وقتی آفتاب تیغ یله تیزش را از کمان آسمان به زمین پرتاب میکند، تشنگی بیش از هر چیزی آدم پریشان و بیحوصله ازگرما را اذیت میکند؛ بهویژه در تابستانهای شهر که سایه درخت برای جان پناه گرفتن هم سخت پیدا میشود. در این وضعیت خیال کنید یکی، یک لیوان شربت خنک تعارفتان کند؛ از همان شربتهای تگری که شکرین شده و کمی از خنکای آبلیموی دستی هم در آن چکاندهاند.
این نوشیدنی که توصیفش رفت، لیموناد است؛ نخستین نوشیدنی صنعتی ارزان و خاطرهساز مشهد قدیم که هنوز هم بساطش از میان نوشیدنیهای سنتی شهر جمع نشده است. جالب است بدانید سالها پیش، جمع زائران تشنه و شربت خنک ارزان، زمینهساز پا گرفتن بازاری میشود که در تاریخ شهر با نام «لیمونادسازی مشهد» از آن یاد میشود. همراه ما باشید و قصه این ترکیب هوسانگیز را در داغی این روزها بشنوید.
شربتفروشیِ سنتی در ایران، قدمتی قاجاری دارد که از دید سفرنامهنویسان دور نمانده است. «کلارا کولیور رایس» در سفرنامهاش نوشته است: «ایرانیها عاشق نوشیدنیهای خنک هستند». همچنین «هانری رنهدالمانی» که در دوران قاجار به ایران سفر کرده، در خاطرات خود از این موضوع یاد میکند: «ایرانیان در میان غذا، دوغ یا شربت میآشامیدند و نیز در هنگام تابستان بهجای چای و قهوه، شربتهای خنک مصرف میکردند».
در مهمانسرای حضرت نیز از دوره قاجار، ردونشان شربت و دوغ دیده میشود، اما ازآنجاکه همهچیز در طول زمان بهسمت صنعتی شدن پیش رفته است، شربتها هم از این موضوع دور نماندهاند و اندکاندک شکل صنعتی به خود گرفتهاند.
نشان لیموناد هم که میتوان آن را نخستین نوع نوشیدنی صنعتی دانست، از همینجا ثبت میشود؛ در واقع قصه صنعت لیمونادسازی در شهر زیارتی امامهشتم (ع)، سر درازی دارد که ما را به حوالی هشتاد سال پیش میبرد؛ در سالهای نخست قرن چهاردهم همزمان با افزایش مجاوران و مسافران در تابستان، بازاری در این شهر بهوجود میآید و سبب میشود هرکسی بهدنبال یک کار کمدردسر و پرسود میگردد، مکانی را برای خود اجاره کرده، با اندک اسباب تولید، آستینها را بالا بزند و نوشیدنیهای سردشبیه ترکیب لیموناد تولیدکند.
درکنار این لیمونادهای دستی، روزنامه شهامت در سال ۱۳۱۶ خبر از وجود سه کارخانه لیمونادسازی در مشهد میدهد که گویا همهشان، کهنه و فرسوده هستند و تجهیزات کاملی هم ندارند. با شرح حالی که رفت، لیمونادسازی در جایگاه یک نوشیدنی ساده و ارزانقیمت، در مشهد فروش خوبی داشته و نُقل بازار این شهر بوده است. معمولا ماده اصلی این شربت از خارج وارد کشور میشده و با افزودن آب، به شکل بستهبندی شیشهای که آن را بهصورت دستی پر میکردند، به بازار عرضه میشده است.
این وضعیت و بازار خوب سبب میشود در اواخر دوره پهلوی، مشهد به قطب لیمونادسازی کشور تبدیل شود. نکته جالب دیگر درباره کارگاههای لیمونادسازی مشهد، نشان میدهد که پراکندگی لیمونادسازیها در خیابانهای اطراف حرم مطهر، بیشتر است و همین موضوع روشن میکند بازار هدف این تولیدات، بیشتر بر زائرانی تمرکز داشته که در همه روزهای سال و بهخصوص در هرم گرمای بهار و تابستان به مشهد قدم میگذاردند.
اما این تولید چندان خالی از دردسر نیست؛ مسئله بهداشت مهمترین آنهاست؛ دردسری که درنهایت تولید لیموناد مشهد و طعم تابستانیاش را پایان میدهد و سبب میشود هر دو به خاطره تبدیل شود؛ اسناد باقیمانده پیش از دهه ۴۰ قرن گذشته نشان از آن دارد که غیربهداشتی بودن تولید این نوشیدنی در ادامه، کار دست تولیدکنندگانش میدهد؛ ۱۸ شهریور سال ۳۸ پس از اینکه بارها اخطارهای بهداشتی به تولیدکنندگان لیموناد در مشهد داده میشود، جلسهای برگزار میشود و تصمیم گیرندگان برآن میشوند تا بلکه تولیدکنندگان را بهسمت بهداشتی کردن محصولاتشان سوق دهند.
طبق این صورتجلسه، کارخانهها باید دستگاههایی را که با آنها لیموناد میساختند، با دستگاههای خودکار و تأییدشده اداره بهداشت عوض میکردند. ازآنجاییکه تجهیز یک کارخانه صنعتی مدرن، ممکن است ازعهده کارگاههای لیمونادسازی خارج باشد، صاحب چند کارخانهای که پای آن را امضا کردهاند، تصمیم میگیرند با یکدیگر یک شرکت به نام «شرکت لیموناد خراسان» تاسیس کنند.
