
خیلی شجاعت میخواهد که بعد از ۸۱سال زندگی و درست در روزهایی که به آن دوران بازنشستگی و ایام استراحت اطلاق میشود، آرامش و آسایش خود را فراموش کنی و بهجای آنکه به فکر سفرهای سیاحتی و زیارتی بیفتی، فکر و ذهنت را به سمتوسویی دیگر روانه کنی.
ایده کارهای جدید فرهنگیمذهبی در ذهنت جرقه بخورد و اتفاقا در این موضوع، خانواده همسر و فرزندانت نیز همراه باشند. بهجای آنکه تبدیل منزل کلنگی قدیمی به خانهای بهتر را در ذهن داشته باشی، فکر ایجاد باقیاتصالحات، روح و روانت را قلقلک بدهد و با آنکه این روزها کهولت سن و انواع بیماری، جسمت را احاطه کرده است، باز هم به همه بیماریهای جسمی پشت کنی و آستین همت بالا بزنی و خودت نیز پابهپای همه فعالان محله در بالابردن پایهها و ستونهای دیوارهای مسجد الرسول (ص) همگام شوی.
متولد سال ۱۳۱۴ است؛ بهعبارتی سن و سالش به ۸۱ سال میرسد. از کودکی در حرفه نجاری مشغولبه کار بوده است و در همین کار بازنشسته شده. خیلی از کارهای نجاری مسجد را خود به دست گرفته و برای رضای خداوند متعال، کارها را پیش برده است.
وقتی از چهارراه، ولی عصر وارد محله کوی امیرالمومنین (ع) میشوم، همه اهالی، کوچه خیبر ۱۶ را با نام مسجد الرسول (ص) به زبان میآورند؛ مسجدی که بر سردر کاشیکاریشده آن، نام حاج علیاکبر غلامی بهعنوان واقف به چشم میخورد و تاریخ ساخت مسجد را به ۱۵ سال قبل یعنی سال ۸۰ برمیگرداند.
واقف مسجد الرسول (ص) میگوید: کوی امیرالمومنین (ع) فقط چهارمسجد و یک حسینیه داشت. اهالی محله ما معمولا از نبود یک پایگاه و مرکز مذهبی در دل محله رنج میبردند، برای جوانترها نیز پاتوق فرهنگی وجود نداشت. خیلیها از انتهای خیبر ۱۶ برای بهجای آوردن فریضه نماز جماعت و شرکت در مناسبتهای مذهبی، شبهای احیای ماه مبارک رمضان، روضهخوانی در دهههای محرم و صفر به محلات دیگر میرفتند.
خودم هم بارها میشد که برای رفتن به مساجد دیگر محلات اذیت میشدم؛ این بود که فکر ساختن مسجدی در دل کوچه بیستمتری خیبر ۱۶ در ذهنم جرقه خورد.او ادامه میدهد: زمینی به مساحت ۱۶۰متر اواسط کوچه خیبر۱۶ داشتم که این زمین را با مشورت همسرم برای ساخت مسجد وقف کردم.
او با بیان اینکه اکنون این مسجد، پایگاه بزرگ فرهنگی مذهبی برای اهالی خیبر۱۶ است، ادامه میدهد: این مسجد دارای دو بخش است؛ در بخش اول و اصلی آن، کاربری مسجد تعریف شده و در قسمت دیگر آن، دارالاحکام بیبی سهساله حضرت رقیه (س) احداث شده است.
حاجآقا غلامی با بیان اینکه خیلی دیر به فکر توشه آخرتم افتادهام، بیان میدارد: باید زودتر از اینها به فکر باقیاتصالحات خود میافتادم؛ انسان هر چه دارد، در همین دنیا میگذارد و میرود. آنچه برایش باقی میماند و تا آخر با او همراه است، همین کارهای خیری است که میتواند انجام دهد.
واقف مسجدالرسول (ص) در محله کوی امیر در ادامه با اشارهبه زمین مجاور مسجد میگوید: مسجد خیلی کوچک است و این موضوع همواره فکر مرا به خود مشغول کرده است. در حال حاضر، زمین کناری مسجد در دست ورثه قرار گرفته است. دلم میخواهد هر آنچه در توان دارم، بگذارم و این زمین را برای گسترش مسجد بخرم.
حاجآقای غلامی که بهنوعی معتمد محله و سردمدار فعالیتهای خیرخواهانه در کوی امیرالمومنین (ع) است، در ادامه میافزاید: برای راهاندازی پایگاه بسیج در مسجد، مشکل کمبود فضا داشتیم. از طرف دیگر، جوانان و بچهمسجدیها از نبودن پایگاه بسیج در مسجد گلایه داشتند. این شد که تصمیم گرفتم مسجد را بزرگتر کنم.
