
برخی خانمها هستند که وقتی با مشکلی روبهرو میشوند به دنبال چه کنمها میگردند و ناامید میشوند و درنهایت به آن نتیجه مطلوبی هم که میخواهند، نمیرسند. برخلاف آنها عدهای دیگر در مقابل مشکلات سخت زندگی، کوتاه نمیآیند و دستشان را به زانو میگیرند و از زمین بلند میشوند و پیشرفت میکنند.
اینبار بهسراغ یکی از بانوان منطقه رفتیم که نه تنها در اوج مشکلات و سختی زندگی، دست به زانو گرفته و بلند شده بلکه این روزها خودش بهعنوان تسهیلگری برای مراجعهکنندگان به بهزیستی شناخته شده و در زمینه کاریابی به آنها کمک میکند.
مهناز علیزاده، ۳۷ ساله، دانشجوی ترم سوم مددکاری این روزها یکی از کارآفرینان منطقه ما به حساب میآید. وقتی با او همکلام میشویم و از زندگیاش برایمان میگوید ابتدا باورش سخت است، اما این گفتهها نشان میدهد هیچ اتفاقی ناممکن نیست و خواستن توانستن است.
او از زندگیاش اینطور برایمان میگوید: «حدود ۱۴ سال داشتم که ازدواج کردم، بنا به دلایلی از همسرم جدا شدم و من ماندم و ۲ فرزند. آن زمان آرایشگری میکردم، اما مدرک نداشتم برای اینکه سالن بزنم دورههایش را گذراندم تا بتوانم سالنی برپا کنم، از طرفی وقتی رفتم مدرکم را بگیرم، چون نمرهام عالی بود گفتند بیا برای مربیگری.
خیلی اینکار را دوست داشتم، اما برای مربیگری باید دیپلم میداشتم. من که تحصیلاتم تا دوره راهنمایی بیشتر نبود تحصیلاتم را ادامه دادم و دیپلم گرفتم، اما دیر شده بود و آن زمان به من گفتند باید فوقدیپلم داشته باشید.
برای اینکه بتوانم زودتر مدرک بگیرم بهسراغ رشته مددکاری رفتم. میخواستم مدیریت آموزشگاه را بگیرم برای همین درس خواندم و لیسانسم را گرفتم.»
«در طول تحصیل، چون کار میکردم نمیتوانستم کارورزیهایم را بروم برای همین مجبور شدم یک سال در بهزیستی دورهام را بگذرانم. کمکم جذب این رشته شدم و به خودم که آمدم متوجه شدم با این رشته میتوانم هم به جامعه و هم خودم خدمت کنم.
در آن یکسال با خیلیها آشنا شدم. خانمها و کودکانی که میآمدند تا مشاوره بگیرند.
مدتی که از کارم در بهزیستی گذشت تجربه زندگی شخصیام سبب شد تا بتوانم به خانمهایی که طلاق گرفتهاند و افرادی که بدسرپرست هستند مشاوره بدهم. علاوهبراین افراد، به دانشجویان هم کمک میکنم.
چند سالی است که کارورزیام تمام شده، اما باز هم هر روز از ساعت ۷:۳۰ تا ۱۰:۳۰ در بهزیستی هستم و مشاوره میدهم. بهزیستی به این افراد وام میدهد، آنها میخواهند شروع بهکار کنند من راهنماییشان میکنم که چه کاری انجام دهند تا بتوانند سرمایهشان را افزایش دهند و به نتیجه مطلوب برسند.»
او ادامه میدهد: «در این سالها با مشاغل مختلفی آشنا شدهام. برای همین میتوانم افراد را براساس علایقشان راهنمایی کنم. به طور مثال یک نفر خیاطی دوست دارد کارش را با یک خیاط هماهنگ میکنم.
البته کار پیداکردن ما ویژه بانوان نیست. چند نفر را به امدیاف کار معرفی کردیم تا در آنجا مشغول به کار شوند. برخی جوانان را با هماهنگی شهرداری منطقه ۸ به فضای سبز و حوزه خدمات شهری معرفی کردهایم.
