استعداد و توانمندیاش در خیاطی و مدیریت «زهره صداقت» را به بانوی نخبه کارآفرین در صنعت نساجی و پوشاک تبدیل کرده است.
او بی هیچ پشتوانه مالی کارش را از تکدوزیهای زنانه شروع کرد، اما پس از مدتی احساس درونیاش او را وادار میکند که کارهای جزئی را رها کرده و کارگاه خیاطی راه بیندازد.
تلاش شبانهروزی او برای تولید لباسهای مرغوب و باکیفیت زنانه و مردانه میل بنکداران را برای خرید محصولات وی افزون میکند تا جایی که محصولاتش بهطور غیرمستقیم به کشورهای عربی و آسیای شرقی صادر میشود و نام او را بهعنوان تولیدکننده لباس باکیفیت سر زبانها میاندازد.
مدتی بعد او آموزش به زنان سرپرست خانوار معرفیشده از سوی مؤسسات خیریه و نهادهای دولتی را شروع میکند. همان مقطع آموزش به زنان سرپرست خانوار محلات اطراف شهر در ذهنش جرقه میخورد تا آنها نیز همانند خودش روی پای خود بایستند.
به همین دلیل بانوی ۵۶ ساله کارآفرین ۵ سال پیش کارگاه اصلی و مرکزیاش را در محله پورسینا راهاندازی میکند. «صداقت» با احداث کارگاه نهتنها به بانوان این محله هنر خیاطی را رایگان میآموزد بلکه با شیوهای جدید کار میآفریند.
او با هزینه شخصیاش چرخ خیاطی برای آنها میخرد و سپس سفارش کار میدهد. او حالا با این نوع نیکوکاری مدرن و حساب شده حدود ۴۰ چرخ خیاطی برای اهالی محل تهیه کرده است و برای دهها بانو که به دلیل شرایط خانوادگی امکان خروج مداوم از منزل را ندارند و در وضعیت بد اقتصادیاند با سفارشدهی دوخت لباس کار و ملزومات بیمارستانی و فرم مدارس و... شغل و در آمد ایجاد کرده است.
زهره صداقت بیش از ۸بار در استان خراسان رضوی کارآفرین نمونه شده است
با او که بیش از ۸بار در استان خراسان رضوی کارآفرین نمونه شده و سال ۹۴ نیز مدال طلای کارآفرینی ملی و بانوی اول ایران در صنعت پوشاک و نساجی کشور را کسب کرده است به دلیل فعالیتهای گسترده تولیدی در کارگاه محله پورسینا گفتگو میکنیم.
کارگاه در یکی از خیابانهای فرعی پورسیناست؛ خانهای ویلایی که به کارگاه خیاطی تبدیل شده است. بخشی از آن، انبار پارچه است. قسمتی دیگر به کارهای آماده و بستهبندی شده اختصاص دارد.
۲ میز بزرگ برش و اتو چرخهای خیاطی هم در مقابل در ورودی قرار گرفته است. روی رگال هم تعدادی از لباسهای صورتیرنگ بیمارستانی اتو نشده است. پری، زن جوان خیاط که از اهالی پورسیناست و به گفته خودش، تا همین چندوقت پیش خیاطی بلد نبوده، مشغول اتوی لباسهاست.
مریم، بانوی جوان دیگری است که پشت چرخ خیاطی نشسته است. راحله ذوقی، مدیر اجرایی کارگاه، نیز پابهپای خیاطها کار میکند. زهره صداقت، صاحب کارگاه، هم پشت میز برش ایستاده است. هنگام کار با او همکلام میشویم.
- این همه هنر چرا رشته خیاطی انتخابتان میشود؟
هرکسی استعدادی دارد. استعداد و علاقه من هم در خیاطی است که خیلی زود در جوانی آن را کشف کردم. دیپلم خیاطی درجه یک گرفتم. سپس با تکدوزی و همکاری با تولیدیها شروع کردم و کم کم کارم را گسترش دادم.
