نامگذاری خیابانها و معابر شهر داستان دارد. برخی از این معابر در طول زمان نامهایشان چندین بار تغییر کرده و هر بار اسم جدید هویتی جدید به آنها داده است، با این حال هویت و تاریخی که در آنها نهفته است هیچ وقت تغییر نمیکند.
کوچه سلسبیل یکی از همین کوچههای قدیمی شهرمان در محدوده خیابان شهید چمران است که در نقشه مشهد از سال1325 تا 1345 خورشیدی نام مهدیآباد برای آن ثبت شده است، اما آنطور که محلیها میگویند، حدود پنجاهسال است که نام سلسبیل را روی خود دارد. اما اینکه چرا اسم این کوچه سلسبیل شده و از چه زمان به این اسم خوانده میشود دقیق مشخص نیست. ناگفته نماند تعداد اندکی از قدیمیها در این کوچه ساکن هستند که بهدلیل افزایش سنشان نتوانستیم با آنها گفتوگو کنیم.
اگر به فرهنگ لغت مراجعه کنید، خواهید دید که سلسبیل نام یکی از چشمههای بهشتی است. گمانمان این بود، دلیل نامگذاری معبر، وجود درختهای سربه فلک کشیده این کوچه است که حال و هوایی متفاوت ایجاد کرده است.
ابراهیم سلیمانی که خانه پدریاش در ابتدای کوچه سلسبیل بوده و حالا تبدیل به مغازه شده است، درباره نامگذاری سلسبیل میگوید: «آب قنات سناباد به این کوچه میآمد و از مقابل خانههایمان عبور میکرد. بهدلیل جوی آب و درختان سرسبزش این اسم برای آن انتخاب شده است. اما هنگامی که با یکی دیگر از اهالی قدیمی کوچه صحبت میکنیم او نظری متفاوت دارد.»
سیدمهدی حُزیره از چهلسال پیش در این کوچه ساکن شده است. او بازنشسته ارتش است و سالها در جنگ تحمیلی برای کشورمان جنگیده است. وی درباره اسم این کوچه میگوید: «از قدیمیهای این کوچه شنیدهام در گذشته تهرانیهایی از محله سلسبیل به این کوچه آمدهاند و در اینجا ساکن شدهاند. آنها نام محله خود را برای این کوچه انتخاب میکنند.»
کت و شلواردوزی دارد و درباره علت نامگذاری اینچنین توضیح میدهد: «حمام قدیمی به نام سلسبیل در این کوچه بود که قدمت زیادی داشت. نام کوچه هم از نام همان حمام گرفته شده است. البته برخی اهالی هم معتقد بودند که نه تهرانیها و نه آب قنات هیچ کدام علت نامگذاری نبوده و هیچ علت خاصی پشت این نامگذاری نیست.»
بنا به کتاب جغرافیای تاریخی شهر مشهد نوشته مهدی سیدی «سه مهدیآباد، یکی در نزدیکی باره شهر مشهد و دیگری به فاصله چند کیلومتری شمال آن (در حاشیه جاده قدیم فردوسی)، سومی هم در شرق مشهد وجود داشتهاند.» حافظ ابرو در نیمه اول سده نهم هجری قمری یکی از مزارع 24گانه شهر مشهد را «مزرعه مهدیآباد» معرفی کرده است.
به اعتقاد سیدی مهدیآبادی مجاور شهر در حدّ فاصل دروازههای سراب و ارگ که همان سلسبیل فعلی است، به احتمال زیاد مهدیآباد یادشده در اثر حافظ ابرو بوده است. سیدی در توضیح مزرعه مهدیآباد در کتاب جغرافیای تاریخی مشهد نوشته است که چند قطعه زمین این مزرعه در سده اخیر وقف مسجد گوهرشاد شده است. در نقشه سال 1345 خورشیدی شهر مشهد هم کوچه مهدیآباد در حدّ فاصل دو خیابان دانشگاه و جهانبانی (چمران کنونی) دیده
میشود.
در میان ساختوسازهای جدید در این کوچه هنوز بافت قدیمی و شیروانی به چشم میخورد. حزیره که خانه قدیمیاش را بازسازی کرده است درباره کوچه و حال و هوای قدیمی آن میگوید: «این کوچه از همان قدیم که خاطرم هست، جزو کوچههای مرفهنشین بود. افراد ساکن در آن بیشتر مَلاکهای قدیمی مشهد و شهرستانهای اطراف بودند. چندین پزشک در این کوچه ساکن بودند که حالا خانههایشان را فروخته یا فوت کردهاند.»
بیشتر خانههای این کوچه دوطبقه بود که در زمان خودش سبکی تازه داشت
او با اشاره به چند خانه قدیمی که هنوز در کوچه با همان سبک وسیاق دهه50 باقی مانده حرفش را ادامه میدهد: «بیشتر خانههای این کوچه دوطبقه بود که در زمان خودش سبکی تازه داشت. سقف خانهها هم به دلیل اینکه در گذشته باران و برف زیادی در مشهد میبارید بیشتر شیروانی بود کما اینکه هنوز برخی خانههایی که از قدیم مانده شیروانی دارند.»
آنطور که این ساکن قدیمی کوچه سلسبیل برایمان توضیح میدهد: «کوچه کمی باریکتر بود و کف آن تا دهه40 سنگفرش و در دهه50 آسفالت میشود.»
درختان قدیمی در این کوچه بسیار چشمنواز است. درختانی که سایهشان سبب شده است تا حال و هوای این کوچه بسیار مطبوع باشد. اهالی میگویند که برخی درختان چنار را دکتر «بقراط» که در دهه50در این کوچه ساکن بوده؛ کاشته است.
ابراهیم سلیمانی درباره درختان قدیمی این کوچه میگوید: «درختان چنار ابتدای کوچه را خودم کاشتم که مقابل خانهمان بود. طی این سالها و با ساختوسازهایی که انجام شده برخی از آنها خشک شده، اما دوباره جوانه زده است. سایر درختها را هم ساکنان کوچه مقابل منزلشان کاشتهاند. »
او ادامه میدهد: «جوی آبی که از این کوچه عبور میکرد سبب شده تا درختان جان بگیرند و بهخوبی رشد کنند.»
مرتضی دانشآموز حمام قدیمی را به یاد دارد و اینگونه برایمان توضیح میدهد: «از زمانی که به خاطر دارم این حمام بود، اما تاریخ دقیق ساخت بنایش را نمیدانم. مدتی خراب شده بود و از آن استفاده نمیشد تا اینکه در دهه50 آن را تعمیر و بازسازی کردند و راهاندازی شد.»
او ادامه میدهد: «پس از تعمیر، حمام بخش عمومی و خصوصی داشت. آنطور که قدیمیهای کوچه میگفتند برای تأمین آب حمام از همان جوی آب استفاده میشد. پشت حمام هم گلخن بود و درخت توتی در حیاطش بود که حالا تنها همان درخت توت باقی مانده است.»
او میگوید: «بالای حمام خوابگاه دانشجویی بود. بعد از پیروزی انقلاب دانشجویان از این خوابگاه رفتند. صاحب حمام خوابگاه را به مغازهها، کارگاههای تولید و تعمیر کیف و کفش اجاره داد و تنها مغازه خیاطی بین آنها من بودم.»