همین هفته گذشته پسری را معرفی کردند که چند سالی است همسرش را عقد کرده، اما بهدلیل نداشتن شغل مناسب هنوز نتوانستند بروند سرخانه و زندگیشان. خدا را شکر به همت دوستان شهرداری توانستیم او را در فضای سبز مشغول به کار کنیم.»
نکته درخور توجه درباره این بانوی فعال محله خرمشهر در این است که از زمانیکه به سالنش میرود، اگر مراجعهکنندهای برای مشاوره در امور کارآفرینی بیاید به او ارجاع میدهند تا راهنماییشان کند.
او توضیح میدهد: «در این سالها با خیران زیادی آشنا شدهام و به کمک آنها به خانوادههای زیادی کمک کردهایم.»
او از هتلدارانی میگوید که در این سالها با هم ارتباط دارند و درصورتی که نیرو بخواهند به وی اطلاع میدهند تا افرادی را برای کار در هتل معرفی کند. این تلاشها سبب شده تا از او بهعنوان یک کارآفرین تقدیر شود.
علیزاده از ۲۷ سالگی درس خواندن را آغاز کرده و اکنون در ۳۷ سالگی دانشجوی ترم سوم مقطع ارشد است.
از او دلیل ادامه تحصیلش در مقطع ارشد را میپرسیم. او توضیح میدهد: «به نظرم اگر آدم وقتش خالی باشد بیشتر به سمت منفیگرایی میرود. در این مدت علاقه زیادی به کتاب و مطالعه پیدا کردهام برای همین در کنار کار در سالن درسم را هم میخوانم. در سالن من افراد زیادی میآیند کار را یاد میگیرند و میروند.
در مدتی که نزد من هستند دستمزد کمی هم میدهم. پس از مدتی هم که کار را یاد میگیرند راهنماییشان میکنم با همان وام اندک چطور وارد بازار کار شوند تا بتوانند سرمایهشان را افزایش دهند و پس از چند سال بتوانند مستقل زندگی کنند.»
او میگوید: «فکر میکنم همکاران بهزیستی در چارچوب قانون فقط اصول کار را ارائه میدهند، اما افرادی مثل من که تجربه این مسیر را داریم میتوانیم در این زمینه کمک کنیم و راه را نشانشان دهیم.
اغلب به این افراد میگویم با این رقم ابتدا یک کار کوچک و تخصصی راه بیندازند و بعد آن را افزایش دهند. آنهایی که به حرف من کردهاند موفق شدهاند. به طور مثال خانمی بود که ۳ فرزند داشت.
ابتدا به او گفتیم دستگاه سبزی خردکن بخرد و کارش را آغاز کند. در کنار آن خیاطی را هم یاد گرفت و با پول خودش چرخ خیاطی هم خرید، الان هم خودش زندگیاش را راه میبرد.
برخی افرادی که میآیند شرایط بهزیستی را ندارند. برای همین همکاران بهزیستی کمک میکنند تا وسیلهای تهیه کنند و مشغول به کار شوند. ما میدانیم با این پولها نمیتوان کار زیادی انجام داد، اما باید از یک جا شروع به کار کرد.
در این مدت افراد زیادی آمده و رفتهاند. یکی دستگاه سرخکن خریده و مواد سرخکردنی درست میکند و میفروشد، دیگری زیورآلات درست میکند و یکی هم کار چرم.
اگر بخواهیم میتوانیم کاری انجام دهیم. تا چرخه زندگی بچرخد. قبول دارم این روزها اقتصاد برای همه سخت است، اما نمیتوان با این تصور در خانه نشست و دست روی دست گذاشت و تسلیم مشکلات شد.»
* این گزارش سه شنبه ۷ اسفند ۱۳۹۷ درشماره ۳۲۵ شهرآرامحله منطقه ۸ چاپ شده است.