وقتی وارد پردیس شهید هاشمینژاد میشویم و به پرسوجو درباره امامجماعت دانشگاه میپردازیم، امکان ندارد که کسی او را نشناسد. همه قبل از اینکه شروع به صحبت کنند، ناخودآگاه لبخندی روی صورتشان نقش میبندد و هنگامی که علتش را جویا میشویم، لیستی بلندوبالا از ویژگیها و منش اخلاقی این روحانی برایمان ردیف میکنند.
از این میگویند که بسیار خوشاخلاق است و هوای همه را از دانشجو گرفته تا کارمند دارد. اینکه حتی پس از بازنشستگی هم دست از سر دانشگاه برنداشته و هنوز سه نوبت نمازجماعت را بدون تعطیلی برگزار میکند و هزارویک تعریف و تحسین دیگر، اما وجه مشترک همه این تعریفها از ایشان یک چیز است؛ او پدر پردیس شهیدهاشمینژاد مشهد است.
به گفتگو با حجتالاسلام سیدابراهیم رضایی، امامجماعت و استاد پردیس شهیدهاشمینژاد، نشستیم تا هم از راز نمازجماعت بدون تعطیلی این دانشگاه برایمان بگوید و هم از ارتباط خوب و پدرانهاش با دانشجویان.
حجتالاسلام رضایی بدون تردید یکی از پیشنمازهای قدیمی دانشگاههای مشهد است که هنوز هم مشغول فعالیت است و ارتباطش با دانشگاه و دانشجویان قطع نشده است. وقتی از او درباره میزان سالهای فعالیتش در پردیس شهیدهاشمینژاد میپرسیم.
کمی فکر میکند و میگوید: «با توجه به اینکه مدرک تحصیلی من کارشناسیارشد معارف اسلامی بود، سال۱۳۶۳ در پردیس شهیدبهشتی مشهد بهعنوان استاد دروس معارف اسلامی مشغول به کار شدم. سال۱۳۶۵ که درسها به پردیس شهیدهاشمینژاد منتقل شد، همزمان با تدریس دروس معارف و اخلاق اسلامی، وظیفه اقامه نماز را هم بهعهده گرفتم و تا به امروز چیزی نزدیک به ۳۰ سال است که بهصورت مداوم در خدمت دانشجویان هستم و حتی پس از بازنشستگی هم این ارتباط هنوز پابرجاست.»
رضایی پس از اینکه بهعنوان امامجماعت پردیس هاشمینژاد انتخاب میشود، اولین فعالیت فرهنگی خودش را درراستای احیای نماز اول وقت آغاز میکند و برای اولینبار در دانشگاه، نمازجماعت صبح را برپا میکند. او عنوان میکند: «در دین مبین اسلام تاکید بسیاری شده است که نمازها، علیالخصوص صبح و مغرب، اول وقت و حتیالامکان بهصورت جماعت خوانده شود. ما هم بهدلیل اینکه فضای مذهبی بسیار خوبی در دانشگاه و میان دانشجویان وجود داشت، تصمیم گرفتیم نماز صبح را هم که فضیلت بسیاری برای آن ذکر شده است، اول وقت و بهصورت جماعت برگزار کنیم.»
«در ابتدای راه، استقبال در خورتوجهی از این برنامه نشد، اما هرچقدر که زمان گذشت، علاقه دانشجویان به نمازجماعت صبح بیشتر از قبل شد و الان طوری شده است که چندین دقیقه قبل از اذان، دانشجویان در نمازخانه حضور پیدا میکنند و حتی روزهایی که من در مشهد حضور ندارم یا بهدلیل مشکلاتی نمیتوانم در دانشگاه حضور پیدا کنم، دانشجویان علاقهای به تعطیل کردن این نماز ندارند.»
امامجماعت پردیس شهیدهاشمینژاد میافزاید: «اگر همراهی و همدلی مدیران، مربیان پرورشی و دانشجویان کمیته نماز دانشگاه نبود، بیشک این طرح اجرایی نمیشد و به ثمر نمینشست.»
اینجا در پردیس شهیدهاشمینژاد، نمازجماعت تحت هیچ شرایطی تعطیل نمیشود و اگر سنگ هم از آسمان ببارد، حاجآقا رضایی خودش را به دانشگاه میرساند و نماز را اقامه میکند؛ «غیر از روزهای جمعه در تمام روزهای سال، در پردیس شهیدهاشمینژاد نمازجماعت برگزار میشود.
