
صفر سهم سرانه درمانی در شهرک مهرگان
شـک نکنید اگر یک روز میخواستند نمادی برای بیفکری و بیتوجهی به زیرساختها در ایران انتخاب کنند، شهرک مهرگان با اختلاف بسیار زیاد از رقبایش در جایگاه اول قرار میگرفت.
متأسفانه مشکلات این شهرک مسکن مهری اینقدر زیاد است که وقتی یکی از آنها پس از کشوقوسهای فراوان و انواع و اقسام نامهنگاریها حل میشود، دیگر معضلات نمیگذارند اهالی نجیب و صبور مهرگان چند روزی دلشان از این اتفاق خوش باشد، به هر بهانهای که شده است مثل یک غده چرکین سرباز میکنند و همه چیز را بههم میریزند.
یک روز فضای سبز فاز ۲، روز دیگر سگهای ولگرد، اتوبوسهای فرسوده و ایستگاههای بیسایهبان و صندلی، جمعآوری زبالهها و هزار و یک مشکل دیگر که بارها در همین شهرآرا محله به آن پرداختهایم و پیگیر رفع آن شدهایم.
اما چیزی که در این روزها بیش از قبل مهرگانیها را آزار میدهد، مرکز بهداشت این شهرک و معضلاتش است.
فاصله زیاد برای دیدن پزشک
آن هم در جایی کـه تا فـاصله چند کیلومتریاش هیچ درمانگاه درست و حسابی نیست و زمین پیشبینی شده برای ساخت بیمارستان و درمانگاه که تحویل علوم پزشکی است، بلاتکلیف به امان خدا رها شده است. همه بیرون صف ایستادهاند، چون داخل مرکز بهداشت جا نیست یکی از آن روزهای گرم اردیبهشت است که عرقریزان و پرسانپرسان سرانجام مرکز بهداشت مهرگان را پیدا میکنیم.
البته هرطور که حساب میکنیم این مرکز خیلی ربطی به شهرک ندارد، چون در نقطه سابق روستایی قرقی قرارگرفته و دسترسیاش برای آنها راحتتر از اهالی مهرگان است.
اما چیزی که در نگاه اول بدجور توی ذوق میزند، فضای کوچک این مرکز بهداشت است. جایی که بناست به جمعیتی حدود ۱۳ هزارنفر خدمات رسانی کند، سرجمع بیشتر از ۴۰-۳۰ متر نمیشود. با یک اتاق انتظار که اگر بیشتر از هفت هشت نفر داخل آن بشوند، دیگر جایی برای پذیرش مراجعهکننده جدید باقینمیماند و همه باید بیرون بایستند.
زمانیهم که ما به مرکز آمدیم، دقیق همین اتفاق افتاد. با اینکه هنوز ساعتهای ابتدایی روز است، اما جمعیت زیادی برای گرفتن خدمات به مرکز آمدهاند و خیلیهایشان بچهبهبغل زیر آفتاب ایستادهاند تا نوبتشان شود.
شلوغی و گرما و انتظار در صف
عده دیگری هم که این شلوغی را میبینند، غرولندکنان ترجیح میدهند از همان راهی که آمدهاند برگردند و بیخیال واکسن، مریضی خودشان و.. شوند. یکی از همان مادرانی که باعصبانیت در حال بازگشت به سمت خانه است به ما میگوید: دو روز است که برای واکسن پسرم اینجا میآیم و برمیگردم. چون شلوغ است و جایی هم برای نشستن ندارد.
با بچه کوچک هم که نمیشود زیر تیغ آفتاب ایستاد تا شاید بعد از نیم ساعت ۴۰ دقیقه داخل مرکز جایی خالی شود. همین الان خودتان صدای گریه بچههایی که بغل مادر و پدرشان بیرون ایستادهاند را میشنوید.
مگر چقدر توان دارند که این گرما را تحمل کنند. این درحالی است که چند کیلومتری آن طرفتر دو مرکز بهداشت قرقی سفلی و علیا فضایشان به مراتب بزرگتر از اینجاست.
البته اگر دست و دلبازی مدیران خیریه غنچه خونین علیاصغر (ع) نبود و این مکان را در اختیار علوم پزشکی قرار نمیدادند، الان مهرگان از نعمت مرکز بهداشت کاملاً بیبهره بود.
کمبود امکانات و علافی مردم چند ساعت علافی به خاطر کمبود امکانات اما عجیبتر از کوچک بودن فضای مرکز بهداشت، کمبود امکاناتی است که از همان روز اول تأسیس تا امروز گریبانگیر این مرکز بوده و هست.
