مرضیه ترابی| صحن انقلاب اسلامی که در تاریخچه نامگذاریاش، نامهایی همچون «عتیق» و «سقاخانه» را میتوان یافت، قدیمیترین صحن حرم رضوی است که برای زائران امروزی، در دسترس و قابلمشاهده است؛ صحنی که شاید بیش از هر مکان دیگری در حرم مطهر، برای زواری که با خانواده به پابوس حضرت آمدهاند و میخواهند جایی را برای قرار پس از زیارت برگزینند، موضوعیت دارد.
بعضی از پدربزرگها و مادربزرگهای ما، عادت کردهاند که در این صحن نمازهای یومیه خودشان را اقامه کرده، زیارتنامه بخوانند. صحن انقلابِ امروز و عتیقِ دیروز، افزون بر این ویژگیهای خاص و معنوی، دو ویژگی بارز دیگر هم دارد؛ اول اینکه نماد باشکوه معماری ایرانیاسلامی است و دیگر اینکه تاریخ طولانی و پرفرازونشیبی را در حافظهاش ذخیره کرده؛ آنقدر که نوشتن درباره آن، ساعتها وقت و صدها و شاید هزاران صفحه یادداشت و فیشبرداری طلب میکند.
برای همین، در نوشتار پیشرویتان، بسنده کردهایم به یکی از بخشهای مهم و قدیمی صحن عتیق؛ ایوانی که زیباییاش خیرهکننده است و جذابیت نمای آن، هر بینندهای را سر شوق میآورد. میخواهیم درباره قدیمیترین ایوان صحن عتیق و شاید حرم رضوی صحبت کنیم؛ ایوانی که در طول تاریخ، بارهاوبارها ظاهر آن تغییر کرده و به همین مناسبت، نامش نیز، دستخوش تغییر شده است.
غیاثالدینبنهمامالدین، مشهور به «خواندمیر»، مورخ نامدار قرن نهم و دهم هجری قمری و نویسنده کتاب مشهور تاریخ «حبیبالسیر»، اثری دارد در مدح و ستایش امیرعلیشیر نوایی (درگذشته به سال ۹۰۶ قمری)، وزیر دانشمند و سیاستمدار سلطانحسین بایقرای تیموری و از علاقهمندان به حضرت ثامنالحجج (ع). نام این کتاب «مکارماخلاق» است.
خواندمیر در فرازی از این کتاب که به ساختوسازهای امیرعلیشیر نوایی مربوط میشود (صفحه ۹۲)، مینویسد: «دارالحفاظ که در مشهد مقدسه داخل روضه رضویه – علی صاحبها السلام و التحیه- ساختهاند و آن را به نقوش اسلامی و خُتائی از لاجورد و طلا در غایت تکلف پرداختهاند و ایضا ایوانی در حد کمال رفعت و نهایت زیب و زینت در همان روضه شریفه بنا کردهاند و غورخانهای (آشپزخانه) نیز احداث نمودهاند که هر روز در آنجا به اطعام فقرا و ضعفا و ایتام قیام نمایند.»
اگر قول خواندمیر را بپذیریم، باید بگوییم که ایوان طلا، یعنی قدیمیترین ایوان صحن عتیق، از آثار امیرعلیشیر نوایی در حرم رضوی است و از همین رو، در برخی متون قدیمی و پژوهشهای نوین، آن را با نام «ایوان امیرعلیشیر نوایی» معرفی میکنند و آنطور که مرحوم عزیزالله عطاردی در جلد نخست «فرهنگ خراسان» آوردهاست، سال ساخت آن باید ۸۷۵ تا ۸۸۵ قمری (۸۴۹ تا ۸۵۹ خورشیدی) باشد و از عمرش، دستکم ۵۴۰ سال میگذرد.
