نگارگری همان نقاشی ایرانی و هنر شرقی است که در دنیا شناخته شده است. هنرمند نگارگر، طبیعت و هستی را میبیند و از آن الهام میگیرد و وجود و هستی را آنطور که باید باشد ترسیم میکند. به طور مثال در نگارگری، پرندهها و گلها با رنگهای مختلفی رنگآمیزی میشوند.
چیزی که در جهان هستی مانند آن نیست ولی هنرمند از طبیعت الهام میگیرد و نقوش را آنطور که در تخیلش تصور میکند به تصویر میکشد. نگارگر تلاش میکند عالم بالا را به تصویر بکشد. تصاویر زیبا و عرفانی گل و مرغ با ترکیب رنگ خاص خودش به یقین گوشهای از بهشت را به نمایش میگذارد و بیننده را به عالم بالا متصل میکند.
یکی از هنرمندانی که در این حوزه قدرتمند ظاهر شده و در حوزه تدریس و پژوهشگری نیز خوش درخشیده، هادی خورشیدی است. مردی، زاده شهرستان فردوس که سالهاست ساکن محله صاحبالزمان است و به گفته خودش از خیلی قبلتر دلش میخواسته است در این محله زندگی کند. پای صحبتهایش مینشینیم و او از زمینههای متنوع شغلیاش برایمان میگوید که در ادامه میخوانید.
هادی خورشیدی متولد 1356 است و اکنون 3فرزند دارد. او رشته صنایعدستی را در مقطع کارشناسی خوانده و پس از آن دوره دانشگاهی کارشناسیارشد مرمت اشیای تاریخی و فرهنگی را در دانشگاه هنر اصفهان کسب کرده است. خورشیدی از دوران گذشته زندگی خود اینگونه تعریف میکند: «زمانی که در مقطع کارشناسیارشد دانشجو بودم به فعالیتهای پژوهشی پرداختم و 3دوره متوالی در همایش ملی مرمت اشیای فرهنگی و تاریخی 3مقاله ارائه دادم که پذیرفته شد.
در یکی از مقالاتم که در همایش دوره ششم ارائه شد، به بررسی و معرفی رنگدانهها و فنون نقاشیهای دیواری دوره تیموری پرداختم و رتبه برتر مقاله را کسب کرد. پس از آن با مؤسسه آفرینشهای هنری آستانقدس رضوی همکاری کردم که در نتیجه این همکاری چندین کار پژوهشی صورت گرفت و حاصل آن پژوهشها 3مقاله بود که در نشریه «آستان هنر» چاپ شد.
کتابی نیز با عنوان «کاشیکاری حرم» در سال گذشته منتشر شد که در آن کاشیهای حرم مطهر رضوی از گذشتههای دور تا دوران معاصر با نگاهی عمومیتر بررسی شده است. همچنین طبق سفارش بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدسرضوی، مدخل کاشیکاری دایرهالمعارف بزرگ مجموعه را آماده کردیم و کتاب تزیینات معماری حرم امامرضا(ع) از سوی مجموعهای از مؤلفان با سرپرستی میثم جلالی امسال چاپ شد.»
این پژوهشگر در ادامه از علاقهاش به کاشی میگوید و توضیح میدهد: «به طور کلی من از زمان دانشجوییام بهطور عملی و پژوهشی بر روی کاشیهای مدرسه غیاثیه خرگرد در خواف شروع به کار کردم. گرایش به کاشی طبق علاقه شخصی من بود و سبب تمرکز من در این حوزه شد. علاوه بر این در حوزههای دیگری نیز فعالیت کردم.
به طور مثال در برنامه پژوهشی ویژهای بنا به سفارش پایگاه پژوهشی میراث فرهنگی میبد در یزد شرکت کردم که به سفالینههای تاریخی از یافتههای باستانشناسی در بنای نارین قلعه میبد مربوط میشد. این بنا یک مجموعه تاریخی است که حفاری شد. این پژوهش به سرپرستی دکتر شیبانی بر روی سفال میبد از گذشته تا حال و آینده انجام شد.»
