صدای ضرب مرشد و همراهی ورزشکاران با «یاعلی (ع)» گفتنهایشان آنقدر در سالن زورخانه پیچیده است که هر تازهواردی جز ذکر «یاعلی (ع)» چیزی نمیشنود. جایجای گود پر است از زمزمه دعا و نیایشهایی که هنوز بر لب باستانیکاران جاری است.
«اول و آخر مردان عالم به خیر»؛ حضار مىگویند: آمین! «خداوند زحمات همه مرشدین را بر ما حلال کند.» آمین! «پیران را عزت.» آمین! «حق پیر.» آمین! «مزد استاد.» آمین! «تندرستى حضار.» آمین! «نیستى جان کفار.» آمین! «تیغ امام زمان (عج) برّا.» آمین! «دشمنش فنا.» آمین! «سایهاش مستدام.» آمین!
آنهایی که راه و رسم زورخانهها را میدانند، آگاهاند که پهلوانان و ورزشکاران باستانی، زورخانه را مکانی مقدس میدانند که هیچکس بدون وضو وارد آن نمیشود. علتش هم این است که در اینجا ذکر نام الله و اولیایش با ورزش آنقدر عجین شده است که نمیتوانی راه و رسم باستانیکاری را بدون آنها متصور شوی. وضویی میسازیم و وارد زورخانه «شهیدچمران» که در خیابان امامخمینی (ره) ۴۰ قرار دارد، میشویم.
سرتاسر دیوار زورخانه پر شده است از قاب عکس پهلوانانی که دیگر در قید حیات نیستند؛ پهلوانانی مانند ابوالقاسم سخدری، احمد وفادار، اسدالله بهزادگان، رضا کیهانی، رضا عرفانی، ابراهیم فخار و... که روزگاری در این گود میل میزدند و کباده بالای سر بردهاند و با هر نوای مرشد، ذکر یاعلی (ع) گفتهاند. صدای ضرب مرشد و ذکر صلواتهای پیدرپی حال و هوای معنوی به گود زورخانه داده است. با اجازه مدیر سالن وارد میشویم.
ذکر گرفتن بخش جداییناپذیر آداب و رسوم اینجاست. روز فرهنگ پهلوانی و زورخانهای که میشود، ناخودآگاه به یاد این قشر از ورزشکاران میافتیم که بار این ورزش کهن را به دوش میکشند. امسال بهسراغ گود شهیدچمران در سالن مهران رفتیم؛ گود زورخانهای که به گفته ورزشکارانش حال و روز خوشی ندارد و با مشکلات کوچک و بزرگ دستوپنجه نرم میکند.
بیشتر ما نام سالن مهران را زیاد شنیدهایم، اما کمتر به این فکر کردهایم که چرا اسم این سالن مهران است. منوچهر شازده یا «شهپور» که بعدها نام فامیلش را به «مهران» تغییر داد. در سال ۱۲۹۱ یعنی حدود صدویازدهسال قبل در یک خانواده متمول قاجاری در مشهد متولد شد.
شهپور معتقد بود که با این نام فامیل نمیتواند به مردم نزدیک شود؛ بههمیندلیل نامش را به «مهران» تغییر داد. بعداز گرفتن دپیلم و برگشتن از سربازی بهسراغ معلمی ورزش که رشتهای نوپا در مشهد بود، رفت.
او معلم ورزش دبیرستان فردوسی شد و تیم فوتبال مدرسه زیرنظرش پا گرفت. بعد از مدتی فعالیت درزمینه ورزش، مهران متوجه شد که شهرمان زیرساختهای لازم برای ورزش نوین را ندارد. اوحدود سال ۱۳۱۰ زمینی را از آستان قدس گرفت و سنگ بنای ورزشهای نوین مشهد را در آن گذاشت.
بهدلیل نزدیکبودن این زمین به «میدان دوچرخه» در آن زمان، آن را با نام «سالن میدان دوچرخه» میشناختند؛ بعدها برای پاسداشت بانی آن، سازمان تربیتبدنی نام سالن را به «مهران» تغییر داد. البته مهران زیاد زنده نماند تا ثمره تلاشهایش را ببیند.
