هر روز که خورشید نگاه تازهای به محله قرقی میاندازد، انگیزهای نو هم در حوزه علمیه تخصصی حضرت زینب (س) جان میگیرد؛ همان حوزهای که زهراسادات حسینی بحر پس از ازدواج و ورودش به محله قرقی در سال۹۱ تأسیس کرد.
او که در نوجوانی با کمترین امکانات، حافظ قرآن شده، مدیر این حوزه است و صبحها تا ظهر همه امور را سرپرستی میکند. وقتی ما وارد حوزه میشویم این ساختمان قدیمی غرق در سکوت است؛ خانمها در طبقه دوم روبهروی استاد، روی فرش نشستهاند و با دقت صحبتهای او را دنبال میکنند.
قرارمان این است از همین فضا گپوگفتمان را شروع کنیم و به خانواده ششنفره حسینی برسیم. خانوادهای با چهار فرزندِ پسر که همانند مادرشان حافظ قرآن هستند؛ اولی حافظ کل و دومی حافظ چهار جزء و سومی حافظ جزء سی و فرزند آخر در دوسالگی وارد مسیر حفظ قرآن شده است.
وقتی میبینیم بانویی جوان میکوشد که یک حوزه علمیه در محلهای کمبرخوردار را با تمام وجود روی پا نگه دارد، یقین پیدا میکنیم با همین روحیه قوی نوجوانیاش را پشت سر گذاشته است؛ روزهای سختی که در خانه کوچک پدری و با درآمد کارگری گذشت.
زهراسادات حسینی روایت میکند: ما شش خواهر و برادر یعنی دو دختر و چهار پسر هستیم. من و خواهرم، هردو حافظ کل قرآن و طلبه هستیم و سه تا از برادرهایم هم طلبه هستند. با این جمعیت، خانه پدرم در محله گلشهر کوچک بود و فقط یک اتاق داشت. تابستانها بچههای محل به خانه ما میآمدند و مادرم به آنها قرآن یاد میداد. برای همین ما قرآنخواندن را پیش مادرم یاد گرفتیم. پدرم هم کارگر بود و بهنظر من راز موفقیت ما همان لقمه حلالی بود که پدرم سر سفره میآورد.
یادش میآید یک ضبط صوت قدیمی و یک قرآن ترجمهدار داشتند که او و خواهرش هردو با هم برای حفظ قرآن از آن استفاده میکردند. امکاناتشان فقط اینها بود، ولی او همیشه در مسابقات رتبه اول را به دست میآورد؛ «هر بار که در مسابقه شرکت میکردم، پدرم خیلی خوشحال میشد. هیچ تشویق مازادی در کار نبود، فقط از دیدن خوشحالی پدرومادرم خوشحال میشدم.»
هر روز ظهر پس از ساعتها فعالیت در حوزه، حسینی به خانه برمیگردد. او در جایگاههای همسری و مادری، در خانوادهاش نقش پررنگی دارد. همسر حسینی هم طلبه است و مدیریت بخشی از فعالیتهای همین حوزه در بخش برادران را بعدازظهرها بهعهده دارد. به این ترتیب خانواده ششنفره آنها هر صبح را با آموزش و فراگیری آغاز میکنند؛ چه پسرها که محصل هستند و چه پدرومادر که در حوزه وقت میگذرانند.
بانوی ساکن محله قرقی سعی میکند زمان خود را بهخوبی بین کار در حوزه و خانواده تقسیم کند. برای همین روزها زودتر به خانه میرود تا بساط سفره ناهار را بچیند و از آنچه بر بچهها گذشته است باخبر شود و شبها با پسران خود برنامههای تثبیتی حفظ قرآن را دنبال میکند.
او به یاد میآورد که چگونه فرزندانش را قرآنی تربیت میکرد؛ «در خانه ما پسرها فوتبال بازی میکردند و یاسین گوش میدادند. وقتی دو پسر اولم پنج و سهساله بودند، آنقدر در زمان بازی کامپیوتریشان سوره یاسین را گوش داده بودند که بعد از دوماه این سوره را حفظ شدند.»
البته برنامههای جمع خانوادگی آنها فقط به حفظ قرآن محدود نمیشود؛ بلکه شبنشینیهایی هم دارند که در آن به گفتوگو درباره موضوعهای روز میپردازند؛ «چای دم میکنیم و باهم درباره هر موضوعی که دوست داشته باشند، گپ میزنیم. دوست داریم از زبان بچهها بشنویم چه چیزی در اطرافشان میگذرد. من فکر میکنم اطلاعات بصیرتی بچههایم از خیلی از بزرگترها بیشتر باشد.»
در همین ساختمان، کلاس رزمی برای بانوان علاقهمند برگزار میشود. همچنین کلاسهای عمومی شامل تربیت فرزند
حوزه علمیه حضرت زینب (س) با مدیریت زهراسادات حسینی نهتنها مرکزی برای آموزش قرآن و تربیت دینی، که پایگاهی برای فعالیتهای فرهنگی و ورزشی است. طی بیش از دوازدهسال فعالیت این حوزه که یکی از ثمرههایش رشد و پرورش پانصدحافظ قرآن است، فعالیتهای فرهنگی و ورزشی گوناگونی هم برای ارتقای سطح زندگی مردم دنبال شده است.
