داستان بدری تیمورتاش، اولین دندانپزشک زن ایرانی، نه اوجی دارد و نه افولی. بیسروصدا و بدون هیاهو و احتمالا آگاهانه چنین کرده و نمیخواسته همچون برادرش، قربانی شود.
خدیجه سرناآبادی، بانوی نود و شش سالهای است که با وجود سن زیاد هنوز هر روز جانماز میدوزد و برای تامین مخارج زندگی دستدوزهایش را بساط میکند.
فاطمه سلطانفریمانیسپهر میگوید: قدیم رسم بود دخترها وقتی که مدرک کلاس ششم خود را میگرفتند، دو سال دوره فراگیری خیاطی میگذراندند و بعد هم ازدواج میکردند، اما من خلاف این قانون عمل کردم.
خدیجه عرفاتی بانوی انقلابی از خاطرات انقلاب و دفاع مقدس میگوید: بهترین خاطره من در زندگی، جاریشدن خطبه عقدمان توسط امام راحل در مهرماه ۱۳۵۹ و در جماران است.
خدیجه باغبانی، از اهالی محله الهیه، یکی از سه خانم دارنده کارت نقرهای در مشهد است که طبق آمار ثبتشده، حدود پنجاهوهفتبار خون اهدا کرده است.
حبیبالله حبیبی، محضردار محله طلاب، ۳۰ سال است که دفترخانه دارد و هزاران نفر را به عقد یکدیگر درآورده است او این کار را ذخیره آخرت خود میداند.
زهرا هوشیارامامی مربی خیاطی محله بهشتی میگوید: یکی از شاگردان کلاسم میگفت که افسردگی داشته و بهسراغ روانشناسی مشهور رفته است. او پیشنهاد کرده که در یکی از دورههای خیاطی ثبتنام کند.