عید غدیر را همیشه با برکاتش میشناسیم. برای نازنین امالبنین دارالحسینی هم این روز آغازگر مسیری متفاوت و شیرین است. او در سن چهارده سالگی درحالی که تازه عروسی بیش نبوده، در روز عید غدیر یک میهمانی ترتیب میدهد. در این میهمانی او متوجه میشود همسایهشان برای تهیه جهیزیه دخترش مشکل دارد. موضوع را با اطرافیان در میان میگذارد و کمکهای خوبی به آن فرد میکنند. پس از چندی که ماه محرم و صفر آغاز میشود باز این نوعروس روضه امام حسین(ع) را در منزلش برگزار میکند که در این رفت و آمدها هم متوجه دیگر مشکلات همسایهها میشود و تمام تلاشش را برای کمک به آنها به کار میگیرد.
تشویقهای همسرش او را به ادامه راه مطمئن میکند و با عزمی راسختر پیش میرود. کم کم با کمک دیگر خیران او به عنوان فردی که تأمینکننده جهیزیه نیازمندان است شناخته میشود. چند سال بعد در سفری که به تهران داشت با رئیس یکی از بانکها دیدار میکند. وقتی رئیس بانک متوجه میشود او به صورتی گمنام و داوطلبانه در حال فعالیت برای ازدواج جوانان است از او میخواهد کانون ازدواج آسان آن بانک در مشهد را مدیریت کند. او این پیشنهاد را میپذیرد و به دنبالش با صاحب حسابان متمول صحبت میکرد و امتیاز حساب آنها را به جوانان نیازمند میداد تا با آن، وام با اقساط طولانی مدت برای خرید جهیزیه و گرفتن مراسم عروسی دریافت کنند.
پس از مدت کوتاهی تیمی شامل فیلمبردار، آرایشگر، مزون، تالار و شیرینی فروش تشکیل میدهد که این امکانات مراسم عروسی جوانان نیازمند را در اختیارشان میگذاشتند. وقتی میبیند این کارها به طور مستمر و منظم در حال انجام است، سراغ شناسایی بیماران نیازمند میرود و در این راستا شماره تلفن همراهش را به پایگاههای بسیج مساجد میدهد و از آنها میخواهد در هر محله و روستایی، بیمار نیازمندی هست به او معرفی کنند.
دارالحسینی که در این زمان با مؤسسه آسیبپذیر طوس همکاری داشته و از خیران آنجاست، بیماران نیازمند را به این مؤسسه معرفی میکند تا از طریق خیران آن، خدمات درمانی بیمارستانهای قائم و امام رضا(ع) و دارو، به طور رایگان در اختیارشان قرار گیرد. پس از مدتی که این کار هم به طور مستمر و منظم و طبق روال خودش در حال انجام بود، تصمیم میگیرد سراغ بانوان معتاد برود و بستر ترک اعتیاد را برایشان فراهم کند. در این راستا هر بانوی معتادی که مایل به ترک بود را از لحاظ نگهداری و تأمین فرزندانش حمایت میکند تا آن مادر معتاد، با خیالی آسوده به ترک اعتیاد بپردازد.
اگر کسی میخواهد به خلق خدمت کند ابتدا باید خودش را دوست داشته باشد تا بعد بتواند به دیگران محبت کند
او میدانست این افراد پس از ترک، به حمایت و اشتغال نیاز دارند بنابراین در دورههای کارآفرینی خلاق دانشگاه فردوسی شرکت میکند و پس از آن دو ایده کارآفرینی خلاقانه ارائه میکند؛ یکی پخت شیرینی بدون قند و دیگری طراحی چند مدل چادر اسلامی. در زمینه چادرهای طراحی شده کارگاهی برپا میکند و همان بانوانی که ترک موفقیتآمیزی داشتند را در این کارگاه طراحی و دوخت چادر به کار میگمارد و استخدامشان میکند. اکنون 9 نفر آنها به واسطه این شغل، زندگیهای شرافتمندانه و مستقلی دارند و دیگر سراغ اعتیاد نرفتهاند.
پس از این کارآفرینی، بسیج ناحیه سلمان او را به دو روستای بسیار محروم کلات اعزام میکند تا او در مدت 10 روز، هنرهای طراحی لباس، خیاطی، آشپزی و مهارتهای زندگی را به بانوان این روستاها آموزش دهد. او این کار را انجام میدهد؛ اما همچنان احساس مسئولیت میکند و چون از نزدیک دیده بود مردم این مناطق چقدر با کمبود امکانات مواجه هستند، از طریق نمایندگان مجلس، رایزنیهای لازم را انجام میدهد تا در این روستاها اولین و تنها مدرسه راهنماییشان تأسیس و کارهای راهسازی برایشان انجام شود. او تاکنون سرکشی به روستاها و مناطق حاشیه شهر را در فهرست کارهایش گذاشته و هر جایی فرد بیمار، معتاد یا جوان دم بخت نیازمندی ببیند آن را تحت پوشش قرار میدهد.
دارالحسینی سالهای 96، 97 و 98 در کلاسهای نخبگان نوبل و اوایل سال 98 در دانشگاه شهید بهشتی تهران در کلاس مهارتهای رفتارشناسی و شخصیت شناسی شرکت میکند که در نتیجه آن اکنون شرکتی تأسیس کرده و در آن رفتارشناسی و شخصیت شناسی را تدریس میکند. او که ابتدا به صورت انفرادی کمکهای خیرخواهانهاش را انجام میداد اکنون در دستیابی به اهدافش از همراهیهای اداره کل مبارزه با مواد مخدر، شورای شهر و بسیج ناحیه سلمان استفاده میکند و معتقد است که یک دست صدا ندارد و بهتر است کارها به صورت گروهی انجام شود. او که تاکنون 18 لوح تقدیر از نمایندگان مجلس، اعضای شورای شهر و شهرداران مشهد دریافت کرده تشکری هم دارد از سعید ریختهگر شهردار قبلی منطقه 11 که در امور خیر و حمایت از بانوان ترک کرده، با او همراهی میکرده است.
این فعال اجتماعی در پایان اشارهای به شعر مولوی «از کوزه همان تراود که در اوست» میکند و میگوید: اگر کسی میخواهد به خلق خدمت کند ابتدا باید خودش را دوست داشته باشد تا بعد بتواند به دیگران محبت کند. او معتقد است هر انسانی که پا در عرصه این دنیا میگذارد رسالتی بر عهدهاش است و باید بر حسب توانایی و امکانات خودش، به دیگر افراد کمک کند.