یکی از وظایف اصلی که برای خانههای بهداشت شهری پیشبینی کردهاند، ارائه خدمات پزشکی و پرستاری است. کارهای معمول و سادهای مثل گرفتن فشارخون، تست قند و.... گویا این خدمات اینقدر با کندی و معطلی انجام میگیرد که باز هم خیلیها ترجیح میدهند قدم به مرکز بهداشت شهرک مهرگان نگذارند.
بیشتر آنهایی که هم صحبت ما میشوند موضوع را کاملا تأیید میکنند و دل پُردردی از معطلیهای اینچنینی دارند. احدی، از اهالی فاز ۲ مهرگان میگوید: همسر من ماههای آخر بارداریاش است و چون مشکل فشارخون دارد، باید هرروز تحتنظر باشد تا خدایی ناکرده مشکلی برای خودش و بچه پیش نیاید.
هر بار آمدن به اینجا و معطلیاش چیزی در حدود ۳-۲ساعت وقت ما را میگیرد. با این وضع و اوضاع اقتصادی که برای به دست آوردن یک لقمه نان باید خودمان را به در و دیوار بزنیم، مجبورم چند ساعتی مغازه را ببندم و در خدمت خانواده باشم. این به قول معروف علافی چند ساعته برای گرفتن یک فشارخون ساده را خیلیها حاضر نیستند تحمل کنند.
همین که انتظارشان کمی از حد معمول طولانیتر میشود، بیتوجه به شرایط جسمی خاصی که دارند، عطای گرفتن فشار و قندخون و توصیه پزشک یا کارهای دیگر را به لقایش میبخشند و مرکز را ترک میکنند. مسئلهای که زمان حضورمان در مرکز بهداشت مهرگان چندینبار اتفاق افتاد.
سؤال اینجاست چهطور در زمان تأسیس این مرکز یک آمارگیری ساده از جمعیتی که قرار است آن را پوشش بدهند و میانگین سنی آنها صورت نگرفته است تا اینگونه از نظر فضا و امکانات به مشکل برنخورند.
در حالی که این هم جزو اصلیترین وظایف یک مرکزبهداشت است. راهی طولانی تا مرکز بهداشت همانطور که قبلا گفتیم، مرکز بهداشت مهرگان با اینکه به نام این شهرک مشغول فعالیت است، اما به محدوده منفصل قرقی نزدیکتر است. اما اگر همسایه روبهرویی مرکز به اینجا مراجعه کند و خواستار دریافت خدمات شود، درخواستش را محترمانه رَد میکنند و او را به مرکز قرقی سفلی یا علیا میفرستند.
چون در نقشه ابلاغی جزو محدوده خدماترسانی مهرگان محسوب میشوند، موضوعی که برای شهروندان آن محدوده آزاردهنده است و به کنایه میگویند که بیخِ گوشمان دکتر هست، ولی ما را به ۵-۴ کیلومتر آن طرفتر حواله میدهند. البته مهرگانیها هم چندان دلخوشی از جانمایی مرکز بهداشتشان ندارند.
هر بار آمدن به اینجا و معطلیاش چیزی در حدود ۳-۲ساعت وقت ما را میگیرد
تنها کسانی که گلایه زیادی از این موضوع ندارند، اهالی خیابان امام رضا (ع) هستند. شهروندان فاز ۲و خیابانهای مهرگان و آسمان به ترتیب بیشترین فاصله را با مرکز دارند.
خیلی باورکردنی نیست، اما از فاز ۲مهرگان تا این خانه بهداشت چیزی حدود ۵کیلومتر فاصله است. به همین دلیل پرسنل مرکز مدام نگران مراجعه نکردن گروههای هدفی که در این بخش از مهرگان زندگی میکنند هستند.
مهرگان به درمانگاهی نیمه دولتی نیاز دارد، مردم درخواست بنویسند آنطور که به نظر میرسد، جدای از همه مسائل دیگر، یکی از دلایل اصلی شلوغی بیش از حد مرکز بهداشت مهرگان این است که جور نبود یک درمانگاه تخصصی و شبانهروزی را دارد میکشد و برای همین از وظیفه اصلی خودش دور شده است.
شاید اگر چنین فضای درمانیای در ابتدا برای این شهرک ۱۰ هزارنفری پیشبینی میشد، امروز فقط تنها مشکل مرکز بهداشت، کوچکی فضا و دوری از هسته مرکزی مهرگان بود.
