زمانی که ماشین بخار و در پی آن لوکوموتیو اختراع شد سازندگان آن شاید فکرش را نمیکردند که این وسیله پرسروصدا روزگاری به یکی از محبوبترین وسیلههای نقلیه بشر تبدیل شود و اینطور جای خودش را در میان مردم دنیا باز کند.
مسافرت با قطار لذتبخش است و اگر از هر کسی بخواهی که فهرستی از بهترین سفرهایی را که تا به حال رفته آماده کند بهاحتمال زیاد مسافرتهایی که با قطار رفته جزء همان چند تای اول خواهد بود. پربیراه نیست، اگر بگوییم که سفر رفتن با این وسیله نقلیه بهترین و البته امنترین انتخاب ممکن است.
اما مدتی است که با اعلام رسمی اداره کل میراث فرهنگی خراسان رضوی ساختمان پنجاهساله ایستگاه راهآهن مشهد ثبت ملی شده تا این شاهکار معماریِ بعد از جنگ جهانی دوم در آسیا هم پس از اینهمه سال به فهرست آثار باارزش ایران راه پیدا کند.
از سویی در آستانه سال نو با داغ شدن بازار سفرهای نوروزی روبهروییم و همین انگیزهها کافی است تا توجهمان به راهآهن مشهد، این شهر زائرپذیر و گردشگرپذیر، و ساختمان ایستگاه راهآهن با ویژگیهای منحصربهفرد معماریاش جلب شود.
ساخت راهآهن در ایران مدتها جزء آرزوهای ملی بوده است، ولی در طول چندین دهه با وجود همه تلاشهایی که انجام میشد تا نخستین خط آهن راهاندازی شود هر بار یک جای کار میلنگید و به سرانجام نمیرسید.
بر پایه اسناد موجود اولین نمونه موفق راهآهن در سال ۱۲۲۶ از رشت به بندرانزلی کشیده شده که پس از چند سال بنا به دلایل نامعلومی فعالیتش متوقف شده و تنها دوازده کیلومتر از ریل آن در دورههای بعدی مورد استفاده قرار میگرفته است.
حدود چهار دهه بعد، یعنی در سال ۱۲۶۴، کلنگ خط آهن محمودآباد تا آمل و از آنجا تا تهران به زمین زده میشود، ولی کارشکنیهای پیمانکار بلژیکی عرصه را بر دولت ایران تنگ میکند و در نهایت عذرش خواسته میشود تا این بار هم پروژه راهآهن شکست بخورد.
همه این آرزوها پنج سال بعد با امضای قرارداد دهساله ناصرالدینشاه با روسیه مبنی بر ممنوعیت ساخت هرگونه راهآهن بر باد میرود، اما کار به همینجا ختم نمیشود و در آستانه پایان یافتن این قرارداد ننگین مظفرالدین شاه در ازای ۶۰ میلیون فرانک سوئیس بار دیگر آن را تمدید میکند.
البته سال ۱۲۹۶ انگلیسیها مسیر بوشهر تا برازجان را برای خودشان ریلگذاری کرده و راهآهنی بهراه انداخته بودند که بیشتر جنبه نظامی داشته است. دست آخر هم که جنگ جهانی اول پایان مییابد ریلها و مصالح آن را جمع میکنند و به بصره میبرند تا همچنان راهآهن برای ایرانی بیشتر شبیه رؤیا باشد.
سرانجام و پس از کشوقوسهای فراوان ۲۳ مهرماه ۱۳۰۶ کار احداث راهآهن ملی ایران رسما آغاز و مقرر میشود که برای ساخت آن بهدلیل همه مشکلاتی که قبلا بلژیکیها و فرانسویها بهوجود آورده بودند از سرمایه خارجی استفاده نشود و برای یک بار هم که شده روی پای خودمان بایستیم.