میدانستم میتوانم تولید بیشتری داشته باشم. تصمیم گرفتم برای ارتقای کارم در تولیدی برادرم مشغول شوم. آنجا مدیر اجرایی بودم، اما همه این کارها روح سیریناپذیر مرا اقناع نمیکرد.
با خودم گفتم چرا کارگاه تولیدی نداشته باشم. در سال ۱۳۶۶ هفتهزار تومان پول قرض گرفتم و یک کارگاه تولیدی راه انداختم.
- تولیداتتان چه محصولاتی بود؟
اوایل کار تریکو و زنانهدوزی و حتی زیرپوش مردانه بود، اما حالا فرم مدارس و ملزومات بیمارستانی و ادارات و کارخانهها و ...
- دلیل اینکه کارتان مورد استقبال قرار گرفت چه بود؟
صداقت در کار؛ یعنی کار باکیفیت و تضمینی به مشتری میدهم و اگر کارم ایراد داشته باشد حتما برطرف میکنم.
از طرفی اوضاع بازار را هم رصد میکنم تا نیازمندی و مطالبات را بسنجم؛ چون همیشه رضایت مشتری برایم مهم بوده است.
- چطور متوجه میشدید مشتریان و بنکداران از کارتان رضایت دارند؟
وقتی سفارشها یکی پس از دیگری میآمد یعنی کار خوب بوده که طالب دارد یا در نمایشگاههای مختلف مثل نمایشگاه بینالمللی که شرکت میکردم برخی مشتریها میگفتند منتظر بودیم نمایشگاه راه بیفتد و محصولات تولیدیام را بخرند.
- گستره توزیع تولیداتتان در مشهد است؟
خیر. صادرات غیرمستقیم به کشورهای عربی و آسیایی هم داریم. به این شکل که من تولید میکنم و بنکداران به سبب تمیزی کار آن را به این کشورها صادر میکنند.
- بسیاری از خیاطها هستند که هم علاقه دارند و هم استعداد و هم کاربلدند، اما سفارش کارشان بسیار اندک است و گاه عطای کار خیاطی را به لقایش میبخشند. تفاوت شما با آنها چیست؟
استعداد و علاقه لازم است، اما کافی نیست. من زحمت زیادی کشیدم تا به این مرحله رسیدم. با دست خالی و از صفر شروع کردم. هر روز تلاشم چند برابر روز قبل بود.
روزانه مفید ۱۲ ساعت کار میکردم؛ کار من با برنامه و حساب بود و از لحظه لحظهاش استفاده میکردم. از فرصتهایی هم که در مسیرم قرار میگرفت نهایت استفاده را میبردم.
بهعنوان مثال در سال ۱۳۸۴ شرکتی ژاپنی در مشهد دورههای مدیریت تولید پوشاک را برگزار کرد. در این کارگاه هنرجویان قَدَری حضور داشتند تا نحوه رقابت زمینه حرفه خود را در عرصه جهانی یاد بگیرند.
در این دوره فشرده ۴۰۰ نفر شرکت کردند و درنهایت ۳۰ آقا و من بهعنوان تنها خانم توانستم دیپلم مدیریت تولید پوشاک را از کشور ژاپن دریافت کنم.
- به جز این دوره تخصصی بهطور علمی هم حرفهتان را آموختهاید؟
فوقدیپلم طراحی دوخت خواندم، اما در ۵۰ سالگی در رشته مدیریت کسب و کار درسم را ادامه دادم.
- کارآفرینی هستید که بنکداران و مشتریها برای محصولاتش سر و دست میشکنند. با آموزش به هنرجویان از قدرت کارآفرینیتان کاسته نشد؟
خیر؛ بلکه قدرت و مانور کاریام افزایش یافت. چون با آموزش به دیگران خواستم تجاربم را با افرادی مثل خودم به اشتراک بگذارم تا آنها هم روی پای خود بایستند.
اولینبار هم از طریق بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی (ره) بانوان مستعد نیازمند و سرپرست خانوار به من معرفی شدند و به آنها ماهیگیری یاد دادم تا با یادگیری این حرفه و هنر به درآمدزایی برسند.