او کلکسیون افتخارات ورزشی بود و برخی معتقدند که ورزش نوین در خراسان، با اقدامات او آغاز شد. مهران آذر ۱۳۲۶ در سیوششسالگی براثر بیماری قلبی در تهران درگذشت.
در سالهای بعداز فوت مهران، چند قطعه زمین دیگر به زمینی که او به ورزش اختصاص داده بود، اضافه و به مجموعه ورزشی تبدیل شد و بخشی از آن به گود زورخانه اختصاص پیدا کرد. گود زورخانه «شهید چمران» یکی از سالنهایی است که در دهه۶۰ به مجموعه مهران اضافه شده است.
تاریخچه این گودزورخانه را که با اولین رئیس تربیتبدنی مشهد و رئیس اسبق کمیته پیشکسوتان فدراسیون کشتی پهلوانی درمیان میگذاریم، او به خاطرههایش برمیگردد؛ همان سالهایی که در مشهد گود زورخانه وجود داشته است، اما باتوجهبه علاقه ورزشکاران این رشته، وزارت ورزش آن دوران تصمیم میگیرد پروژهای برای تأسیس زورخانهها در کشور تعریف کند.
علی عرفانیانامیدوار برایمان توضیح میدهد که این پروژه در سال۱۳۵۹ تعریف و برای خراسان بزرگ در آن زمان پانزدهسهمیه گود زورخانه در نظر گرفته شد. سالن شهیدچمران در سال۶۳ زمانیکه محمدعلی قره، رئیس تربیت بدنی مشهد بود، افتتاح شد و دراختیار علاقهمندان قرار گرفت.
عرفانیان فضای مجتمع ورزشی مهران را قبل از اینکه گود زورخانه ساخته شود، اینطور بیان میکند: زمین خاکی بود و برای بازی والیبال و بسکتبال. قبل از ساخت این گود، در اصلی که باز میشد، سمت چپ حوض بزرگی قرار داشت. ورزشکاران بعداز ورزش، از این حوض بزرگ برای خنکشدن استفاده میکردند.
او میافزاید: سمت راست هم چهار یا پنج اتاق بود که به هیئتهای ورزشی مختلف اختصاص داشت؛ سالنی که در حال حاضر گود زورخانه در آن ساخته شده است، درواقع زمینی روباز بود و بهشکل سالن نبود. سال۱۳۵۹ که قرار بر ساخت گود زورخانه شهیدچمران شد، این اتاقها خراب شدند و گود زورخانه شکل گرفت.
محمود فخار هشتادودوساله یکی از پیشکسوتان ورزش باستانی و زورخانهای شهرمان محسوب میشود. او نسل سومی است که در خانوادهاش ورزش باستانی را در پیش گرفته است و قبل از او پدربزرگ و پدرش در باشگاه بهمن (خیابان تهران سابق) ورزش میکردند و از پهلوانان نامی شهرمان بودهاند. البته مرحوم برادر بزرگترش هم در این رشته ورزشی فعالیت داشته است.
آقا محمود هم از سیزدهسالگی بهطور جدی به باشگاه بهمن که نزدیک خانهشان بوده است، میرود و این ورزش را شروع میکند. در دهه ۶۰ که باشگاه شهیدچمران ساخته شد، به این باشگاه میآمده است. فخار میگوید: آن زمان که گود زورخانه ساخته شد، جزو بهروزترین باشگاهها بود. استقبال از این رشته ورزشی زیاد بود. فخار که ۲۲ سال است مدیریت این گود را برعهده دارد، حال آن را خوب نمیداند.
او میگوید: بعد از نزدیک به چهلسال، این گود نیاز به تعمیر دارد، درست مثل فردی که به میانسالی رسیده و هر روز بخشی از بدنش بیمار میشود و نیازمند دکتر است. گود شهیدچمران هم نبضش به شماره افتاده است و نیاز دارد که دکتری حاذق بر بالینش حاضر شود. او میگوید: این گود در دو نوبت در طول هفته پذیرای پنجاهباستانیکار است و درمجموع سیصدباستانیکار در این گود تمرین میکنند، اما امکاناتی که در این سالن قدیمی وجود دارد، جوابگوی این تعداد نیست.
