تاکنون در این مجموعه نوشتارها، برخی مناطق شمال مشهد را معرفی کردهایم که امروز به بخشی از شهر تبدیل شدهاند؛ مناطقی که بیشتر ساکنان امروزی آنها، اطلاعی درباره پیشینه مکان زندگی خود ندارند و از هویت تاریخی آن بیخبرند؛ مکانهایی مانند «باقرآباد» (بُقرآباد)، «دروی» (درآبد)، «شقاء» و «امینآباد».
شناخت تاریخچه و چشمانداز قدیمی این نواحی، افزونبر آشنایی با بخشی از تاریخ ناخوانده شهر مشهد، میتواند ظرفیتهای هویتی محلات فعلی را آشکار کند و به فعالیتهای فرهنگی در این مناطق، رونق و تازگی درخوراعتنایی ببخشد.
در این قسمت، قصد داریم با استناد به سندهای محدود دردسترس، درباره «دنگان» صحبت کنیم؛ مزرعهای که امروز نامش درمیان مشهدیها به فراموشی سپرده شده است، اما نقشی بسیار مهم و راهبردی در تاریخ تأمین نیازهای حیاتی مشهد و استقرار زیرساختهای مربوطبه آن داشته است.
«دنگان» که در اسناد قدیمی مربوطبه مشهد، آن را با نامهای «دنجان» و «دنجون» نیز میشناسند و معرفی میکنند، مزرعهای بسیار آباد در شمال شهر بوده است؛ مزرعهای که در آن قناتهای متعدد جریان داشت و یکی از قطبهای تأمین آب در اطراف مشهد محسوب میشد.
طبق آنچه در نقشه موجود در کتاب «نگاهی به جغرافیای تاریخی شهر مشهد»، اثر مهدی سیدی، مشاهدهشدنی است، مزرعه «دنگان» از شمال به مزارع «محرابخان» و «خیرآباد»، از غرب به «بقرآباد» (باقرآباد)، از شرق به قلعه و مزرعه مشهور «شادکن» و از جنوب به اراضی مزارع «جمعآباد» و «امینآباد» منتهی میشد.
درباره اینکه مزرعه دنگان، مانند شقا یا باقرآباد، ساکن دائمی داشته است یا نه، اطلاعات دقیقی نداریم، اما چنین به نظر میرسد که به غیر از نگهبانان و کشاورزانی که نوبتی در مزرعه حضور مییافتند و منزل و محل سکنای آنها، جایی در داخل محدوده شهری مشهد (احتمالا در محله نوغان) بوده است، فرد دیگری در دنگان حضور نداشته است و اراضی این مزرعه، همگی به فعالیتهای زراعی و ایجاد قنات، اختصاص یافته بود.
امروز مکان حدودی مزرعه دنگان را، احتمالا باید در منطقهای میان سیلوی گندم شهر مشهد تا فضای میان دو خیابان «شیخصدوق» و «ابوذرشرقی» (شهیدابراهیمی) جستوجو کنیم؛ فضایی که بخش مهم آن، هنوز غیرمسکونی است و به ساخت زیرساختهای موردنیاز سیلوی بزرگ گندم مشهد و نیز، ایجاد خیابانهای عریض، اختصاص یافته است.
وضعیت مزرعه دنگان، تا نیمه دهه ۱۳۱۰ خورشیدی، تغییر چندانی نکرد. اما در سال ۱۳۱۷ خورشیدی، هنگامی که تصمیم به احداث سیلویی با الگوی جدید برای شهر مشهد گرفته شد، به اراضی دنگان توجه شد، ولی چرا اراضی دنگان؟ این منطقه بهدلیل وجود قنات و زمینهای زراعی، خاک چندان مستحکمی نداشت و ایجاد سیلو، بهعنوان سازهای بزرگ در آن، میتوانست خطرها و خساراتی را درپی داشته باشد.
احتمالا باید دلیل اصلی این اقدام را به طرح راهآهن مشهد مربوط بدانیم که مقدمات مطالعات آن در این دوره تاریخی به انجام رسیده بود. حمل غلات با قطار، میتوانست بسیار ارزانتر تمام شود و این امر، در انتخاب مکان بیتأثیر نبود. ازسوی دیگر، با وجود قرار داشتن اراضی وسیع زراعی در جنوب مشهد، مانند اراضی «الندشت» و «زرگران»، این اراضی بهتدریج حالت مسکونی به خود میگرفت و شاید یکی از دلایل انتخاب زمینهای دنگان برای ایجاد سیلو، پیشبینی مربوطبه نوع و محدودیت توسعه شهری در این منطقه بوده باشد، بههرحال جایی در مرز اراضی دنگان و باقرآباد، برای ساخت سیلوی مشهد انتخاب و بنای آن در سال ۱۳۱۸ خورشیدی آغاز شد.