- انتخاب محله پورسینا برای کارگاه محوریتان در موازات همین طرح بوده است؟
دقیقا همینطور است. ۵ سال پیش کارگاه اصلی و مرکزیام را در محله پورسینا راه انداختم. شاید عدهای تصور کنند به سبب ارزانی مکان و...
اما واقعا اینطور نیست، چون مردم اینجا مخلصتر و زلال و شفافاند، اهل کار و درست و بااستعداد و پشتکار خوبی دارند و نکته مهم اینکه قدرشناساند. خواستم بانوان این محله را از این راه توانمند کنم.
- چطور جامعه هدفتان را که بانوان سرپرست خانوار هستند، شناسایی میکنید و سفارشهایتان را تحویل داده و دریافت میکنید؟
بانوانی که به من معرفی میشوند یا برای کار به کارگاه مراجعه دارند به چشمانشان نگاه میکنم. از طرز نگاهشان میتوانم درستی گفتارشان را تشخیص دهم.
در این سالها هیچ گاه تحقیقی از وضعیت خانوادگی و معیشتی خیاطهایم نداشتهام و چک و سفته هم برای اینکه به آنها کار تحویل بدهم، نمیگیرم.
فقط یک شماره تلفن از آنها دارم. از این اعتماد قلبی پاسخ گرفتم و خداراشکر تاکنون حتی یک مورد سوءاستفاده نبوده است.
- تفاوت کارآفرینی بانو صداقت با دیگر همردیفانش چیست؟
نهتنها سفارشهایم را برای دوخت در اختیار بانوان میگذارم که تاکنون برای حدود ۴۰ نفرشان چرخ خیاطی نو و باکیفیت خریداری کرده و بیآنکه هزینه اولیه دریافت کنم، در اختیارشان قرار دادهام.
بل از سفارشدهی هم در دوره آموزشی پنج ساعته رایگان، زیر و زبر کار خیاطی را یادشان میدهم. با این روش بدون آنکه هزینهای به قیمت اولیه چرخ خیاطی اضافه کنم، به مرور از راه درآمد خودشان در مدت زمان یکسال هزینه چرخ خیاطی پرداخت میشود.
این کار دو فایده دارد؛ هم اسباب رزق و روزی میماند هم با هنرشان چه من باشم یا نباشم کار میکنند.
- چرا لفظ مرکزی و اصلی برای کارگاه پورسینا اطلاق میشود؟
در این کارگاه دو کار زیربنایی خیاطی؛ طراحی و برشکاری انجام میشود. سپس سفارشهای برش داده شده را به همراه سوزن و نخ و ملزومات مورد نیاز به آنها میدهیم.
آنها هم آنقدر درست و مخلصاند که حتی اگر مقداری پارچه یا نخ بماند همراه سفارش برمیگردانند.
- ثمره این همه اعتماد چیست؟
کار با کیفیت و خوب و آرامش روحی و روانی برای من و ایجاد درآمد و اشتغال پایدار و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی برای بانوان این گوشه از شهرم.
- واکنش اهالی محله پورسینا از اینکه برای بانوانشان ایجاد اشتغال کردهاید، چطور بوده است؟
هوای من و دخترم «راحله ذوقی» را که مدیر اجرایی کارگاه است، دارند. یک نمونهاش را بگویم؛ طاقههای پارچه خیلی سنگین است. گاهی که بار طاقهها را میآورند سراغ کاسب محله میروم تا با کمک او آن را جابهجا کنیم.
یکبار مرد جوانی که به گفته اهالی محل، از بزنبهادرهای منطقه است، وقتی متوجه شد نیاز به کمک دارم به من مراجعه کرد و گفت: «خاله! چه کار دارید؟ شما محله ما را آباد کردید. هر وقت هر کاری داشتید ما نوکرتیم.»