با آنکه در این سالها چندباری تعمیرهای مختصری انجام شده است، باز هم این گود به تعمیر اساسی نیاز دارد. آخرینباری که تعمیر اساسی شامل حال این گود شد، سال۱۳۸۷ بود که شهردار وقت مشهد برای مرمت و بازسازی سه گود زورخانه به اداره ورزش و جوانان کمک مالی کرد. در این بازسازی و مرمت، دستی به سر و روی گود زورخانه شهیدچمران هم میکشند.
سرویسهای بهداشتی تخریب و دوباره ساخته میشود. کفپوشهای گود که رنگ و رویی نداشت، نونوار میشود. دیوارها رنگ تازهای به خود میگیرد. نورپردازی و سیستم حرارتی قدیمی بهروزرسانی میشود. کمدهای ورزشکاران تعویض میشود و جایشان را کمدهای جدید از جنس امدیف میگیرد. بعد از آن هم چندباری رنگآمیزی و بازسازی انجام شده، اما آنچنان اساسی نبوده است.
فخار میگوید: در این سالها سرویسهای بهداشتی خراب شده است و نیاز به تعمیر دارد. رختکنها دیگر رنگ و روی سابق را ندارد. تا الان هم هرچه برای اینجا خرج کردهایم، از جیب بوده و کمترین کمکی به ما نشده است. نیاز است که دستی به کنارگوشه خود گود کشیده شود. صدای ضرب، همسایههای همجوار را اذیت میکند و باید پنجرههای دوجداره نصب شود.
هرچند که در مرام باستانیکارها گلایه نیست، این کهنهکار ورزش باستانی محجوبانه اشاره میکند که بهرغم اینکه ورزش باستانی از ورزشهای اصیل کشورمان است، نهتنها از آن حمایت نمیشود، بلکه موردبیمهری مسئولان هم قرار گرفته است.
او میگوید: این گود هفتمرشد دارد که برای ورزشکاران اجرا میکنند و حقوق آنها را ورزشکاران خودشان جمع میکنند و بودجهای برای این منظور نداریم. پول برق اینجا زیاد است و آن را از جیب پرداخت میکنم. این کارها بهخاطر روشن نگهداشتن چراغ اینجاست و اینکه جوانان بهسمت ورزش باستانی بیایند، وگرنه اینجا یکریال هم برایم درآمد ندارد.
از زمانیکه حسن عرفانیان طالعینوغانی، اولین بار پا به گود زورخانه گذاشت، ۵۸ سال میگذرد. آن زمان فقط میتوانسته داخل گود چرخ بزند، اما اجازه ورزش پابهپای بزرگترها را نداشته است تا زمانیکه به شانزدهسالگی میرسد. اما حالا او جزو پیشکسوتان این ورزش محسوب میشود و صاحب ضرب و زنگ است. هنگامیکه به خاطرههای آن دورانش برمیگردد، جز مرام و مسلک پهلوانی چیزی نبوده است که او را این همه سال به گود زورخانه کشانده باشد.
عرفانیان حدود چهلسال در زورخانه شهیدچمران ورزش کرده است. او روزهای اوج این زورخانه را دیده، روزهایی که اینجا سروشکل بهتری داشته است. به قول خودش، زورخانه هم با او پا به سن گذاشته است و حالا هردو به میانسالی رسیدهاند. مختصر از خودش میگوید و بیشتر از دغدغهاش؛ نیاز شدید گود به مرمت و بازسازی.
پدر عرفانیان، غلامرضا، جزو پیشکسوتان ورزش باستانی بود و او که بزرگترین پسر خانواده است، بهدنبال همراهی پدر به این رشته ورزشی علاقهمند شد. میگوید: ورزش باستانی یادگاری معنوی است که از پدرم برایم مانده. آن مرحوم به این رشته علاقه خاصی داشت؛ همین شد که در این رشته ورزشی ماندم.
