یادم میآید هر زمان مادرم یا مادربزرگم به روضه میرفتند میگفتند: «روضه جای بچهها و بازی نیست.» همیشه دوست داشتم زودتر بزرگ شوم تا بتوانم همراهشان شال و کلاه کنم و به مجلس روضه بروم. از آن روز و روزگار سالها گذشته است. این روزها که هیئتها و حسینیهها، هرکدام روضهای در گوشه و کنار این شهر برگزار میکنند، به طور معمول قسمتی را نیز برای کودکان در نظر میگیرند.
اما روال روضههای خانگی چنین نیست و همچنان قصه دوران کودکی ما برای نسل امروز هم تکرار میشود. برپایی روضه خانگی اباعبدالله(ع) از قدیم در ماههای محرم و صفر زینتبخش خانهها بوده است. این روزها با آنکه دهه اول محرم را پشت سر گذاشتهایم هنوز در هر کوی و کوچهای پرچم عزاداری نصب است.
اما با خبر شدیم در محله امام خمینی(ره) روضه خانگیای برگزار میشود که برای اولین سال برنامهای نیز برای بهرهمندی کودکان از فضای محرم دارد. در این روضه فضایی برای نقاشی کردن کودکان در نظرگرفته شده است. این ایده را امیرمهدی و امیرحسین خوشرو دو برادر دوقلوی یازده ساله به مادرشان دادهاند و با تأیید او آن را اجرا کردهاند.
مرضیه خدادوست 47سال دارد و از پنج سال قبل روضه خانگیاش را شروع کرده است. او دلیل شروع کردن روضهاش را برایمان اینگونه بیان میکند: «پنج سال قبل یکی از دوستانم تماس گرفت و گفت که نمیخواهی روضه امام حسین(ع) را در خانهات بخوانی، گفتم تا به حال فکر این موضوع را نکردهام.
با آنکه نگهداری از پنج فرزند و یکی از بستگانم را برعهده دارم، اما هیچگاه نشد که روضه را برگزار نکنم
با همسرم مشورت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که روضه امام حسین(ع) باعث خیر و برکت زندگیمان میشود. حالا که اسم روضه آمده آن را اجرا کنیم. دوباره که دوستم تماس گرفت، گفتم برای روز بعد از عاشورا تا سه روز روضه میخوانم. او گفت که هر چه لازم داری بگو تا کمکت کنم. به او گفتم فقط مداح نیاز دارم.»
بدین شکل روضه خانم خدادوست شروع میشود. او ادامه میدهد: «با آنکه نگهداری از پنج فرزند و یکی از بستگانم را برعهده دارم، اما هیچگاه نشد که روضه را برگزار نکنم. البته این برکت روضه امام حسین(ع) است که همه چیز را جفتوجور میکند. در این مدت کمک و همراهی همسرم هم بوده است.»
امیرحسین و امیر مهدی، چوب پر به دست به کودکان نظم میدهند. حدود 10تا 15کودک دور میز نشستهاند و در حال رنگآمیزی ورقههای روبهرویشان هستند. امیرمهدی درباره کارشان میگوید: «برای اینکه بچهها هم با امام حسین(ع) و واقعه عاشورا آشنا شوند به مادرمان پیشنهاد دادیم که فضای پارکینگ را برای بچهها در نظر بگیریم. مادرم قبول کرد. به اتفاق برادرم نقاشی کشیدیم و آنها را شهرداری برایمان چاپ کرد و میز و صندلی در اختیارمان قرار داد.»
امیر حسین هم میگوید: «علاوه بر نقاشی از بچهها سؤالهای ساده درباره امام حسین(ع) و واقعه عاشورا میپرسیم و با عروسکهایی که داریم داستانهایی درباره عاشورا اجرا میکنیم. این کارها سبب شد تا مادران هر روز بچههایشان را با خودشان بیاورند.»