با این فرض، باید ایوانطلا را قدیمیترین ایوان حرم رضوی بدانیم و معتقد باشیم که پیش از آن، ایوان دیگری در مکان فعلی وجود نداشتهاست. الگوی معماری این بخش از صحن عتیق نیز، همین مسئله را گواهی میدهد. میدانیم که ساخت نخستین مناره حرم رضوی، احتمالا همین منارهای که ایوانطلا پشت به آن دادهاست، در دوره غزنوی انجام شد و طبق نظر برخی مورخان، ساختار معماری حرممطهر که شامل روضه منوره و مناره کنار آن بود، به معماری میل ایاز، در منطقه سنگبست شباهت داشت. به همین دلیل، ورودی حرم رضوی نیز در مکانی غیر از محل ساختن ایوانطلا قرار گرفته بود؛ احتمالاً جایی در نزدیکی محل فعلی پنجره فولاد.
در واقع تا زمانی که نخستین صحن، یعنی همین صحن عتیق، در دوره تیموری پا نگرفت، ساخت ایوانی به این شکل و شمایل موضوعیت نداشت. برایناساس، میتوان باور کرد که قدمت ایوانطلا به دوره تیموری باز میگردد و قبل از آن، دستکم ایوانی با این شکل و شمایل، حالا کمی جمع و جورتر، وجود نداشته است.
امیرعلیشیر نوایی از آن مردان نیک روزگارِ خود بود؛ آدمی سیاستمدار که اهمیت فراوانی برای فرهنگ و اعتقادات دینی قائل میشد و دست برقضا، ارادتی فراوان به ثامنالحجج (ع) داشت. نتیجه این ارادت، تداوم توسعههای عمرانی حرم رضوی در دوره فعالیت و حیات سیاسی و اجتماعی امیرعلیشیر نوایی بود.
او به پیروی از بزرگان دربار تیموری که طی دهههای قبل به عُمران حرم رضوی و توسعه ابنیه شهر مشهد اهتمام ورزیدند و بناهای زیبا و منحصربهفردی را -مانند مسجدگوهرشاد- پدید آوردند، عزم خود را برای ایجاد نخستین صحن در حرم رضوی، جزم کرد.
به این ترتیب، سنگ بنای صحن عتیق، بیش از ۵۵۰ سال قبل گذاشتهشد. مساحت این صحن، یک چهارم صحن فعلی بود و در ظاهر ایوان ورودی در گوشه جنوبغربی آن قرار داشت. این نکتهای است که برخی مورخان و پژوهشگران به آن اشاره کردهاند، اما چنین دیدگاهی نمیتواند مسئله متقارن نبودن ایوان در ضلع جنوبی صحن را حل کند؛ جز اینکه بپذیریم یا محل قرار گرفتن ایوان در وسط ضلع جنوبی بود یا برای توسعه بعدی، تمهیداتی اندیشیده شد که البته، عُمر امیرعلیشیر نوایی کفایت نکرد و کار به دوره صفویه و عهد شاهعباسیکم کشید. به هر حال، این ایوان چشمنواز با تمهیدات و تلاشهای امیرعلیشیر به سرانجام رسید و محوری شد برای طراحی صحن بزرگ عتیق در دوره صفوی.
نکته جالب اینجاست که حتی امروز، پنجره فولاد که روبهروی ضریح مطهر و در مجاورت مسجدبالاسر قرار دارد، در مرکز ضلع جنوبی صحن عتیق نیست و این نکته نشان میدهد که در معماری ۵۰۰ سال قبل، طراحی فضای صحن، مستقل از فضای روضهمنوره انجام شده است.
سؤالی که شاید از فرط معلوم بودن جوابش، کمتر به ذهن مخاطبان برسد، کاربری این ایوان است. در ظاهر همه ما روی کاربری ایوان بهعنوان درِ ورودی روضه منوره از سمت شمال، توافق داریم، اما این قول چندان مطمئن نیست.
شاید خیلیها ندانند که یکی از مهمترین کاربریهای ایوان در معماری قدیم، ایجاد فضای درس و بحث بودهاست. این را میشود در معماری مدارس علمیه قدیم بهخوبی دید؛ استاد در مرکز ایوان جای میگیرد و انبوه شاگردان، پای کرسی وی مینشینند و کسب فیض میکنند. اما آیا ایوان طلا، در سرگذشت خودش، روزگار کلاسِ درس بودن را هم تجربه کردهاست؟ هرچند اطلاعاتی در این باره نداریم، چنین فرضی اصلاً محال نیست.