در دوران کودکی تنها اجازه داشته است وارد گود شود و چرخ بزند، اما ورود جدیاش به این رشته از شانزدهسالگی بوده است. میگوید: در آن زمان تعصباتی وجود داشت که اجازه نمیدادند بچهها و حتی جوانترها وارد گود بشوند. در سال۱۳۵۰ «کانون کارآموزی» برای علاقهمندان به ورزش باستانی درمکان اداره کار فعلی تشکیل شد.
آن زمان این کانون زیرنظر حسن کیهانی اداره میشد. آنجا برای نوجوانان و جوانانی که به این رشته علاقهمند بودند، میدانی بود تا بتوانند خودشان را ثابت کنند. آنجا تمرین کردم و آداب خاص این ورزش را بیشتر آموختم.
ورزش در زندگی کاری و شخصی عرفانیان تأثیرگذار بوده است. او حرفش را اینگونه ادامه میدهد: بارها اتفاق افتاده است که از موضوعی ناراحت شده و رنجیدهام. حرفی نزدهام، گلایهای نکردهام. سعی کردهام محیط را ترک کنم تا آرام بشوم.
با خودم بارها گفتهام کسی که مقتدا، الگو و ذکرش امامعلی (ع) است، باید رفتاری در شأن آن حضرت هم داشته باشد. ورزش باستانی روح و جسم را در کنار مرام پهلوانی پرورش میدهد و این در ورزشهای دیگر نیست. ما میآموزیم پهلوانشدن تنها پرورش جسم نیست. سفرهداری، دستگیری از نیازمندان، افتادگی، احترام و مردمداری ازجمله ویژگیهایی است که باید در یک باستانیکار باشد.
او میافزاید: مردم، ورزشکاری را که خودش را بالا ببیند، کنار میگذارند. اما ورزشکاری که مردمی باشد، مردم خودشان او را بالا میبرند. این ورزشکار است که همواره در ذهنها جاویدان خواهد ماند.
او دو موضوع را در ورزش باستانی، مهم میداند؛ اول دقت و دوم تمرین. عرفانیان از فضای گذشته زورخانهها راضی نبوده است. او اشاره میکند: آن زمان کمتر به جوانان میدان میدانند؛ البته در حال حاضر هم گاهی جوانان دیده نمیشوند.
برای یک جوان، ورزشی جذاب است که در آن به او بها بدهند و در آن بتواند رشد کند. جوانی که وارد رشته ورزشی ما میشود، گاهی این توجه و دیدهشدن را دریافت نمیکند؛ بههمیندلیل بعداز چندسال تمرین دلسرد میشود و بهسمت ورزشهایی مانند بدنسازی میرود. ما باید کاری کنیم که ورزش جوانپسند باشد، نه اینکه دافع آنها باشیم. این خلأ بزرگی در رشته ورزشی ما محسوب میشود.
عرفانیان نزدیک به چهلسال است که شبهای زوج به این زورخانه میآید و هرسال شاهد تحلیلرفتن این زورخانه است. او میگوید: نمیدانم چرا کسی به فکر بازسازی و مرمت این گود قدیمی نیست. چند سال قبل شنیدم که شهرداری تهران مبلغ خوبی برای بازسازی زورخانهها درنظر گرفت. چرا در مشهد شاهد چنین اتفاقی نیستیم؟ ما از نظر مالی ازسوی متولیان حمایت نمیشویم.
میافزاید: گاهی از بیمهرهایی که در حق پیشکسوتان میشود، دلم میگیرد. مثلا میدانم پیشکسوتی در بستر بیماری است و توان مالی ندارد، اما کسی سراغی از او نمیگیرد. در سایر رشتههای ورزشی بارها دیدهایم وقتی پیشکسوتی فوت کرد، برایش مراسم باشکوهی میگیرند و موضوع را رسانه ای میکنند.
اما بارها به مراسم فوت بزرگان رشته باستانی رفته و دیدهام فقط چند نفر در این مراسم حضور داشتهاند. گویی ورزشکار تا زمانیکه هست و به گود زورخانه میآید، دیده میشود. همین که نیامد، انگار دیگر نیست! این یعنی اهمیتندادن به پیشکسوت ورزشی.