بانوی پرتوان محله قرقی درکنار استادان و دیگر مربیهای حوزه علمیه حضرت زینب (س) خدمتهای بیشماری به مردم محله ارائه کرده است. او میگوید: در همین ساختمان، کلاس رزمی برای بانوان علاقهمند برگزار میشود. همچنین کلاسهای عمومی شامل تربیت فرزند، همسرداری، سواد رسانهای و کارگاههای طب اسلامی و حجامت برای بانوان داریم. ازطرفی، چون از حرم امامرضا (ع) دور هستیم، اردوهای زیارتی برگزار میکنیم، ولی بضاعت مردم برای شرکت در برنامهها و پرداخت هزینههای حداقلی اندک است. ما سعی کردهایم از استادان تحصیلکرده بهره ببریم و بعضی از آنها آنقدر باانگیزه هستند که از راههای دور مانند خیابان آیتا... عبادی به اینجا میآیند.
وقتی زهراخانم حسینی این صحبتها را به زبان میآورد دیگر باورش راحت است که آنها در ارائه خدماتشان به اهالی، کیفیتی را درنظر گرفتهاند؛ «در مهد قرآن حوزه علمیه ما، خدماتی مشابه مهدالرضا (ع) در حرم مطهر رضوی ارائه میشود؛ طوری که کودکان پنجساله پس از ۹ماه میتوانند قرآن را به لحن عربی بخوانند.» او بر این باور است که آموزش قرآن و تربیت دینی تنها یک وظیفه نیست، بلکه یک مسئولیت فردی و اجتماعی است.
البته همیشه در مسیر موفقیت، سختیهایی هم وجود دارد. او به نیازهای مالی حوزه و دشواری تأمین هزینهها اشاره میکند؛ «ما با کمبود منابع مالی روبهرو هستیم. با اینکه هزینه برخی دورههای سهماهه اینجا فقط ۳۰۰ هزار تومان است، بازهم برخی مشکل دارند. با اینحال ایمان داریم که با همت بیشتر میتوانیم بر این مشکلات غلبه کنیم.»
زندگی زهراسادات حسینیبحر و خانوادهاش همواره با قرآن پیوند داشته است. حتی در لحظات سرنوشتساز زندگیاش، مانند روزی که میخواست برای ازدواج تصمیم بگیرد، قرآن همیشگیاش همراهش بود. او میگوید: در زمان ازدواج، با قرآن مخصوص حفظ که همیشه همراهم است، به حرم امامرضا (ع) رفتم و از ایشان خواستم تا خیر را در مسیر زندگیام قرار دهند. خدارا شکر اکنون از زندگیام راضی هستم.
زندگی او در منطقهای که با محرومیت روبهرو بوده مشکلاتی بهدنبال داشته است. خاطرات روزهای سخت که پایش در گل گیر میکرده و سگهای ولگرد به دنبالش میافتادهاند، نمونهای از سختیهاست. او در محله قرقی که بخش منفصل شهرداری منطقه۳ مشهد است، فعالیتهای گستردهای در زمینه قرآن و آموزشهای دینی انجام داده است و میداند که این منطقه به آموزشهای قرآن و مسائل فرهنگی و ورزشی نیاز دارد.
این بانو میگوید: حفظ قرآن را پل ارتباطی بین مدارس و حوزه علمیه میبینم، زیرا علاقهام به این مسیر از همین مسابقات مدارس آغاز شد. بهنظرم حوزههای علمیه ممکن است برای افراد خاص باشد، اما هدف ما این است که بگوییم اینجا پایگاهی برای همه است. برای همین ما در اینجا به ارائه مشاوره به نوجوانان و انجام امور خیریه هم توجه داریم. بهتازگی چهار هزار بسته معیشتی در میان اهالی توزیع شده که نمونهای از این خدمات است.
بانوی قرآنی محله قرقی میگوید: به نظر من اگر خانوادهای بخواهد فرزندانش را با تربیت دینی بزرگ کند، اول از همه باید سطح اطلاعات خود را بالا ببرد، زیرا بچهها آنچه را از ما میبینند، میآموزند.
او یکی از کودکانی را که به حوزه علمیه میآید، مثال میزند و ادامه میدهد: پسربچهای در کلاسهای اینجا شرکت میکند که اکنون پنج جزء قرآن را حفظ است. مادر این بچه بسیار جدی و با پشتکار کلاسهای فرزندش را پیگیری میکند. علاقه او به قرآن، اشتیاق یادگیری را در فرزندش هم به وجود آورده است. عامل دیگر در جذب بچهها به نظر من، والدین دیندار و جذاب هستند. پدر و مادر باید درست عمل کنند؛ یک فرد قرآنی باید حرف و عملش یکی باشد. افراد مذهبی باید روی رفتار اجتماعیشان کار کنند، مانند حفظ کرامت افراد و سخنگفتن با لبخند و مانند اینها.
حسینی برای اینکه بتواند تربیت دینی را در محله ترویج کند، دغدغه دیگری هم دارد. او میگوید: ما در این ساختمان کمبود فضا داریم. گاهی همزمان هفت کلاس قرآن باید برگزار شود، ولی مکان مناسبی برای آن نداریم. از طرفی، دنبال جذابیت برای اینجا هم هستیم. قرآن جذابیت معنوی خودش را دارد، ولی چه اشکالی دارد که کلاس قرآن هم میز و صندلیهای زیبایی داشته باشد؟ فقط که نباید کلاسهای هنری پر از جاذبه باشد. ما نیاز به تجهیزات و قلم قرآنی داریم. بسیاری از خانوادههای اینجا حتی هزینه تأمین اردوهای تفریحی را ندارند؛ بنابراین برای بهبود این شرایط و توانمندساختن خانوادهها در زمینه تربیت دینی، باید به تأمین منابع مالی و آموزشی توجه بیشتری شود.
به گفته او اکنون بودجهشان در حوزه علمیه حضرت زینب (س) اجازه میدهد منابع آموزشی را با نصف قیمت دراختیار شرکتکنندگان قرار دهند.
* این گزارش یکشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۳ در شماره ۶۰۰ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.