روزهایی را بهخاطر میآورم که برف سنگینی باریده بود و شرایط برای رفتوآمد بسیار سخت بود، ولی بازهم برای اقامه نماز، خودم را به دانشگاه میرساندم، حتی روزهای تعطیل رسمی مثل تاسوعا و عاشورای حسینی. در هر صورت همیشه سعی میکنم در دانشگاه حضور داشته باشم و دانشجویان را تنها نگذارم و مطمئن هستم که این توجه ویژه من به نماز، در آنها هم تاثیر میگذارد و باعث میشود که هیچ وقت به آن بیتوجهی نکنند.»
همین حضور همیشگی در دانشگاه و در کنار دانشجویان بودن، باعث شده است که آنها حجتالاسلام رضایی را مثل پدر خود بدانند؛ پدری که محرم اسرار فرزندان معنویاش است و آنها بدون هیچ دغدغهای مشکلاتشان را با او درمیان میگذارند؛ «رفتار توام با مهربانی که من در برخورد با دانشجویان دارم، انس و الفتی میان ما ایجاد کرده است.
همین که میبینند من همیشه و در هر شرایطی کنارشان هستم، سبب میشود به من احساس نزدیکی کنند و هر زمان که مشکلی برایشان پیش میآید و نیاز به مشاوره و راهنمایی دارند، بدون هیچ واسطهای آن را با من درمیان میگذارند و من تا جایی که در توان دارم، برای رفع آن مشکل، تلاش و سعی میکنم گرهی را که در کارشان افتاده است، باز کنم. خاطرم هست که یکی از روسای سابق دانشگاه به همین دلیل به من میگفت: رضایی! تو پدر این دانشگاه محسوب میشوی.»
حجتالاسلام رضایی فعالیتهای زیاد و موثری برای جذب دانشجویان پردیس شهیدهاشمینژاد به نماز و مسائل دینی انجام داده است که گوشهای از آنها را اینطور برایمان بازگو میکند: «زمانی که به تدریس مشغول بودم، در طول هفته با تعداد زیادی از دانشجویان ارتباط داشتم و با صحبتهایی که میکردم، سعی میکردم انگیزه و دغدغه مسائل مربوط به دین را در بین دانشجویان ایجاد کنم که بحمدا... موفق بودم.
اکنون هم در مقام امامجماعت مسجد دانشگاه، هنوز این ارتباط با دانشجویان قطع نشده است و از هرفرصتی برای ایجاد انگیزه استفاده میکنم؛ مثلا با همکاری دانشگاه، هدایایی تهیه میکنم و به دانشجویانی که بهصورت مستمر در نمازهای جماعت حضور دارند و ما را در این امر یاری میکنند، اهدا میکنم یا به روشهای مختلف از آنها تجلیل میکنم تا این انگیزه و شور و اشتیاق حضور در نمازجماعت و فعالیت فرهنگی در آنها کمرنگ نشود.»
حجتالاسلام رضایی میگوید: اگر در مساجد، چه سطح شهر و چه دانشگاهها، به زبان جوان سخن گفته شود و به فهم و درک و خواستههایش توجه گردد، برخورد سالمی با او انجام شود و بخشی از مسئولیتها در مسجد به آنها واگذار شود، قطعا فطرت سالم و پاک جوانان و دانشجویان به حضور در مسجد و اقامه نماز گرایش پیدا خواهد کرد. بیتردید آن دسته از مساجدی که حضور جوانان و نوجوانان در آنها پرشور است، از همین روش استفاده میکنند.
رضایی بهترین خاطره این ۳۰سال کار مداوم در دانشگاه را رضایتمندی دانشجویان از خودش میداند. او بیان میکند: همین که میبینم دانشجویان پس از فارغالتحصیلی آنچه اینجا از من آموختهاند، در مدارس بهکار میبندند و سعی میکنند هر آنچه از ارزشها و معارف دینی را که به واسطه من در کلاسهای درس یاد گرفتهاند، به دانشآموزانشان انتقال دهند، برای من واقعا خوشحالکننده است و این تاثیرگذاری آنها در جایی که حضور دارند، بهترین و بهیادماندنیترین تصویر سالهای فعالیت من در دانشگاه است.
امامهادی (ع) میفرمایند: یکی از عوامل فقر و ذلت انسان، عاق والدین است، بنابراین احترام گذاشتن به پدر و مادر و نگهداشتن حرمت آنها که در قرآن و روایات بسیار بر آن تاکید شده است، سبب نزول برکات به زندگی میشود.