همین مرد جوان که روی دستها و بدنش پر از جای زخم و بخیه است، هرچند وقت یکبار به کارگاه میآید تا بدون هیچ چشمداشت وسایل و بار سنگین را جابهجا کند.
- پیش آمده که کارآفرینیتان مسیر زندگی یک خانم را تغییر دهد؟
بارها این اتفاق افتاده است. یکبار آن را خوب به یاد دارم؛ خانم معتقد و سالمی به خاطر بیماری و بیکاری شوهر و سیرکردن شکم بچههایش بعد از نماز صورتش را با پارچهای میپوشاند که شناسایی نشود و گدایی میکرد.
خیلی اتفاقی با او آشنا شدم. با او حرف زدم و مجابش کردم به کارگاه بیاید. استعداد و پشتکار خیلی خوبی در خیاطی داشت. به او زیر و بم کار از برشکاری تا دوخت چادر را یاد دادم.
الان همین خانم در محلهای دیگر آموزشگاه خیاطی دایر کرده است.
- تولیداتتان از کارگاه پورسینا چه میزان است؟
من برای کارهایم بازاریابی نمیکنم. کیفیت محصولم تبلیغ آن است. سفارش زیاد است، اما الان با توجه به مسائل بازار محتاطانه کار میکنم.
خروجی این کارگاه هم در هر ماه متغیر است؛ گاهی در هر ماه فقط از کارگاه پورسینا چند هزار دست لباس تولید دارم.
- بهجز این کارگاه، کارگاههای دیگری هم دارید؟
بله، کارگاههایی در قاسمآباد و سیدی و شهرستانها دارم. بر آنها بیشتر نظارت دارم. اما کارگاه اصلیام، در پورسیناست.
- چقدر بر ایرانیبودن تولیداتتان تأکید دارید؟
۱۰۰ درصد ملزومات کارم از پارچه و نخ و... ایرانی است. از طرفی تأکید دارم نیروهایی هم که در کارگاههایم مشغول کارند، ایرانی باشند.
- به چند نفر تاکنون آموزش دادهاید؟
آمار دقیق ندارم. اما از بین این چند هزار نفری که آموزش دیدهاند، تعداد زیادشان، تولیدکننده شدهاند.
- حتما تا رسیدن به این مرحله، موانع زیادی را پشت سر گذاشته اید؟
به موانع به چشم سکوی پرش نگاه میکنم. اگر زمین بخورم، بلند میشوم و از نو شروع میکنم. این حرفها را با عملم ثابت کردهام.
- خانواده شما چه نقشی در موفقیتهایتان داشتهاند؟
دخترم راحله از ۱۲ سالگی کنارم بوده و کنارم سوزن نخ میکرده است. همسر و دیگر فرزندانم همواره پشتیبانم بودهاند. من هم سعی کردهام در امور خانه کم نگذارم و حتما زمانی را برای آنها درنظر میگیرم.
۸ بار در استان و یکبار در کشور در کارآفرینی نمونه و طلایی شدید؟ در همین شرایط اقتصادی که بسیاری افراد گلایه دارند، شما همچنان با قوت به کارتان ادامه میدهید؟
حرفم با این افراد این است که اگر ۱۰۰ سال دیگر هم بنشینید کسی برایتان کاری انجام نمیدهد. با توکل به خدا و تلاش خودتان از نو شروع کنید. منتظر هیچ کسی هم نباشید که انتظار حمایت، اشتباه محض است.
***
در دورهای که بسیاری از کارخانهها و تولیدکنندهها به تعدیل نیرو روی آوردهاند، چرخهای بانوی کارآفرین طلایی در محله پورسینا میچرخد.
چرخهایی که زندگی میچرخاند و صدای گوشنواز این چرخها این مفهوم را تداعی میکند؛ زمانی اگر صادقانه بنای کاری گذاشته شود و در مرحله بعد آگاهانه ادامه پیدا کند، باید گفت احتمال موفقنشدنش صفر است.
* این گزارش دوشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۷ در شماره ۳۲۳ شهرآرامحله منطقه ۶ چاپ شده است.