او بیان میدارد: اگر بتوانم زمین کنار مسجد را که در دست ورثه است خریداری کنم، به امید خدا اولین کاری که انجام خواهم داد، راهاندازی پایگاه بسیج محله است.
واقف مسجدالرسول (ص) در محله کوی امیرالمومنین (ع) در ادامه میگوید: مرحوم همسرم پیوسته به چنین کارهای خیری مرا ترغیب میکرد. به همین دلیل در سال ۸۰ بعداز سرپاشدن مسجد و بهرهبرداری از آن، بالای سر محراب مسجد، نام مرحوم همسرم را نقش کردند تا بدینوسیله یادی نیز از او شود.
حاجآقای غلامی با بیان اینکه دلم نمیخواست این وقف بدون رضایت فرزندانم باشد، اذعان میدارد: خداراشکر همه فرزندانم کار و کسب خوبی دارند؛ بااینحال از دور حواسم به زندگیشان است؛ زمانیکه زمین مسجد را وقف کردم، مینیبوسی داشتم که آن را فروختم و به فرزندانم هدیه دادم. با این کار از ته دل خشنود بودم که زمین با رضایت همه اعضای خانواده وقف شده است.
حاج علیاکبر غلامی، نزدیک به یک قرن در این دنیای خاکی زندگی کرده است. به گفته خودش، این روزها همهچیزش مصنوعی شده است؛ از دندانها گرفته تا... او میگوید: به جوانترها توصیهای دارم.
حرفش را عوض میکند و میگوید: توصیه که نه؛ یک درس از پدربزرگشان بشنوند. هر چه در این دنیای خاکی با عجله گام برداری، آخرش باید بروی. هرچه تاکنون به دست آوردهای، میگذاری و میروی. پس از همین الان، به فکر چیزهایی باشید که بتوانید از بین مال و ثروت و دارایی و حتی فرزند و اقوام ببرید.
او در توضیح این جملات تاکید میکند: از مال و ثروت خود هرچند کم، خیرات کنید. ببخشید. ایثار کنید. درراستای سروساماندادن زندگی زوجهای جوان گام بردارید. و، اما درباره همسر و خویشان و فرزندان همینقدر اشاره کنم که انسان از دیگر انسانها نیز برای خود میتواند توشه آخرت ببرد.
او بیان میدارد: به دیگران ظلم نکنیم، حق ضعفا را نخوریم، چون پولدار هستیم یا قدرت در دست داریم، زور نگوییم. فرزندمان را درست تربیت کنیم که اگر خشت اول در تربیت فرزند را درست سر جایش بگذاریم تا نسلها این بنا درست و راست بالا میرود.
در مسجد، مجلس ترحیمی برپاست. ادامه صحبتها با حاجعلیاکبر به بیرون از مسجد هدایت میشود. همین که حاجی بیرون میرود، خیلی از اهالی و کسبه محل، دورش را احاطه میکنند و بعداز احوالپرسی از برنامههای مسجد و محله که بهدست وی برنامهریزی شده است، میگویند.
حاجیهخانم حسینی از قدیمیهای این محله است. او از سخاوت و بخشندگی آقای غلامی میگوید، از اینکه در هر کار خیری در محله پیشقدم میشود. میگوید: کار حاجی فقط وقف یک مسجد نیست؛ حاجی در بسیاری از کارهای خیر محله، جلودار است.
او بیان میدارد: اگر اهالی با هم مشکلی داشته باشند، حاجی واسطهگری میکند و اختلافها را برطرف میکند. اگر مردم مشکل مالی داشته باشند، تاجاییکه بتواند با همراهی دیگر خیّران به میان میآید. در ازدواج زوجهای جوان همواره پیشقدم است.
حاجآقای نداف که خودش نیز از اهالی قدیمی محله کوی امیرالمومنین (ع) است، درباره خیّر محله میگوید: همه اهالی، حاجی را دوست دارند و در کارهای مهم زندگیشان با او مشورت میکنند. حاجی یک مشاور خوب در محله ماست.
او با بیان اینکه به نظر من باید در هر محله، معتمد و ریشسفیدی که بقیه قبول داشته باشند حضور داشته باشد، اذعان میدارد: حضور معتمد در محله، به ساکنان و محل زندگیشان هویت میدهد. باورتان نمیشود که حتی درباره آسفالت یک خیابان یا پارک بازی بچهها، اگر اهالی خواستهای داشته باشند، به او میگویند و او نیز بدون چشمداشت، خواسته اهالی را به شهرداری یا هر ارگان مرتبط انعکاس میدهد.
* این گزارش شنبه ۱۱ دی ۹۵ در شماره ۲۲۷ شهرآرا محله منطقفه دو چاپ شده است.