سقاخانهها در تاریخ حرم، قدمت زیادی دارند. امروزه فقط یکی از آن سقاخانههای قدیمی، یعنی سقاخانه مشهور به «اسماعیلطلایی» باقی مانده است، اما دستکم تا اواخر دوره قاجار، حرم رضوی سقاخانههای متعددی داشته است که برای تأمین آب شُرب زائران بنا شده بودند و تأمین هزینههای مربوط به آنها از طریق موقوفهها انجام میشده است.
این سقاخانهها و محل استقرار آنها، در دورههای مختلف تغییر میکرد و به همین دلیل، یافتن محل قرارگرفتن سقاخانههای قدیمی و فراموششده حرممطهر امامرضا (ع) کاری ساده نیست. بااینحال، در اسناد آستانقدسرضوی، نام و نشان برخی از این سقاخانهها وجود دارد و حتی میتوان بعضی از آنها را با اسم دوران فعالبودنشان شناخت.
در این نوشتار مختصر، بر آن هستیم که با هم سفری تاریخی برای یافتن سقاخانههای فراموششده داشته باشیم؛ سفری که میتواند برای شما خواننده گرامی، جذابیتها و اطلاعات کمترشنیدهشده بسیاری داشته باشد.
ایجاد سقاخانه، بهمعنای مکانی که آب شُرب زائران را تأمین میکرد، احتمالا به نخستین دورههای ساخت حرممطهر امامرضا (ع)، یعنی حدود ۱۲۰۰ سال قبل بازمیگردد. گزارشهای متعددی درباره تلاش امرا و دولتمردان، طی قرون چهاروپنجقمری برای تأمین آب شرب موردنیاز مشهد از طریق تقویت و ترمیم قنات مشهور سناباد -که تا مدتها تنها منبع تهیه و تأمین آب شُرب مشهد بود- وجود دارد.
ابوالفضل بیهقی در کتاب تاریخش، ضمن برشمردن خدمات ابوالحسن عراقی دبیر (درگذشته سال ۴۲۹ قمری)، از دیوانسالاران دربار مسعود غزنوی، با اشاره به ساخت مسجد بالاسر توسط وی، مینویسد: «[جنازه وی را]آنجا دفن کردند که مال این کار را در حیات خود بداده بود و کاریز مشهد را که خشک بود، باز روان کرده و کاروانسرایی برآورده و دیهی مستَغَلِ سبک خراج بر کاروانسرا و کاریز وقف کرده [بود].»
به احتمال زیاد، منظور از کاریز خشکشده در متن بیهقی، همان قنات قدیمی سناباد بوده است و طبعا بخشی از آنچه وقف قنات شده بود، به استفاده از آن و نیز، رساندن آب موردنیاز به زائران حرم اختصاص داشت؛ البته دراینباره سند قابل ارائهای نداریم، اما میتوان چنین فرض کرد که در آن دوران، شغل متداول «سقایی» برای آبرسانی به مردم رایج بود و دستکم هزینه بخشی از این سقایت، از محل موقوفاتی مانند موقوفه ابوالحسن عراقی دبیر تأمین میشد.
برای استفاده بهینه از آب شُرب و نیز بهرهمندی از آب مناسب برای وضو، بهتدریج سنگابهایی در حرم رضوی نصب شد که این سنگابها را باید نخستین سقاخانههای فعال در تاریخ حرم رضوی بدانیم. اطلاعات ما درباره نصب نخستین سنگاب در حرم رضوی چیزی نزدیک به صفر است، اما وجود سنگاب خوارزمشاهی در موزه آستانقدسرضوی که ظاهرا قدیمیترین سنگاب شناختهشده در حرم امامرضا (ع) هم محسوب میشود، نشان میدهد که نصب سنگابها در حرم، باید قدمتی بسیار طولانی داشته باشد.
این سنگاب که حدودا چند سال قبل از حمله مغول در مشهد ساخته و نصب شد، وزنی حدود ۱۷۰۰ کیلوگرم دارد و ارتفاع آن ۱۱۰ سانتیمتر است. روی سنگاب نام محمدبنحیدر موسوی بهعنوان سفارشدهنده دیده میشود که ظاهرا آن را در سال ۵۹۷ قمری برای نصب در حرم و استفاده زوار سفارش داده است و بعدها، مرمتها و کتیبههای دیگری را به متن کتیبه اصلی اضافه کردهاند.