به گفته خودش در سال78 کار اجرایی مرمت را آغاز میکند. در زمانی که ساکن اصفهان بوده در سازمان ملی اسناد شهر مشغول فعالیت اجرایی مرمت اسناد، نسخههای خطی و کتب خطی میشود و پس از آن در سال82 در مرمت نقاشیِهای اداره حفاظت و مرمت موزه مرکزی آستان قدسرضوی مشارکت داشته است.
او درباره فعالیتهای حوزه مرمتش میگوید: «یکی از آثار مرمتی که انجام دادم تابلو بسیار بزرگ نقاشی قهوهخانهای به نام «پرده درویشی» بود که به همکاری دیگر همکارانم، آن را انجام دادیم. چندین پروژه اجرای مرمت دیگر هم انجام دادم که یکی از آنها مرمت محراب تاریخی مجموعه آرامگاهی «بایزید بسطامی» در بسطام شاهرود بود که سال79 با سرپرستی آقای آقاجانی اصفهانی انجام شد که گچبری آن مربوط به دوره ایلخانی است.
یکی از آثار مرمتی که انجام دادم تابلو بسیار بزرگ نقاشی قهوهخانهای به نام «پرده درویشی» بود که به همکاری دیگر همکارانم، آن را انجام دادیم
مرمت محراب گچبری مسجد جامع سرایان که متعلق به دوره صفویه است در سرایانِ خراسان جنوبی، مرمت محراب گچبری مسجد حوض سیدی مربوط به دوره تیموری در شهرستان فردوس، مرمت چند لنگه در مسجد جامع کهنه فردوس متعلق به دوره صفویه و مرمت تزیینات داخلی شامل مقرنسها، گچبری و نقاشیدیواری بقعه بابالقمان سرخس از جمله فعالیتهای من در حوزه مرمت بود.
آخرین آنها نیز به مرمت کتیبه نقاشی خط کوفی در بقعه ارسلان جاذب در سنگ بست فریمان مربوط میشد؛ کتیبه خط کوفیِ زیبا، منحصر به فرد، فاخر و آسیبدیده بود که با قدمت هزار ساله متعلق به دوره غزنوی بوده و جزو آثار نادر موجود در ایران است.»
او درباره مقدار زمانی که صرف مرمت آثار تاریخی میشود، میگوید: « دوره مرمت آثار بسته به کیفیت اثر، حجم و مقدار آن، میزان آسیبدیدگی و متریالی که اثر دارد، تغییر میکند، به طور کلی به مورد و سوژه وابسته است. مرمت یک اثر ممکن است چندین ماه و حتی چندین سال طول بکشد. در میان فعالیتهای مرمتی که انجام دادهام، پروژه بسطام زمان زیادی برد و یک سال طول کشید.»
خورشیدی با اشاره به اینکه از دوران طفولیت به نقاشی علاقهمند بوده، میافزاید: « علاقه باطنی و شخصی من از دوران کودکی به حوزه نقاشی سبب شد گرایشم به نقاشی ایرانی و هنرهای سنتی افزایش پیدا کند و به همین دلیل تحصیلاتم را آگاهانه در حوزه هنرهایسنتی انتخاب کردم که شروع آن به دوران ابتدایی تحصیلم برمیگردد.
یک نقاشی برای مسابقات آموزش و پرورش فرستادم و در خراسان بزرگ رتبه برتر را کسب کردم و پس از آن هم برای مسابقات دیگر دعوت شدم. بعد از آن نیز دورههای مختلف هنری شامل نقاشی، نگارگری و... را زیر نظر استادان مجربی همچون مجید آقایان مهرگان، اطمینان، حسین عصمتی، مهدوی و شهرزاد صالحیپور گذراندم.
بیشترین تأثیر در حوزه تاریخ هنر را از مرحوم مهرانگیز مظاهری تهرانی گرفتم. در بخش مرمت و پژوهش نیز متأثر از استاد حمید فرهمند بروجنی شدم و در قسمت کارهای اجرایی هنر بیشتر وامدار مکتب آثار قدما از دوره صفویه و قاجار هستم که الگوی فعالیتهایم آنها بودند.»