با اینکه در نقشههای اولیه این شهرک حاشیه شهر، مکانی برای ساخت بیمارستان و سایر مراکز درمانی در نظر گرفته شده است، اما تاکنون هیچ بسته تشویقی برای ساخت این مکانها نه از سوی سازمان علوم پزشکی مشهد و نه اداره راه و شهرسازی ارائه نشده است تا افراد و سازمانهایی که علاقهمند به سرمایه گذاری در این حوزه هستند، به جای ساخت درمانگاههای متعدد در همسایگی همدیگر در مناطق برخوردارتر، مهرگان را برای کار انتخاب کنند.
دکتر صالحی که این روزها بهشدت پیگیر ساخت یک درمانگاه تخصصی مجهز در محدوده شهرک است در گفتگو با ما میگوید: شما هیچ نقطهای از مشهد را نمیتوانید پیدا کنید که بیش از ۱۰ هزار نفر جمعیت داشته باشد، ولی یک درمانگاه شبانهروزی فعال در آنجا نباشد.
مهرگان الان چیزی حدود ۱۴-۱۳ هزار نفر جمعیت دارد، اما از برخی امکانات اولیه محروم است، چون اصلا هیچکس فکر نمیکند و نمیداند که چنین شهرکی با این تعداد جمعیت در گوشهای از مشهد وجود دارد.
سرانجام باید یکسری شرایط و امکانات ایجاد شود تا سرمایهگذار و پزشک ترغیب شوند تا به اینجا بیایند. الان نزدیکترین داروخانه و درمانگاه شبانهروزی تا مهرگان ۸ کیلومتر فاصله دارد.
کسی را داشتیم که بچهاش ساعت ۱۲ شب تشنج کرده و مجبور شده است که این فاصله را طی کند. اگر خدایی ناکرده اتفاقی برای آن بچه میافتاد، چه کسی جوابگوی آن خانواده بود. اولین گامی که برای حل این مشکل برداشتیم، تشویق و ترغیب پزشکان عمومی برای مطبزدن در مهرگان بود.
متأسفانه قوانین دست و پای ما را بسته بود و با هزار جور مشکل دست و پنجه نرم کردیم. از آنجاکه جاده سیمان جزو محدوده منفصل شهری به حساب میآید، به پزشکی مجوز کار در اینجا را میدهند که دستکم، ۱۵-۱۴ سال در خود شهر مشهد کار کرده و پروانه سطح شهر مشهد را داشته باشد.
یک پزشک با چنین شرایطی هیچ وقت حاضر نمیشود از خانهاش دور و در جایی ناشناخته مشغول به کار شود. میگویند ما مناطق محروم و مرزی را رفتهایم و حالا نوبت کارکردن در شهر است.
با هزار بدبختی پزشکی را راضی کردیم که در شهرک مطب باز کند، ولی بنابه دلایلی چندماهی بیشتر نماند و رفت. وقتی دیدیم این َََََََموضوع جواب نمیدهد، سراغ احداث یک درمانگاه شبانهروزی در مهرگان رفتیم.
سرانجام همین الان هم مرکز بهداشت اینجا به صورت نصفه و نیمه و نه چندان مطلوب، خدمات درمانگاهی به مردم میدهد درحالی که وظیفهاش چیز دیگری است.
مهرگان اگر درمانگاه نیاز دارد مردم درخواست بنویسند
سازمان علوم پزشکی جواب درخور و قانعکنندهای به ما نداد سازمان علوم پزشکی جواب درخور و قانعکنندهای به ما نداد. اما اداره راه و شهرسازی گفت ما حاضریم در یکی از نقاط مهرگان که از قضا به هر دو فاز شهرک نزدیک است و دسترسی خوبی دارد به شما زمین بدهیم، با این شرط که از علوم پزشکی نامه بیاورید که این قطعه زمین را برای درمانگاه میخواهید نه کار دیگر البته قرار بود که با قیمتی پایینتر به فرد متقاضی فروخته شود.
به خاطر پیگیریهای ما حتی حاضر شدند زمینی که برای احداث بیمارستان پیشبینی شد را رایگان به کسی بدهند که مجوز احداث و بهرهبرداری دارد. هیچ یک از ما که پیگیر این قضیه بودیم، نه مجوز درمانگاه داشتیم و نه بیمارستان.
به خاطر رشته تحصیلیمان هم هیچ وقت چنین مجوزی را به ما نمیدهند. ما حتی برای ترغیب همکاران پزشکمان به سرمایهگذاری در مهرگان، برای همهشان پیامک ارسال کردیم و شرایط اینجا را توضیح دادیم.
فقط یکی دو نفر مراجعه کردند و، چون باور نکردند که جمعیت در مهرگان متراکم است و قطعا در آینده نزدیک، جدای از قدم خیری که برمیدارند، به سوددهی میرسند، پا پس کشیدند و رفتند.