از آنجایی که پرداخت این هزینهها برای مردم سخت بوده دولت مصوبه انحصار قند و شکر را به مجلس میبرد. بهموجب این قانون از هر سه کیلو قند و شکر دو ریال و از هر سه کیلو چای شش ریال مالیات گرفته میشود تا درآمد حاصل از آن صرف هزینه ساخت راهآهن سراسری شود. بالأخره در ۲۷ مردادماه ۱۳۱۷ انتظارها بهپایان میرسد و راهآهن ملی ایران گشایش مییابد.
ایستگاه راهآهن مشهد یکی از قدیمیترین ایستگاههای ایران است که دیماه امسال ۶۰ساله شد. کار ساخت راهآهن سراسری هنوز تمام نشده بوده که دستور میرسد نخستین خطی که باید احداث شود گرمسار-مشهد است.
۲۴ اسفندماه ۱۳۱۶ کار زیرسازی و ریلگذاری این خط با تشریفات رسمی آغاز میشود. همزمان با رسیدن ریلها به شاهرود و تکمیل شدن ۳۱۵ کیلومتر از خط گرمسار-مشهد آتش جنگ جهانی دوم دامن ایران را هم میگیرد و کار راهآهن مشهد نیمهتمام میماند.
آتش جنگ که خاموش میشود و کشور کمی رنگ آرامش را به خود میبیند حواسها دوباره به راهآهن نیمهتماممانده گرمسار-مشهد معطوف میشود. وزارت راه اعتبار تصویب میکند تا هفدهم دیماه ۱۳۳۵ چشم مشهدیها به جمال راهآهن و لوکوموتیو روشن شود.
در اوایل دهه ۹۰ میلادی که جمهوریهای شوروی سابق خود تبدیل به کشورهای مستقل شدند و مرز کشورهای آسیای میانه به روی دنیا باز شد کار بینالمللی شدن راهآهن مشهد کلید خورد. از آنجا که شمالشرقیترین شهر ایران، یعنی سرخس، مرز مشترک زیادی با ترکمنستان دارد، راهآهن ۱۵۹ کیلومتری مشهد-سرخس از سوی ایران احداث شد و همزمان با آن دولت ترکمنستان هم محور سرخس-تجن را ریلگذاری کرد تا فعالیتهای اقتصادی دو کشور وارد فاز تازهای شود.
اردیبهشتماه ۱۳۷۵ که این خط بینالمللی گشایش یافت هیچکس فکرش را نمیکرد که روزی این محور به یکی از شبکههای ریلی مهم کشور تبدیل شود و توقف آن ضرری چندمیلیارددلاری به اقتصاد ایران وارد کند. اکنون این خط نهتنها باعث رونق ریلی کشور شده، بلکه بیش از ۸۵درصد ترانزیت ریلی را به خودش اختصاص داده و روزانه چندین دستگاه واگن باری ایستگاه مشهد را بهمقصد سرخس و ترکمنستان ترک میکنند.
اما همه آن چیزی که راهآهن مشهد را از دیگر ایستگاهها متمایز میکند ساختمان ایستگاه آن است که لقب «شاهکار معماری بعد از جنگ جهانی دوم» را به آن دادهاند. بعد از گذشت اینهمه سال هنوز ایستگاهی به این زیبایی ساخته نشده است. اکنون نیز پس از ۵۰ سال اداره کل میراث فرهنگی بالأخره آن را در ردیف آثار ملی ایران قرار داده است.
همان ابتدا که این خط آهن افتتاح شد ساختمانی هم برای آن در نظر گرفتند، اما هرچه که بود در خور شأن شهر مشهد نبود و باید برای دومین ایستگاه راهآهن کشور بنایی ماندگار ساخته میشد؛ برای همین، کار طراحی و ساخت چنین بنایی را به یکی از معماران برجسته آن زمان، یعنی حیدرقلیخان غیایی شاملو، سپردند تا نتیجه اثری درخور از کار دربیاید.
پس از پایان طراحی بنا پروژه ساخت ایستگاه راهآهن مشهد در ۲۵ شهریور ۱۳۳۴ بهسرپرستی مرتضی کباری که از مهندسان شناختهشده راهآهن ایران بود در زمینی به مساحت ۱۲ هزار مترمربع آغاز و ۴ آبان ۱۳۴۵ این ساختمان افتتاح شد.
