرگسالان جودو دعوت کردند.
- چطور با کمربند سفید، شما را برای تیمملی پذیرفتند؟
من را حریف تمرینی قرار دادند و نه عضو ثابت تیم؛ چون نه عنواندار بودم و نه صاحب کمربند. در آنروزها به خاطر سن پایینم، به حدی تمرینات روی من فشار میآورد که چندبار تصمیم گرفتم دور همه این موفقیتها خط بکشم و به مشهد برگردم، اما محجوب، یکی از بازیکنان فیکس تیم ملی جودو، با من صحبت کرد و نگذاشت برگردم.
- بعد چه اتفاقی افتاد که عضو ثابت تیم شدید؟
بعد از ۱۱ روز تمرین در تیمملی، برای ما انتخابی گذاشتند تا سهنفر اول تیم، مشخص شوند که آن زمان من اصلا سردرنمیآوردم چه هست. همان موقع در وزن مثبت ۱۰۰ کیلوگرم با شکست دادن ابراهیم قجر، دارنده مدال نقره آسیا، امین هرمن قهرمان آسیا و عادل ناصرآبادی قهرمان کشور، مقام اول را بهدست آوردم. کسی باورش نمیشد که من فقط با دوسال تجربه جودو و نداشتن کمربند مشکی و عنوان کشوری، این افراد را شکست دادهام. این شد که من را بهعنوان یکی از جودوکاران ثابت تیم ملی قرار دادند و اصلا پارتیبازی و مسائل دیگر هم مطرح نبود.
- کسی به این قضیه اعتراض نکرد؟
چرا، زمانی که اسم من در لیست جودوکاران اعزامی به مسابقات قهرمان آسیایی تایلند در سال ۹۲ اعلام شد، از خود فدراسیون و رسانهها اعتراضهایی شد مبنی بر اینکه چرا اسم من در لیست است، چون من فرد ناشناختهای در کشور بودم.
بهدنبال همین اعتراضها سه انتخابی برای من گذاشتند که اول شدم و برایشان روشن شد که من با پارتی یا اتفاقی به این مرحله نیامدهام، بلکه قدرت و توان و مهارتش را دارم. در این میان، آرش میراسماعیلی، مدیر تیمملی و نایبرئیس فدراسیون جودو و مسعود آخوندزاده بهعنوان سرمربی، پشتیبان من بودند.
- در آن مسابقات، چه نتایجی بهدست آوردید؟
واقعا در خواب و بیداری بودم و باورم نمیشد که بهعنوان عضوی از تیمملی دارم به مسابقات آسیایی میروم. پیشبینی خیلیها این بود که حتی از دور اول بالا نمیآیم، اما من تا کسب عنوان پنجمی صعود کردم و این درحالی بود که خیلی از جودوکاران باتجربهتر از من، در همان دور اول حذف شدند.
- چه زمانی کمربند مشکی را دریافت کردید؟
وقتی به مسابقات آسیایی اعزام شدم، کمربند سفید داشتم، درواقع کمربندی نداشتم و بعد از بازگشت، رئیس فدراسیون جودو، کمربند دان یک را که بهدست آوردنش، ۵ سال طول میکشد، بهصورت افتخاری به من داد و دان ۲ را هم، خودم در مدت دوسال گرفتم.
- در دو سال گذشته، در جایگاه ثابتی ایستاده و پیشرفتی نداشتهاید. علتش چیست؟
چون دوران خدمت سربازی را میگذراندم که فروردین به پایان رسید، همین موضوع باعث شد تا از میدان ورزشی جودو فاصله بگیرم، نتوانم خوب تمرین کنم و مسابقه بدهم.
- شما پیش از آنکه جودوکار باشید، چوخهکار بودید، جایگاه این ورزش الان در زندگی شما کجاست؟
شاید باورتان نشود که من با کسب عنوانهای مختلف در جودو، به همان انداره گذشته به چوخه علاقهمند هستم و همیشه وقتی قصد برگشتن از تمرینات و آمدن به مشهد را دارم، طوری برنامهریزی میکنم که آخر هفته باشد تا بتوانم در گودهای چوخه، وارد میدان شوم.
- کجاها کشتی میگیرید؟
عصر پنجشنبه در گود کشتی منطقه توس، جمعه صبح در روستای گناباد و بعدازظهر جمعه در گود مهدیآباد.
- از ابتدای امسال در چند مسابقه چوخه شرکت کردهاید؟
مهمترین آنها ۷ مسابقه در سطح کشور بوده که سهبار اول، دوبار دوم و دومرتبه نیز سوم شدهام.
- اولین قندی را که در چوخه گرفتید، یادتان است؟
دقیقا یادم نیست، اما درمجموع وقتی تازه وارد کشتی چوخه میشوی، قندهایش کوچک و معمولا پشتی و پتوست. اوایل به اندازهای بابت بردهایم در چوخه، پتو و پشتی جمع کرده بودم که مادرم بهعنوان هدیه، آنها را به کسانی که به خانه ما میآمدند، میداد.