احداث بنای سیلوی مشهد که حدود ۵۵ متر ارتفاع داشت، به شرکت بینالمللی «کامپاکس» سپرده و بخشی از ماشینآلات موردنیاز سیلو نیز، خریداری و به مشهد حمل شد. اما تکمیل سیلو، بهدلیل اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ ناتمام ماند و این پروژه ناتمام، تا اوایل دهه ۱۳۳۰ بر روی اراضی منطقه دنگان باقی بود و البته در اطراف آن نیز زراعت ادامه داشت.
در همین دوره تاریخی، ظاهرا اختلافهایی بر سر محدوده اراضی متعلق به سیلو که به اداره غله خراسان واگذار شده بود، بهوجود آمد. در سال ۱۳۲۷، «اداره غلهونان» خراسان در نامهای رسمی به آستانقدسرضوی، تقاضای رفع اختلاف اراضی سیلو و «دنجان» (دنگان) را مطرح کرد که ظاهرا، بعد از مذاکرات متعدد، این مسئله به نحو مقتضی رفعورجوع شد. (سند ۶۸۰۷۱ در مرکز اسناد آستانقدسرضوی).
در سال ۱۳۳۵ با خرید ابزارهای موردنیاز باقیمانده، بالاخره کار ساخت سیلو بعد از حدود بیست سال به پایان رسید و ۲۸ اردیبهشت ۱۳۳۹، بهرهبرداری از سیلوی ۱۶ هزارو ۵۰۰ تنی مشهد آغاز شد. با افزایش نیاز به محل ذخیرهسازی گندم در دهههای بعد، در اوایل دهه ۵۰ کار مطالعات احداث سیلوی جدیدی را درکنار سیلوی قبلی و بر روی اراضی قدیمی دنگان، آغاز کردند. قرار بود این سیلو بزرگترین سیلوی ایران باشد؛ سیلویی با ۱۱۳ هزار تن ظرفیت.
با اتمام کار مطالعاتی، عملیات احداث سیلوی جدید در ۲۸ آذر سال ۱۳۵۴، یعنی نزدیک به ۴۸ سال قبل، آغاز شد. مقرر شد احداث سیلوی بزرگ، بیستماهه تمام شود و در اینباره تبلیغات زیادی شده بود. اما عملا تا سال ۱۳۵۷، یعنی حدود سه سال بعد، کار ساخت سیلو بیش از ۳۰ درصد پیشرفت نکرد و عملیات اجرایی نیز با پیروزی انقلاب اسلامی و شرایط خاص آن روزها متوقف شد.
با این حال نیروهای جوان و انقلابی، در تلاش بودند این پروژه را که در حد یک پروژه ملی محسوب میشد، هرچه زودتر به پایان برسانند؛ به همین دلیل عملیات اجرایی را با تکیه بیشتر بر توانایی جوانان و متخصصان داخلی در نیمه دوم سال ۱۳۵۸ از سر گرفتند و با وجود مشکلات فراوان و بحرانهای داخلی و جنگ تحمیلی، در ادامه آغاز فرایند ساخت و تکمیل سیلوی بزرگ مشهد، میان اراضی دنگان و باقرآباد، در سال ۱۳۶۱ به پایان رسید و طی مراسمی در ۲۱ آذر سال ۱۳۶۱، یعنی حدود ۴۱ سال قبل در چنین روزهایی، بهرهبرداری از آن آغاز شد.
قدیمیترین سند درباره مزرعه دنگان، به موقوفه بودن آن دلالت دارد؛ سندی مربوطبه سال ۱۰۸۴ قمری (۱۰۵۲ خورشیدی -اوایل سلطنت شاهسلیمان صفوی) که امروز در مرکز اسناد آستانقدسرضوی نگهداری میشود. پس از این تاریخ، میتوان اسناد بیشتری درباره دنگان یافت؛ اسنادی که تعدادی از آنها، در سال ۱۰۹۰ قمری (۱۰۵۸ خورشیدی) تنظیم شده است و نشان میدهد که این منطقه، محل قرار گرفتن تعداد زیادی از چاههای قنات شمال مشهد بوده است.