حیدرخان غیایی را یکی از پیشگامان معماری نوین در ایران میدانند. وی سال ۱۳۰۱ در تهران متولد شد و نسب خانوادگیاش به طایفه شاملوها میرسید. خانوادهاش از خانهای معروف ایران بودند. پس از فارغالتحصیلی در رشته معماری از دانشگاه تهران به مدرسه هنرهای زیبای پاریس رفت و در آنجا ادامه تحصیل داد.
غیایی سال ۱۳۳۱ دفتر معماری خودش را در تهران افتتاح کرد. پروژه ایستگاه راهآهن مشهد یکی از نخستین کارهایی است که به او و دفترش سپرده شد. غیر از ساختمان ایستگاه راهآهن مشهد بناهای مشهور دیگری از مهندس غیایی بهیادگار مانده است. ساختمان قدیم مجلس شورای اسلامی، ساختمان ایستگاه راهآهن تبریز، هتل استقلال تهران، بیمارستان لویزان و ... تنها بخشی از این بناها هستند. حیدرقلیخان سال ۱۳۶۴ در فرانسه درگذشت.
ساختمان راهآهن مشهد پر است از ویژگیهای کمنظیر معماری که در نگاه اول اصلا بهچشم نمیآید. دلیلش هم روشن است؛ هرکسی که نگاهش به این بنای باعظمت میافتد پیش از اینکه اصلا فرصت فکر کردن و کشف خصوصیات ایستگاه را داشته باشد محو زیبایی و ابهت آن میشود و ناخودآگاه سازنده چنین ساختمانی را تحسین میکند.
با مسافران که صحبت میکنیم کمی به سقف و ستونها نگاه میکنند و نخستین چیزی که به زبان میآورند درباره شباهت داخل ایستگاه به ایوان مداین یا همان طاق کسراست. واقعا هم همینطور است؛ توالی ستونها و بلندمرتبه بودن سقف ایستگاه در کنار عظمت آن سالن را به فضایی شبیه طاق کسرا همانند کرده است.
سفر رفتن با وجود همه شیرینیها و لذتهایی که دارد باز هم کمی اضطرابآور است. این استرس زمانی بیشتر میشود که قطار و هواپیما وسیله سفر میشوند، ترس از سقوط هواپیما و یا برخورد قطارها با هم و در حالت خوشبینانه جا ماندن از مسافرت.
سالن راهآهن مشهد خاصیتی جادویی دارد و همه این اضطراب را از مسافر میگیرد. ساختار مستطیلی پلان اصلی مجموعه، ستونهای منظم تعبیهشده و سقف منحنی همگی دستبهدست هم میدهند تا بهجز زیبا کردن محیط سالن حس آرامش را به مسافران القا کنند. برای همین هم هست که همیشه آرامش خاصی حتی در شلوغترین روزهای سال بر سالن ایستگاه راهآهن مشهد حاکم است و مسافر دلش نمیخواهد ایستگاه مشهد را ترک کند.
مرتضی کباری، از مفاخر مهندسی ایران، که سرپرستی پروژه ساخت ایستگاه راهآهن مشهد را بهعهده داشته در مصاحبه با روزنامه «همشهری» در دهم اسفندماه ۱۳۹۵ به ویژگی منحصربهفرد و عجیب دیگری از این ساختمان اشاره میکند که تا به حال کمتر به آن پرداخته شده است.
او میگوید: «اگر بخواهیم در میان ایستگاههای راهآهن چند نمونه را بهعنوان شاهکار انتخاب کنیم، بیتردید ایستگاه مشهد یکی از این شاهکارهاست. این ایستگاه بعد از جنگ جهانی دوم ساخته شد و در بنای آن از قرینهسازی به بهترین شکل استفاده شده است. ستونهای اصلی در این بنای دیدنی و تکرار آنها یاد آور حرکت و صدای قطار است و از سوی دیگر ایوان مدائن را با همان هلال و طاق بهخاطر میآورد».