سنگاب خوارزمشاهی نشان میدهد که هنر ساخت سنگاب و استفاده از آن، در مشهد بسیار قدیمیتر از آنچیزی است که بهنظر میرسد. این دیدگاه زمانی تقویت میشود که آن را در کنار شواهد تاریخی مربوط به ساخت دیزیهای سنگی در نوغان قدیم و سپس، شهر مشهد قرار دهیم.
این احتمال نسبتا قوی است که در روزگار قدیم، چند سنگاب مانند سنگاب خوارزمشاهی در حرم مطهر نصب بود و کار سقاخانههای دورههای بعد را انجام میداد. از آنجا که از آب این سنگابها برای طهارت نیز استفاده میکردند، معمولا ابعاد آنها از ابعادی که در فقه برای ظرف آب کُر در نظر میگیرند، کمتر نبود؛ هر چند که امروزه، نشانههای مربوط به چنین هنری در دورههای اولیه شکلگرفتن حرممطهر ثامنالحجج (ع) کمتر در دسترس است.
گفتیم که سنگابهای نصبشده در حرم رضوی را میتوان نخستین گامها برای شکلگرفتن سقاخانهها در این مکان مقدس دانست. بااینحال، سقاخانه در مفهوم امروزی آن، فقط نیازمند سنگاب نیست و باید از مکانی ویژه با ساختارهای فنی و ظاهری مناسب برخوردار باشد. احتمالا قدیمیترین جایی که با این مشخصات میشناسیم، فضایی میان راهرو دارالسیاده و ایوان اصلی صحن عتیق -مشهور به ایوان طلای نادری- است که زیر گنبدی موسوم به گنبد «امیر علیشیر نوایی» قرار داشت و سنگاب خوارزمشاهی را هم در آنجا نصب کرده بودند.
این مکان در اسناد حرممطهر با عنوان سقاخانه شناخته میشد و باتوجهبه نام، موقعیت و تاریخچه سنگاب، میتوان قدمت حدودی آن را مربوط به دوره ایلخانی یا تیموری دانست. این سقاخانه تا دوره قاجار برقرار بود و از آن استفاده میشد و برخی سفرنامهنویسان این عصر مانند افضلالملک به وجود آن اشاره کردهاند.
قرارگرفتن این سقاخانه در محیطی مسقف نیز جالب توجه و احتمالا برای رعایت حال زائران در روزهای سرد سال یا زمانهایی پرتردد و شلوغ حرممطهر، مانند شبهای قدر، در ماه مبارک رمضان و مانند آن بوده است. نکته مهم اینکه آب این سقاخانهها از طریق مشکهایی -یا بهقول مشهدیها خیکهایی- تأمین میشد که توسط سقاها از قناتهای معتبر و معمور مشهد به حرممطهر حمل میکردند.
در دوره افشاریه، با ساختهشدن سقاخانه اسماعیلطلایی در صحن عتیق و با وجود نهر نادری که بهنظر میرسید باید یگانه منبع تأمین آب شرب سقاخانهها باشد، کار فعالیت سقاها همچنان ادامه یافت و آنها، مطابق وقفنامههایی که برای کارِ سقایی مواجب در نظر گرفته بود، موظف بودند آب موردنیاز دستکم دو سقاخانه فعال در حرم رضوی را از بهترین و باکیفیتترین آبهای شهر مشهد تأمین کنند تا بتوانند مواجب بهتری بگیرند.
شاید بد نباشد بدانید در برخی اسناد تاریخی، از سقاخانه اسماعیلطلایی با نام «سقاخانه سلطانی» هم یاد شده است. احتمالا با ساختهشدن همین سقاخانه، الگوی چنین بنایی در مشهد تغییر کرد و از آن به بعد، سقاخانهها در واقع سنگابهایی بود که بر فرازشان، بهاصطلاح «کلاهفرنگی» میساختند.
نکته دیگری که باید در این مجال به آن اشاره کنیم، آن است که افزون بر سقاخانههای مشهور داخل حرم رضوی، در اطراف این مکان مقدس بهویژه در بازار نیز، سقاخانههای وقفی با شکلوشمایل ویژه خودشان وجود داشت که زائران و مجاوران از آنها استفاده میکردند.
