
مهربانی رسم هیئت روضهالحسن(ع) است
۷ سال پیش بود که چند جوان مذهبی و خوشفکر به هدایت امام جماعت مسجد امام حسن مجتبی (ع) دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند هیئت مذهبی «روضة الحسن (ع)» را تشکیل دهند. مسجدیها دیده بودند وقت جوانهای محله هدر میرود و از این چند جوان خواسته بودند در جذب جوانترهای محله به مسجد و فعالیتهای مذهبی کمک کنند.
آنها به امام حسن (ع) متوسل شدند و دستهایشان را به زانو گرفتند و به قول خودشان از هیچ همه چیز ساختند. اوایل نه سیستم صوتی بود، نه مکان مشخصی برای برگزاری جلسات و نه بودجهای که نیازهای هیئت را تأمین کند، اما همسایههای محله شور و اشتیاق این جوانان را که میدیدند مشتاق میشدند که یک جورهایی گوشه کار را بگیرند. کم کم همه چیز با توسل درست شد. قلبهایشان روز به روز پیوند بیشتری با ائمه اطهار میگرفت و سال به سال جوانهای بیشتری از محله راغب میشدند به هیئت جوانهای خوش فکر و خوش طینت محله بپیوندند.
قانون هیئت را ائمه مشخص میکردند. رسم مهربانی شد. بارها میشد جوانی که خط و خالی روی بدنش نقش و نگار کرده است یا مو و لباسش زیاد با این تیم همخوانی نداشت به گروه میپیوست. این شد که هیئت با سرپرستی حاج علی سلیمانی، یکی از همان جوانها کار خود را شروع کرد.
۳ ردیف نمازگزار جوان
هیئت از ابتدا خیلی بافکر و قوی فعالیتش را شروع کرد. زمان میگذشت و فعال بودن هیئتیها جوانهای زیادی را پای کار آورد. اولش هر شب جمعه جلسه داشتند و کم کم مراسم هفتگی، شهادتها و ولادتها نیز در برنامهها گنجانده شد. بعد از مدتی بسیاری از جوانان منطقه به وسیله هیئت جذب مسجد و نماز شدند.
سلیمانی میگوید: «در همان سالهای آغاز به کار هیئت ۳ ردیف نمازگزاران آن مسجد را جوانها تشکیل میدادند.» این مسئله برای مسجد که از طریق هیئت توانسته بود آشتی عمیقی با جوانان داشته باشد یک نکته بسیار مثبت محسوب میشد.
همسایگی زیبای مسجد و هیئت
دو، سه سال از شروع به کار هیئت، مسجد از جوانان هیئتی بسیار حمایت میکرد. تمام مراسم هفتگی و محرم و رمضان و ... هیئت در مسجد برگزار میشد. زمانی که مسجد برنامه داشت هم جوانهای هیئتی پای کار میآمدند و کمر همت میبستند.
یک جورهایی کفه خوبیهای مسجد و روحانیاش با زحمت یدی جوانان هیئتی در مسجد و برنامههایش پاسخ داده میشد. سلیمانی میگوید: «بچهها انس عجیبی با مسجد پیدا کرده بودند. اخلاق روحانی مسجد بسیار در این پیوند دلی بچهها با مسجد تأثیرگذار بود. سعی میکردند همه کارها را به نحو احسنت انجام دهند.»
یک جور همسایگی خیلی زیبا بین مسجدیها و هیئتیها وجود داشت که باعث میشد همدلیها محکمتر شود. هیئت در آن سالها روزهای خوشی را در مسجد سپری میکرد و مورد حمایت کامل مسجد بود تا اینکه تغییر و تحولی در مسجد همه چیز را تغییر داد.
یک خداحافظی تلخ
سلیمانی روزی که هیئت از مسجد خداحافظی کرد به عنوان یکی از خاطرات تلخش یاد میکند: «خوب خاطرم هست دقیق ظهر پنجشنبه بود که ما از مسجد جدا شدیم؛ یک خداحافظی بسیار تلخ.» دیگر نه مکان ثابتی برای جلسات هیئت داشتند، نه سیستم صوتی و نه حتی پارچه سیاهی که وقت جلسات عزاداری بتواند در و دیوار مکان جلسه را سیاه بپوشاند.
او توضیح میدهد: «مانده بودیم جلسه هفته آینده را چه کنیم؟ اما دلمان روشن بود که حتما مثل سالهای قبل ائمه خودشان حمایت خواهند کرد و تنهایمان نمیگذارند.» با رایزنیهای بسیار یکی از همسایهها منزلش را در اختیارشان گذاشت و باند هم از هیئت رفقا قرض گرفته شد و مجلس به هر ترتیبی بود آبرومندانه و در خور شأن سیدالشهدا برگزار شد.
تعصب هیئتی
از فردای همان روز سختیها شروع شد. هیئتی که چند سال همه امکانات در اختیارش بود و در پر قو سالها را میگذراند به یک روز همه امکانات را از دست داد. سلیمانی میگوید: «اطرافیان میگفتند هیئت را تعطیل کنید و به زندگیتان برسید.»، اما به لطف خدا و امام حسن (ع) جوانان هیئت با تعصب و غیرتی که به هیئتشان داشتند نگذاشتند پرچم هیئت پایین بیاید و آب از آب تکان بخورد.