صاحبان این کارخانه همچنین متعهد میشوند همه اقداماتی که برای برپایی کارخانه اتوماتیک انجام میدهند، زیرنظر اداره بهداشت خراسان باشد. در ادامه مهلت دوماههای به این افراد داده میشود تا فرصت کافی برای خرید و نصب تجهیزات جدید داشته باشند. این وسط سازمان بهداشت، هوای این کارخانهها را دارد و رأی به تعطیلی آنها نمیدهد.
درعوض تصمیم میگیرد در این مدت، کنترل شدیدی بر محصولات آنها داشته باشد تا لیموناد سالمتری به دست مردم برسانند. سازمان بهداشت در اینباره آنقدر خوشخیال است که حتی میخواهد بر نقشه ساختمان کارخانه فرضی هم نظارت کند و در آخر از آنها تعهد قانونی میگیرد تا درصورتیکه آن را مسکوت بگذارند، به دادسرا احضار شوند.
پای این صورتجلسه را مدیر کارخانه اسو، مدیر کارخانه امید، مدیر کارخانه ارس، مدیر کارخانه چهارفصل، مدیر کارخانه توفیق، رئیس قسمت مهندسی اداره بهداشت، رئیس اداره بهداشت استان نهم، فرماندار و معاون استانداری امضا میکنند.
در این صورتجلسه خبری از کارخانههایی که با مقررات اداره بهداشت، لیموناد تولید میکنند، نیست. اما فهرست کارخانههای لیمونادسازی غیرمجازی را که در صورتجلسه به آنها اخطار داده شده است، میتوان آورد.
آدرسهای درجشده در این سیاهه نشان میدهد که این کارخانهها بیشتر در داخل شهر و نزدیک مناطق زائرپذیر پاگرفتهاند و بنابراین وسعت چندانی ندارند.
صاحبان کارخانهها هم اگرچه نام کارخانه را یدک میکشند، درواقع صاحب یک کارگاه هستند. نام کارگاههایی که اخطار دریافت کردهاند، به این شرح است: «لیمونادسازی فخار واقع در خیابان صفوی، میدان عدالت، لیمونادسازی توفیق واقع در خیابان نادری، جنب اداره ثبت سابق، کارخانه کوثرکولا واقع در خیابان نادری، جنب اداره ثبت سابق، لیمونادسازی امید واقع در خیابان نادری، جنب اداره ثبت سابق، لیمونادسازی بهزادیان واقع در خیابان تهران، جنب کوچه کربلا، کارخانه لیمونادسازی چهارفصل واقع در بازار حاجآقاجان.».
اگر اخبار بعدی را دنبال نکنیم، تصور میکنیم همهچیز به خیر و خوشی تمام شده و مشهد صاحب یک کارخانه بهروز و صنعتی شده است، اما ماجرای کارخانههای غیربهداشتی در این شهر، همچنان لاینحل بوده است.
برای نمونه شهریور ۱۳۴۰ ابراهیم یوسفی، کارشناس اداره بهداشت، گزارشی نوشته است که از بازدید از این کارخانهها خبر میدهد: «نواقصی که از این کارخانهها در این گزارش درج میشود، میگوید که هیچ تغییر رویهای در آنها ایجاد نشده و خبری هم از کارخانه لیمونادسازی خراسان نیست. انگار کارخانه ماسو با مدیریت حسین احمدیان، تنها کسی است که به عهد خودش وفا کرده و بعدها جزو کارخانههای مشهد درمیآید.»
این کارشناس بهداشت درباره دیگر کارخانهها نیز نوشته است: «در کارخانههای کوثرکولا، فخار، توفیق، امید، بهزادیان و چهارفصل همچنان شیشهها با دست، پر میشوند و آلودگی آنها حتمی است.»
در این فاصله کارخانه لیمونادسازی چمن با مدیریت مهدی لولوئیان هم برای همیشه بسته شده است. پس از این، دستور تعطیلی کارخانههای غیراتومات در این زمان به مراکز استان و شهرستانهای تابعه آن ارسال میشود. در این زمان، چهار کارخانه نوشابه پپسیکولا، کوکاکولا، کانادادرای و اسو در شهر مشغول به کارند، اما لیمونادهای غیربهداشتی همچنان بهدلیل ارزان بودن، با استقبال مردم و زائران روبهروست.
در نامههای بعدی که در این پرونده وجود دارد، ردپای اهمال نیز دیده میشود و با وجود پیگیری اداره بهداشت برای تعطیلی این کارخانهها، آنها همچنان به کار خود ادامه میدهند.
پایان دادن به داستان لیمونادسازی مشهد به همین راحتیها نیست، حتی در همین تاریخ (دهه ۴۰)، اسنادی وجود دارد که نشان میدهد یکی از پروندههای مربوط به کارخانجات لیمونادسازی را پس از اینکه یکی از کارکنان اداره بهداشت از بایگانی شهرداری خارج میکند، دیگر به آن بازنمیگردد و در جستوجوهای بعدی نیز پرونده مفقود میشود و در همه مکاتباتی که میان شهرداری، بهداری و اداره بهداشت موجود است، هیچ نشانی از پیدا شدن دوباره آن وجود ندارد.
یک پرونده که باید به دادسرا برود، یکباره ناپدید میشود. شصت سال پس از آن، وقتی نگاهی به این مکاتبات میاندازیم، این تصور در ذهنمان شکل میگیرد که نکند آن زمان مافیای لیمونادسازی در مشهد به راه افتاده بوده که نمیتوانستند از سود سرشار نوشیدنیهای بیکیفیتشان صرفنظر کنند و از هر تلاشی برای ادامه کارشان دریغ نمیکردند.