در برخی از این سقاخانههای کوچک، بهجای سنگاب که هزینه ساخت و نصب آن نسبتا زیاد بود، از خمره یا کوزههای بزرگ استفاده میکردند. در این حالت، آب موجود در سقاخانه صرفا کاربرد شُرب داشت و دیگر از آن برای وضو استفاده نمیشد.
شاید در میان سقاخانههای فراموششده حرم رضوی، سقاخانه مؤتمنالسلطنه بیش از دیگر سقاخانهها به چشم بیاید. علتش هم این است که این سقاخانه تا سال ۱۳۰۷ خورشیدی برقرار بود و نهایتا با دستور محمدولی اسدی تخریب شد؛ اما هم عکسهایی از سقاخانه مؤتمنالسلطنه در دسترس است و هم اصل سنگاب آن، بهدلیل موقوفهبودن، در وسط حوض صحن نو -صحن آزادی امروزی- باقی است؛ هر چند که خیلی از زائران و حتی مجاوران، اطلاعی درباره آن ندارند و بیتفاوت از کنارش رد میشوند.
بانی این سقاخانه فراموششده، حاجیمیرزا محمدرضا مستشارالملک سبزواری بود که بعدها از سوی ناصرالدینشاه به «مؤتمنالسلطنه» مشهور شد.
مؤتمنالسلطنه، علاوه بر سقاخانه صحن نو، بانی مسجد و آبانبار «چهلپایه» در بازار قدیم مشهد هم هست که خوشبختانه از گزند تخریب مصون مانده و هنوز برقرار است؛ هر چند که کسی نمیتواند از آن بازدید کند!
افزون بر این، مؤتمنالسلطنه، مدرسه «ملاتاج» را در شمال صحن عتیق و پشت مکان فعلی ایوان عباسی، مرمت و برای آن موقوفاتی تعیین کرد. به همین دلیل، این مدرسه قدیمی را با نام مدرسه «مستشار» میشناختند که بعدها و در جریان طرحهای توسعه اطراف حرم رضوی تخریب شد. تاریخ ساخت سقاخانه مؤتمنالسلطنه دقیقا معلوم نیست، اما از آنجا که وی بین سالهای ۱۲۸۶ تا ۱۳۰۱ قمری سمت پیشکاری امور مالی خراسان را برعهده داشت، احتمالا ساخت بنای سقاخانه صحن نو، در همین سالها انجام گرفته و به پایان رسیده است.
این سقاخانه، از نظر شکل ظاهری، شبیه به سقاخانه اسماعیل طلایی بود؛ سنگابی در وسط قرار داشت و بر فراز آن «کلاهفرنگی» ساخته بودند. طبق آنچه در عکسهای موجود از سقاخانه دیده میشود، ظاهرا نهری کوچک و منشعب از نهر نادری -از قسمت بست پایینخیابان و از میان دروازه مشهور به تلگرافخانه- بهسمت سقاخانه کشیده شده بود.
اینکه آیا از آب این نهر برای پرکردن سنگاب سقاخانه استفاده میکردند یا صرفا جنبه فضاسازی و ایجاد زیبایی ظاهری داشت، دقیقا مشخص نیست. چون مطابق رسم آن دوران، معمولا آب موردنیاز سقاخانه را از قناتهایی که آب باکیفیت داشت تأمین میکردند و البته، آب نهر نادری، آن هم در خروجی پایینخیابان، از کیفیت چندانی برخوردار نبود.
اینکه چرا سقاخانه مؤتمنالسلطنه تخریب شد و به تاریخ پیوست، مشخص نیست؛ آیا چنانکه برخی معتقدند، محمدولی اسدی بهدنبال زدودن آثار دوره قاجاریه بود؟ اگر چنین باشد، باید همه صحن نو را خراب میکرد و دوباره میساخت! بهنظر میرسد این مسئله ربطی به ماجرای زدودن آثار دوره قاجار نداشته و صرفا به سلیقه متولی وقت مربوط است.
علاوه بر سقاخانه مؤتمنالسلطنه، دستکم یک سقاخانه دیگر نیز در دوره قاجار ساخته شد که آن را با نام سقاخانه «عمارت» در اسناد میشناسیم که فقط گزارشی درباره تعمیر گنبد و تأمین حقوق سقا و فراش آن، مربوط به سال ۱۲۷۳ قمری موجود است و اطلاعی درباره مکان نصب آن نداریم.
* این گزارش چهارشنبه ۱۲ مهرماه ۱۴۰۲ در شماره ۴۰۴۸ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.