درواقع آنچه از مطالعه اسناد قدیمی منطقه «دنگان» بهدست میآید، بیشتر مربوطبه لایروبی و تعمیر رشته قناتهای پرتعداد این ناحیه است که متولی امر باید هرازگاهی برای حفظ و نگهداری آنها اقدام میکرد؛ مثلا در سند شماره ۳۲۲۴۷ (مرکز اسناد آستانقدسرضوی)، گزارشی درباره فعالیت لایروبی قناتها و پرداخت هزینه آن به «چاهجوها» دیده میشود که زیرنظر فردی به نام «استاد بیکمحمد چاهجویی» مشغول فعالیت بودهاند. استاد بیکمحمد، ظاهرا قدیمیترین اسمی است که ما درباره مزرعه دنگان به آن در تاریخ برمیخوریم؛ فردی که ظاهرا با تعدادی از کارگران یا بهتر بگوییم چاهجوهای زیردست خود، پیمانکاری لایروبی قنات منطقه دنگان را عهدهدار بود.
نام وی در اسناد دیگر این سالها نیز، دیده میشود؛ مثلا در سند شماره ۳۲۲۹۰ (مرکز اسناد آستانقدسرضوی) صحبت از اقدامات او در همان سال ۱۰۹۰ قمری برای تعمیر بخشهایی از قنات دنگان به میان آمده است. طبق این سند، علاوهبر استاد بیکمحمد، از استاد ابوالقاسمبنمحمدزمان فخار نیز نامی به میان میآید که قرار است برای قنات دنگان، «کَوَل» موردنیاز را تولید کند. کولها درواقع بلوکههای بزرگی بودند که از جنس سفال ساخته میشدند و از آنها برای حفظ استحکام دیواره چاه و قنات استفاده میشد.
امروز کولها را از جنس سیمان میسازند که استحکام بیشتری دارد. بیشتر کارگاههای تولید کول در بیرون از دروازه پایینخیابان و در مجاورت باروی مشهد قرار داشت. هانری رنهدالمانی که در سال ۱۲۷۷ خورشیدی گذرش به مشهد افتاده، عکسهای جالبی از این کارگاهها تهیه کرده است. دلیل استقرار کارگاههای کولسازی بیرون از دروازه پایینخیابان، وجود خاک مناسب برای تولید این محصول و البته جریان داشتن نهر خیابان در این منطقه بود که میتوانست آب موردنیاز کولسازی را تأمین کند.
با این حال ازآنجاکه حمل کولهای سفالی چندان بیدردسر نبود و همچنین معمولا در عملیات «کولگذاری» از تعداد زیادی کول برای قنات استفاده میشد، این احتمال قوی است که کارگاههای موقتی را در مناطق موردنیاز برپا میکردهاند؛ به همین دلیل میتوان این امکان را درنظر گرفت که استاد ابوالقاسمبنمحمدزمان فخار، برای تأمین کول قنات دنگان، کارگاهی را در این منطقه برپا کرده باشد. بد نیست بدانیم که صنف «فخار» در مشهد قدیم، مسئولیت تولید فراوردههای سفالی صنعتی و آجر را برعهده داشت.
بعدها و در دورههای متأخر، صنف فخار را با فعالیت صنعت آجرپزی شناختند؛ چون تولید کولهای سفالی بهتدریج منسوخ شد. در دورههای تاریخی بعد نیز، قنات دنگان از مهمترین قناتهای منطقه بهحساب میآمد که ظاهرا احتیاج مبرم به آب آن، باعث میشد دقت و نظم بسیار زیادی در لایروبی و ترمیم آن وجود داشته باشد؛ مثلا در سال ۱۱۶۲ قمری (۱۱۲۸ خورشیدی)، در دوره حکومت شاهرخ افشاری بر مشهد، قنات مزرعه دنگان توسط «کربلاییکاظم چاهجو» لایروبی میشد (سند شماره ۴۴۹۱۶ در مجموعه اسناد آستانقدسرضوی) یا در دوره قاجار، کار لایروبی قنات دنگان و حفر چاه جدید در آن، همراه با دو قنات «درویشبیگ» و «محرابخان» به حاجرجبعلی مغنیباشی سپرده شده بود و او این کار را در سال ۱۲۹۳ قمری (۱۲۵۵ خورشیدی) به انجام رساند (سند ۲۲۹۵۶ در مرکز اسناد آستانقدسرضوی).
این اقدام در سال ۱۳۰۵ قمری (۱۲۶۷ خورشیدی) توسط «استاد رضاقلی مغنیباشی» تکرار شد. (سند ۴۴۱۵۷ در مجموعه اسناد آستانقدسرضوی).
* این گزارش سهشنبه ۲۱ آذرماه ۱۴۰۲ در شماره ۴۱۰۷ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.