پس از گذشت چیزی نزدیک به پنجاه سال از ساخت بنای راهآهن مشهد با توجه به چندبرابر شدن تعداد مسافران ورودی و خروجی از این ایستگاه و نیز مهمتر اینکه مشهد پاسخگوی حدود ۵۰ درصد قطارهای مسافری شبکه ریلی کشور است توسعه و افزایش ظرفیت این ایستگاه مهم و حیاتی در دستور قرار گرفته است.
چند سالی هست که کار مطالعات طرح جامع راهآهن مشهد بهعنوان نخستین ایستگاه در شبکه ریلی کشور در دستور کار است. این طرح به تصویب هیئتمدیره راهآهن کشور هم رسیده است. جدای از توسعه سکوهای ریلی و افزایش ظرفیت جابهجایی مسافر از ۱۴ میلیون به ۲۰ میلیون قرار است ساختمان ایستگاه هم توسعه پیدا کند.
طبیعی است که ساختمان کنونی گنجایش حضور این تعداد مسافر را در خود ندارد و باید فکری به حال آن شود تا رفاه و آسایش مسافران و زائران فراهم شود. حالا پس از ثبت شدن این بنا تقریبا خیال همه، بهویژه خیال میراثدوستان، راحت است که دستکم عملیاتهای عمرانی توسعه ساختمان ایستگاه راهآهن مشهد با نظارت سازمان میراث فرهنگی صورت میگیرد و آسیبی به بنای کنونی نمیرسد.
البته بر اساس طرح توسعه ایستگاه راهآهن مشهد چیزی به ساختمان الحاق نخواهد شد و بهنظر میرسد که قرار است یک سالن پذیرش در قسمت زیرین ساختمان احداث شود.
کملطفی است، اگر به بنای ایستگاه راهآهن مشهد بپردازیم، اما حرفی از هنر دکتر یعقوب دانشدوست در طراحی یادمان میدان هجرت یا همان راهآهن بهمیان نیاوریم، نمادی که نشانه نزدیک شدن آدمها به هم و رسیدن است. البته خیلیها هنوز نمیدانند که اصلا مفهوم این المان نصبشده چیست.
کاش دستکم راهآهن و یا شهرداری بعد از اینهمه سال توضیحاتی درباره مفهوم این بنا در کنار آن نصب میکردند. دکتر دانشدوست که نام «بهسوی او» را برای این المان انتخاب کرده میگوید: «سال ۱۳۵۱ شهرداری قصد داشت یکی دو نماد در شهر بسازد.
از آنجایی که من تازه کار المان فلکه پارک را تمام کرده بودم و این اثر با استقبال روبهرو شده بود کار طراحی نماد میدان راهآهن به من سپرده شد». «بهسوی او» در نگاه اول فقط ترکیبی از چند شکل هندسی است و بهنظر میآید هیچ مفهوم خاصی نداشته باشد، درحالی که اینطور نیست: «این نماد ترکیبی از پیکره یک زن و مرد است که نماد بشر محسوب میشوند.
طاق پایینی بنا نشانه زمین است و طاقهای روبهبالا یادآور زمانی است که انسان در حال تلاش سفر به ماه بود. شکل کلی اثر دو سطح عمودبرهم است که سطح کوتاهتر نماد زن و سطح بلندتر نماد مرد است و بیانگر این موضوع که دست انسان بهسوی آسمان و خداوند بلند است».
بهتر بود سازمان میراث فرهنگی همزمان با ثبت ساختمان ایستگاه راهآهن مشهد این المان را هم در آثار ملی ثبت میکرد تا بلایی که چند سال پیش بر سر نماد خاطرهانگیز فلکه پارک آوردند گریبانگیر «بهسوی او» نشود. آخر مگر چند اثر هنری اینچنینی در شهر مشهد داریم؟!
* این گزارش یکشنبه ۲۲ اسفند سال ۱۳۹۵ در شماره ۲۴۰ شهرآرامحله منطقه ۳ چاپ شده است.