
هیجانانگیز است و غرورآفرین، اینکه گوشهای از زمین بایستی و ببینی دخترانی با پا به توپ ضربه میزنند و مشغول بازیای هستند که سالها در انحصار آقایان بوده و اکنون هم با چنگ و دندان به خانمها رسیده است.
در سالهای اخیر بعد از توجه به ورزش بانوان به رشته فوتسال بانوان نیز اندکی توجه شد و شاهد رشد تیمهای فوتسال در ردههای مختلف از محلی تا ملی در گوشه و کنار شهر و کشورمان بودیم.
یکی از این تیمها که جایگاهی ملی دارد، اما همچنان به دلیل نبود شرایط و امکانات در رده استانی دور باطل تکرار میزند، تیم فوتسال دختران ثامن ۲ منطقه ۶ است. اعضای این تیم که دارای مقامهای استانی، شهری و گل سرسبد محلات مشهد هستند با شهرآرامحله به گفتگو نشستهاند.
سرمربی و مربی تیم، آتنا دانشی، است. او خود بازیکن فوتسال و دانشجوی ارشد تربیتبدنی در همین رشته است که البته بهدلیل آسیبدیدگی در حال حاضر فقط مربیگری میکند. دانشی در معرفی تیم ثامن ۲ که حدود یکسال و نیم است هدایت آن را به عهده گرفته، میگوید: محدوده سنی اعضای تیم ۱۳ تا ۱۹ سال است و بچهها مقطع متوسطه دوم هستند. حدود ۷ سال است که این تیم تشکیل شده و در مسابقات استانی، شهری و محلی زیادی شرکت کرده است.
این تیم در سال ۹۲ مقام دوم استان و سالهای ۹۳ و ۹۶ مقام سوم استان را کسب کرده است. در مسابقات شهری امسال اول شدیم و در مسابقات محلات هم همیشه مقامآور و اول بودهایم. دلیل نامگذاری تیم به نام ثامن ۲ هم نام سالن بوده و تیم ثامن یک هم تشکیلشده از ورزشکارانی در رنج سنی پایینتر است.
بچههای تیم بهجز یکی از اعضا که از ناحیه یک آموزش و پرورش است، همه از همین منطقه ۶ و از اداره آموزش و پرورش ناحیه ۵ هستند. مریم قربانپور با ۷ سال بازی در دفاع، محبوبه اسدیان با ۱۰ سال بازی در حمله، تکتم مداح با ۷ سال بازی در حمله، کوثر رضوانی با ۹ سال بازی در حمله، نجمه اکبری با ۷ سال بازی بهعنوان دروازهبان، زینب و فاطمه غفاریان خواهران دوقلو با ۷ سال بازی در حمله و مهدیه بادامکی با ۲ سال بازی بهعنوان بازیکن سرعتی، از بازیکنان این تیم هستند. در بازی فوتسال ۵ نفر در زمین هستند و تعداد مجاز تیم ۱۲ نفر است.
بچههای ما به فوتسال خیلی علاقه دارند و با همین علاقه توانستهاند خودشان را اثبات کنند. اکنون وقت آن رسیده است که مسئولان به این بچهها و این استعدادها اهمیت دهند. به نظرم بچههایی که توانستهاند در مسابقات استانی شرکت کنند و مقام بیاورند دیگر نباید برای تمرین و بازیکردن هزینه بدهند بلکه باید بهعنوان یک سرمایه برای آنها هزینه شود.
اما این اتفاق نمیافتد و بچهها دچار دور باطل میشوند و در مسابقات شهری و استانی مدام مسابقه میدهند و هیچ جای پیشرفتی برای آنها ندارد. این بچهها از کلاس ششم استعدادیابی و وارد این میدان شدهاند و اکنون با سابقه زیاد بازی باید در ردههای بالاتر حضور پیدا کنند.
یکی از آرزوهای من برای بچهها این است که پیشرفت کنند و به عقب برنگردند.در مسابقات استانی سال پیش کوثر رضوانی که کاپیتان تیم هم هست، مقام خانم گلی گرفت. البته او کلاس ششم هم که بود بهعنوان پدیده مسابقات معرفی شد.