میدانیم که ایوانِ روبهروی ایوانطلا، مشهور به ایوان عباسی که امروزه محل ورود و خروج از بست شیخ طبرسی به داخل صحن عتیق است، تا پیش از تخریبهای گسترده دوره پهلوی، هنوز کاربری «مَدْرَس» و مکان تدریس داشت و بعدها از آن بهعنوان معبر خروجی شمال صحن عتیق استفاده کردند؛ بنابراین خیلی دورازذهن نیست که فرض کنیم ایوانطلا هم روزگاری چنین کاربری و جایگاهی داشته و کلاس درس بودهاست.
ظاهراً تزئینات ایوان، در همان ابتدای کار، تفاوت چندانی با تزئینات موجود در مسجد گوهرشاد نداشت؛ تزئیناتی چشمنواز و لاجوردی که در دوره صفویه نیز حفظ شد و تا سال ۱۰۸۴ قمری (۱۰۵۲ خورشیدی) و اوایل دوران سلطنت شاه سلطانحسین، آخرین فرمانروای دودمان صفوی، دوام آورد. اما در این سال، زلزلهای مهیب در مشهد رخ داد که به برخی ابنیه اماکن متبرکه آسیب فراوان زد.
ایوان جنوبی صحن عتیق نیز، در این ماجرا دچار تخریب جدی شد. به همین دلیل، معماران و هنرمندان آن عهد، برای تعمیر ایوان کمر همت بستند و آن را به شکلی باشکوهتر بازسازی کردند.
کتیبه پیشانی ایوان که یکی از مهمترین کتیبههای حرم رضوی است، توسط محمدرضا امامی، خطاط نامدار عصر صفوی و با خط ثلث، در سال ۱۰۸۵ قمری (۱۰۵۳ خورشیدی) نگارش یافت و از باب امانتداری، نام سلطان حسینبایقرا هم در این کتیبه ماندگار شد.
اما حکایت طلا کردن ایوان، برمیگردد به عصر نادرشاه و دوران اوج و اعتلای جایگاه سیاسی مشهد بهعنوان پایتخت ایران. نادرشاه اول برای جلوهدادن بیشتر به فضای پایتخت و دوم، برای آنکه از فرمانروایان پیشین عقب نماند، برخی فعالیتهای عمرانی را در حرم رضوی سامان داد که طلا کردن ایوان جنوبی صحن عتیق، یکی از آنها بود؛ هر چند که محمدکاظم مروی، در «عالمآرای نادری»، علت این طلاکاری را، نذر نادرشاه به مناسبت فتح هرات میداند. این ایوان، بعد از طلاپوش شدن به دستور فرمانروای افشاری، به ایوان نادری شهرت یافت.
کتیبههای داخل فضای طلاکاری، با خط نستعلیق و سال ۱۱۴۲ قمری (۱۱۰۸ خورشیدی) ساخته و نصب شد. افزون بر این، چند سال بعد، در ۱۱۴۵ قمری (۱۱۱۱ خورشیدی) کتیبه کمرگاه ایوان را نیز با خط ثلثِ محمدعلیبنسلیمان رضوی و متضمن احادیثی از امام رضا (ع)، ساخته و نصب کردند. فضای داخلی ایوان طلا، حدود سالهای ۱۲۹۲ تا ۱۲۹۴ قمری، در دوران حکومت ظهیرالدوله بر خراسان و عهد ناصرالدینشاه قاجار، مرمت و به همین مناسبت کتیبهای نیز در آن نصب شدهاست.
در دوره قاجار، باتوجهبه احداث صحن نو و طلاکاری ایوان آن، موسوم به ایوان ناصری، شاید کمتر به توسعه صحن عتیق توجه شد و بیشتر فعالیتها در آن، جنبه مرمت و نگهداری داشت، اما در دوران حکومت مظفرالدینشاه، حوالی سال ۱۲۸۰ خورشیدی، با ورود نخستین مولد تولید برق به مشهد و نصب آن در ابتدای بالا خیابان، اولین لامپ الکتریکی تاریخ این شهر، در حرم رضوی و زیر همین ایوان طلای مشهور روشن شد. ظاهرا دستور داده بودند عکس مظفرالدینشاه را هم زیر لامپ نصب کنند!