تقریبا یک سالی میشد که هر هفته جلسه در منازل و مساجد مختلفی برگزار میشد. سعیشان را باز هم بر این گذاشتند که جلسات با همان قوت پیشین خود باشد. سلیمانی میگوید: «از مداحان و سخنرانان خوب استفاده میکردیم و با تمام سختیها نمیگذاشتیم کیفیت مراسم افتی داشته باشد.» یک سال پس از آن اتفاق موقعیتی فراهم شد که بتوانند سیستم صوتی برای هیئت تهیه کنند.
هیئت جانی دوباره گرفت
در همان روزها بود که مداح اهل بیت، فواد هاشمی به هیئت دعوت شد. او در هیئت ماند و پس از او هم حسین ملالی به جمع هیئتیها اضافه شد. کم کم یکی از هیئتیها پیشنهاد داد که جلسات در منزل آنها برگزار شود و کم کم همه چیز روبهراه شد. هیئت جانی دوباره گرفت.
سلیمانی میگوید: «پنجشنبه عصر بچهها برای کارهای جلسه رفتند و فضا را مهیا کردند و مراسم گرفتیم. بعد از مراسم حاج خانوم کوچکی که صاحبخانه بود، من را صدا زدند و گفتند از این به بعد نگران مکان برای برگزاری جلسه نباشید. همه چیز درست خواهد شد.» و هیئت جانی دوباره گرفت. سلیمانی از این روزهای شیرین اینگونه یاد میکند: «حدود ۳ سالی میشود که این خانواده خود و فرزندان و منزلشان را وقف کمک به هیئت کردهاند و ما اغلب مراسم هیئت را هم در منزل آنها برگزار میکنیم.»
خیمه ۳۰۰ متری
دهه اول محرم که میشود مراسم هیئت روضهالحسن (ع) رونق دیگری میگیرد. حالا جوانان بسیاری خودشان دوست دارند عضوی از هیئت باشند. اسم هیئتی افتخاری میشود بین جوانترهای محل. ۵۰ نفر عضو ثابت دارند و در مراسم خاص تعدادشان به ۲۰۰ نفر هم میرسد.
در آخرین مراسم ظهر تاسوعا تعداد میهمانان تا دو هزار و ۵۰۰ نفر هم رسیده است. خانمها تعدادشان دو برابر آقایان است. دهه اول محرم خیمه ۳۰۰ متریشان میان فنسهای ورزشی هاشمیه ۳۳، پای مشتاقان ائمه را بیشتر از پیش به هیئت باز کرده است. وسع این قدر شده که شب تاسوعا و عاشورا تا ۸۰۰ نفر شام میدهند.
واسطه خیر
هیئت و شرکت در مراسمش خیلیها را کربلایی کرده است. یکی از مخاطبان هیئت که در بیشتر مراسم شرکت دارد، خانم کمالی است که به گفته خودش از این هیئت و حضور در مراسم آن حاجت گرفته و یکی از هیئتیها هم بیماری فرزند خواهرش از تبرک این هیئت و موهبت ائمه بهبود پیدا کرده است. سلیمانی تعریف میکند: «خیمه دهه اول محرم بود. شب سوم. پرچم گنبد امام حسین (ع) را آوردند توی هیئت. همان جوان هیئتی که فرزند خواهرش بیماری داشت پرچم گنبد امام حسین (ع) را تبرکی لمس کرد. بعد یک هفته خبر آوردند که به کلی خوب شده است».
نمود خوش فکری
امسال در برنامههای هیئت از کلاهخود و شمشیر و نیزه استفاده کردند. سال گذشته هم هیئتیها مقابل خیمه یک آب نمای بسیار زیبا با آجر و گل و آب قرمز که نماد خون داشت، ساختند که حس و حال آن روزهای تاریخ را بسیار حقیقیتر تداعی میکرد.
سلیمانی از اهداف هیئت میگوید: «کل برنامههای هیئت در راستای خشنودی آقا سیدالشهداست و تعجیل در فرج امام زمان (عج). دلیل اینکه عصر پنجشنبه را برای جلسات اصلی در نظر گرفتیم این است که امکانی برای استغفار و گریه بر مصیبتهای اهل بیت مهیا شود و جوانها به مکانهای مقدس جلب شوند و از گناهان مصون بمانند.»
۲ پیر غلام هیئت
پیر غلامان هیئت که ذکر مصیبت میخوانند یکی پدر آقای سلیمانی است که نامش غلامرضاست و پیر غلام دیگر هم غلامرضا نصرآبادی است. یک جورهایی هر دو وقف حب اهلبیت و امام رضا (ع) هستند. سلیمانی میگوید: «سالیان درازی است که پدر و حاجی نصرآبادی در دستگاه اهلبیت هر کاری باشد، دریغ نمیکنند و حالا قضا و قدر سرنوشتشان را به خدمت به امام حسین (ع) در این هیئت دوخته است. باشد که جوانان این هیئت هم بتوانند روزی پا جای پای آنها بگذارند.»
* این گزارش چهارشنبه، ۹ آبان ۹۷ در شماره ۳۱۱ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.