بعد از صحبتهای مربی و گلهها و آرزوهای او برای تیم دختران نوجوانی که این روزها پا به توپ به امید فردایی بهتر میدوند، یکی یکی شروع به صحبت میکنند و خاطرات تلخ و شیرینشان را از سالها بازی میگویند. مریم قربانپور میگوید: اینکه ما دختر هستیم و فوتسال بازی میکنیم برای همه عجیب است. زنگهای ورزش مدرسه هم ما تنها هستیم و فقط با یک توپ روپایی میزنیم، چون بقیه بچهها یا والیبال دوست دارند یا هندبال.
کوثر رضوانی میگوید: یک روز از مدرسه برمیگشتم که توپ پسرهایی که داشتند فوتبال بازی میکردند سمتم آمد. وقتی خواستم توپ را برایشان شوت کنم اول چندتا روپایی زدم و بعد شوت کردم. یکی از آن پسرها گفت: بابا ایول دمت گرم! من از تیم ملی وقتی کلاس ششم بودم پیشنهاد ورزشی داشتم، ولی بهخاطر مخالفت خانوادهام نرفتم و این پیشنهاد هم همان یکبار بود و دیگر پیش نیامد.
نجمه اکبری گلر تیم نیز از خاطره تلخترین و بدترین گلی که خورده است، اینگونه یاد میکند: در مسابقات استانی سال ۹۶ دقایق آخر یک گل از ناحیه ۷ خوردیم که گل خیلی بدی بود و بهخاطر همان گل سوم شدیم و آن بدترین گلی بود که خوردم.
در ادامه صحبتهای او، تکتم مداح، از شیرینترین گلی که زده است، میگوید: برای فینال مسابقات شهری یک گل زدم که خیلی چسبید. از روی خط ۹ متر گل شد. گل سرنوشتسازی بود و اول شدیم.
مربی تیم نیز از خاطره گل شیرینی که مریم قربانپور زده است، میگوید: در مسابقات استانی سال پیش هم مریم یک شوت از راه دور زد که خیلی قشنگ گل شد. از روی خط نیمه شوت زد و از کنار دستهای دروازهبان گل شد. خودش باورش نمیشد که گل شده است.
مهدیه بادامکی هم از سختیهایی که برای ورود به این رشته داشته است، میگوید: همه میگویند این رشتهای پسرانه است و خانوادههای ما برای اینکه بیاییم خیلی مخالفت میکردند. ۳ سال برای کانون انتخاب میشدم، ولی پدرم اجازه نمیداد تا اینکه بالأخره بعد از ۳ سال به کمک یکی از مربیها توانستم پدرم را راضی کنم و بیایم.
البته از این دست مشکلات بچههای تیم زیاد دارند. محبوبه اسدیان میگوید: در تمرینات خوردم زمین و دندهام دچار مشکل شد. باید گچ میگرفتم و در خانه میخوابیدم، ولی بهخاطر اینکه میخواستم بیایم و مسابقه بچهها را ببینم گچ نگرفتم. با هزار و یک مکافات خانوادهام را راضی کردم که بگذارند بیایم.
در ارتباط با بیمههای ورزشی هم بچهها اعتراضهای زیادی دارند و میگویند: آنقدر گرفتن مبلغ این بیمهها مشکل است که همان قدر باید هزینه کنیم و بدویم و آخرش هم معلوم نیست بدهند یا نه. برای همین کلا پیگیری نمیکنیم، ولی امیدواریم که مسئولان به این ورزش اهمیت بیشتری بدهند و لیگهای نوجوانان و جوانان برگزار کنند تا ما هم بتوانیم در مسابقات کشوری حضور یابیم.
صحبتهای ما که تمام میشود برای نائلشدن به فیض تماشاچی فوتسالبودن چند دقیقهای بچهها در ۲ تیم تقسیم میشوند و بازی میکنند. تماشای بازیشان بسیار پرشور و انرژیآفرین است.
تا جایی که آدم را راغب به این میکند که دست بهکار شود و سراغ تیم فوتسال برود. بچههای این تیم و حتما تیمهای دیگر را باید عشاق فوتسال نامید چراکه با هزار و یک مشکل و اگر و، اما جانانه و با علاقه به سالن میآیند و پا به توپ میشوند و دنبال توپ میدوند.
* این گزارش دوشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۷ در شماره ۳۱۰ شهرآرامحله منطقه ۶ چاپ شده است.