- از ابتدای امسال چه قندهایی گرفتید؟ تعدادش دستتان هست؟
وجه نقد، موتورسیکلت، شتر، گوسفند و گوساله. فقط تعداد گوسفندها با احتساب آنچه در عروسیها دادهاند، نزدیک ۵۰ تاست.
- عروسیها؟
بله، عروسیها. مردم شهرستان فریمان و تربتجام، رسمی دارند که در عروسیهایشان از کشتیگیران دعوت میکنند تا کشتی چوخه بگیرند. این مراسم در شب عروسی، بعد از دادن شام به میهمانها آغاز میشود و تا چهار صبح ادامه دارد. همان اول هم جایزهها تعیین میشود. من دو هفته گذشته در آخرین عروسی که شرکت کردم، اول شدم و قوچ بزرگی بهعنوان جایزه دریافت کردم.
- وضع مالی جعفر پهلوان چگونه است؟
شاید باورتان نشود، در این سه سالی که عضو تیمملی جودو شدهام، یک ریال هم حقوق نگرفته و از جیب هم گذاشتهام. درآمدم از محل مسابقات چوخه و قراردادهایی است که با تیمهای لیگ برتری میبندم.
در این سه سالی که عضو تیمملی جودو شدهام، یک ریال هم حقوق نگرفته و از جیب هم گذاشتهام. درآمدم از محل مسابقات چوخه و قراردادهایی است که با تیمهای لیگ برتری میبندم
- چرا حقوق نگرفتهاید؟ اعتراض نکردید؟
چرا، چندباری اعتراض کردم و گفتند فدراسیون پول ندارد. مواقعی بوده که فقط نزدیک یکمیلیون تومان در ماه، هزینه بلیتهای هواپیمایم شده که بعد از کلی درخواست، فدراسیون از ۴ تا ۵ مورد بلیت، فقط یکی را پرداخت کرده است.
- تا چه زمانی قصد دارید کشتی و جودو را ادامه دهید؟
جودو را تا راهیابی به المپیک و چوخه را تا زمانی که بتوانم مقام کسب کنم. بعد از آن قصد دارم در رده کودکان و از همین گودهای خاکی، چوخه را آموزش دهم؛ چون میتوان در همین گودهای خاکی، استعدادهای زیادی را کشف کرد که مقامآور المپیک باشند، اما در حال حاضر چنین مربی نداریم.
- بهترین روزهای زندگی؟
زمانی که بهعنوان حریف تمرینی تیم ملی جودوی بزرگسالان، در هفدهسالگی انتخاب شدم.
- ناخوشایندترین روزها؟
زمانی که در خدمت سربازی بهسر میبردم که باعث عقب ماندن جدی من از جودو و موفقیتهایم شد.
- هدف؟
حضور در المپیک ۲۰۲۰ و کسب عنوان قهرمانی.
- حسرت؟
پدرم عاشق این بود که ما چوخهکار بشویم و یکی از حسرتهایم این است که کاش الان زنده بود و جلوی چشمش با افتخار، کشتی میگرفتم.
- خواسته ورزشی؟
همین حمایتی که نمیشویم. نه وضعیت خوابگاهها خوب است، نه لباس و نه رسیدگیها. اگر از یک قهرمان میخواهند که درحد قهرمانی تمرین کند، باید امکانات را هم در حد همین قهرمانشدنها مهیا کنند.
- افراد تاثیرگذار زندگی شما؟
خانوادهام که همیشه حمایتم کردهاند. مربیام آقای اصغر بهاری، من را از صفر تا ۱۰۰ رساند و الان هم، هروقت مشهد باشم، به دیدنش میروم. آقای علی روحی نیز از دیگر مربیان جودوی من بود که در راهیابیام به تیمملی خیلی کمکم کرد.
- حرف آخر؟
۱۴ و ۱۵ آبان مسابقات قهرمانی جهان کورآش با حضور ۴۲ کشور در لرستان برگزار میشود و همچنین مسابقات قهرمانی بزرگسالان کشور در آذرماه در تهران یا مشهد برگزار خواهد شد که قرار است بهعنوان جودوکار تیمملی وارد میدان شوم و از همینجا از مردم ورزشدوست میخواهم برایم دعا کنند تا با کسب عنوان قهرمانی، افتخارآفرین کشورم باشم.
نام: جعفر پهلوانیجاغرق
سال تولد:۱۳۷۳
قد: یکمتر و ۹۰ سانتیمتر
وزن: ۱۳۰ کیلو
مهمترین عنوانها:
مقام پنجمی در مسابقات آسیایی هنگکنگ، ۲۰۱۴
مقام پنجمی مسابقات آسیایی چین، ۲۰۱۳
کسب مدال طلا در مسابقات قهرمانی کشوری بزرگسالان و نیز جوانان، ۱۳۹۳
کسب مدال طلا در مسابقات قهرمانی کشوری بزرگسالان و نیز جوانان، ۱۳۹۲
کسب ۱۰ مقام استانی شامل ۸ مدال طلا و ۲ مدال نقره (قبل از ورود به تیم ملی)
* این گزارش چهارشنبه، ۲۲ مهر ۹۴ در شماره ۱۶۸ شهرآرامحله منطقه ۱۰ چاپ شده است.