افراد زیادی هستند که به مراتب و مدارج بالایی از علم و معرفت رسیدند و در دنیا و آخرت همنشین پیامبران شدند، فقط به این دلیل که حرمت و احترام والدین خودشان را حفظ کردند و توصیهام به همه جوانان این است که قدر این درّ گرانبها را بدانند و فرصت خدمت به والدین را مغتنم بشمارند.
وقتی از دانشجویان پردیس شهیدهاشمینژاد درمورد حجتالاسلام رضایی میپرسیم، همگی یک تصویر و خاطره خوب از او دارند که بی درنگ برایمان بازگو میکنند. موسوی یکی از همین دانشجویان است که به قول خودش، چهار سالی میشود با حاجآقا رضایی آشنا شده است و نمازهای جماعت صبح را به امامت او از دست نمیدهد.
او میگوید که یکی از روزهای بهیادماندنی زندگیاش را حجتالاسلام رضایی برایش رقم زده است؛ روزی که هیچوقت خاطرهاش از ذهن او محو نخواهد شد. تعریف میکند: با توجه به اینکه من اهل بابل هستم و در مشهد کسی را نمیشناسم، زمانی که قصد داشتیم مراسم عقد را در حرم برگزار کنیم، از حاجآقا رضایی درخواست کردم که یک عاقد به ما معرفی کنند. ایشان هم قبول کردند، اما روز مراسم در کمال ناباوری خودشان آمدند و خطبه عقد را جاری کردند.
چاهه، یکی دیگر از دانشجویان این مرکز، میگوید: حجتالاسلام رضایی یک از روحانیان برجسته پردیس شهیدهاشمینژاد هستند که هم برای دانشجو وقت میگذارند و هم برایش احترام قائل هستند. ایشان به قدری با ما صمیمی و نزدیک هستند که بهراحتی و بیهیچ دغدغهای، مشکلاتمان را با ایشان درمیان میگذاریم و حجتالاسلام رضایی هم مثل یک پدر به حرفهای ما گوش میدهند و تا جایی که از دستشان برمیآید، برای حل مشکلاتمان تلاش میکنند.
او ادامه میدهد: امکان ندارد کسی بهصورت مداوم در نمازهای جماعت حضور داشته باشد و از چشم حاجآقا رضایی دور بماند. ایشان به هرصورتی که باشد، از آن دانشجو با هدیههایی که با همکاری دانشگاه تهیه میکنند، تجلیل میکنند که همین امر باعث ایجاد انگیزه در بین دانشجویان برای شرکت در نمازجماعت شده است.
چاهه یکی از خاطرات نمازهای جماعت صبح حجتالاسلام رضایی را اینگونه برایمان شرح میدهد: در روزهای عادی سال نمازهای جماعت صبح معمولا در نمازخانه یکی از خوابگاهها برگزار میشود، اما یادم هست روزهایی از زمستان را که هوا بسیار سرد بود و حاجآقا رضایی برای رفاه حال دانشجویان خوابگاه دیگر پردیس، در نمازخانه آنها هم نمازجماعت صبح اقامه میکردند.
فکر میکنم سال ۷۵ بود که یکی از دانشجویان اهل تسنن که چند سالی از فارغالتحصیل شدنش میگذشت، در دانشگاه به من مراجعه کرد و بیمقدمه گفت: «من با خودم خیلی کلنجار رفتم و با خودم میگویم که من بهعنوان معلم وقتی برایم مشکلی پیش میآید و نمیتوانم در کلاس درس حاضر شوم، از همکار خودم میخواهم که آن روز بهجای من به دانشآموزان درس بدهد و دائم به این موضوع فکر میکنم که آیا پیامبر اسلام و خاتمالانبیا به اندازه من تدبیر نداشته است که بعد از خود، جانشینی تعیین کند؟
برای همین پی به حقانیت شیعه بردم.» همان روز ایشان را با خودم به نمازجماعت ظهر دانشگاه بردم و بعد از نماز، موضوع را اعلام کردم. برای همه تصورناپذیر بود که یک دانشجوی سنی قصد دارد شیعه شود. بههر ترتیب ایشان همان روز در نمازجماعت و در حضور مسئولان دانشگاه، در مراسمی قلبا اظهار کردند که شیعه شدهاند.
* این گزارش چهارشنبه، ۸ اردیبهشت ۹۵ در شماره ۱۹۳ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.