این استاد نگارگر تأکید میکند: «در حوزه نگارگری اکنون در بخش گل و مرغ و گِرهکِشی مشغول به فعالیت هستم. گل و مرغ حاصل نقاشیهای تلفیقی از نقوش گُل و پرنده است. شرح عشق است و داستان شیدایی بلبل و مرغ در مقابل گل را توصیف میکند که کاملا با مضامین ادبیات ما مرتبط است.
گل و مرغ یکی از گرایشهای خاص نقاشی ایرانی محسوب میشود که از اواخر دوره صفویه(11هجری قمری) نخستین نمونههای آن در فرهنگ ایران از سوی محمد شفیع عباسی، شاگرد برجسته رضا عباسی، آشکار شد و ظهور پیدا کرد. پس از آن در دوره زندیه و قاجاریه مکتب گل و مرغ ایرانی بسیار رواج پیدا میکند و شیراز به عنوان مقر هنرمندان ما به نوعی این مکتب را پرورش داده است. از جمله هنرمندان این عرصه میتوان به علی اشرف اصفهانی، آقانجف اصفهانی، آقالطفعلی صورتگر شیرازی و محمدصادق اشاره کرد. »
او ادامه میدهد: « نمونههای عینی نقاشی گل و مرغ در صحن آزادی حرم از دوره قاجار و مسجد تاریخی رکنالمُلک اصفهان، عمارت کاخ گلستان تهران و مسجد سید اصفهان به چشم میخورد که شاخصترین کاشیها را دارند.»
خورشیدی در توضیح گِرهکِشی نیز میگوید: « گِرهکِشی نیز نقوش هندسیای است که در تمام هنرهای سنتی ما در کنار نقوش اسلیمی بهویژه در تزئینات معماری ایران و جهان اسلام شامل کاشیکاری، گچکاری، نقاشی دیواری و آجرکاری استفاده میشود. گِره را از دوران دانشجویی پیگیری کردم و این اواخر هم دوره طراحی مقرنس را در خدمت استاد سیدجلال شمسینژاد از استادان مجرب و برجسته کشورمان سپری کردم.»
این مدرس نگارگری بیان میکند: «از زمانی که در مشهد سکونت دارم، در مراکز آموزش عالی و آموزش و پرورش به تدریس هندسه نقوش و گِره پرداختهام. در گذشته در حوزه بومسازی (ساخت انواع بومها برای نگارگران) و کاغذسازی با مرکز آفرینش و پژوهش هنرهای سنتی در خانه ملک هم مشارکت داشتم و اکنون در آنجا نیز مشغول به تدریس هستم.
بخشی از فعالیت من هماکنون به «پاپیهماشه» مربوط میشود؛ پاپیهماشه ساخت اشیایی از قبیل قلمدان، قاب آینه، جلد کتاب و جعبههای کوچک و بزرگ جواهرات از جنس مقوای فشرده است که بر روی آنها نقاشیهای ظریفی کشیده میشود. پاپیهماشه لفظ فرانسوی به معنای کاغذ و مقوای فشرده شده است که در ایران و جهان اسلام رواج داشته است و طرفداران زیادی دارد.»
او درباره حضورش در نمایشگاههای متعدد اظهار میکند: «بیشتر نمایشگاههایی که شرکت کردم عمومی و گروهی بودهاند و یک نمایشگاه انفرادی هم در شهرستان سرایان برگزار کردم که آثار خودم در بخشهای نگارگری و هنرهای سنتی دیگر شامل تذهیب، گل و مرغ، طرح فرش و کاشی و... به عرصه نمایش گذاشته شد.
چندین مقام کشوری هم با شرکت در جشنوارههای کشوری هنرهای تجسمی کسب کردم. همچنین در نمایشگاههای قرآنی مشهد، نمایشگاههای سفال در فرهنگسرای بهشت مشهد، نمایشگاه فارغالتحصیلان صنایعدستی اصفهان، سوگواره عکس عاشورا در اصفهان و... نیز حضور داشتم.
کسی که درک باطنی و عمیقی از هنر نداشته باشد، انگیزهای هم ندارد و به همین دلیل نمیتواند به این عرصه پا بگذارد
در کنار اینکار بسیار مطالعه میکنم زیرا معتقدم که علم باید به صورت مرتب بهروزرسانی شود. علاوه بر مطالعه در حوزههای هنری به مباحث فلسفه و عرفان نیز علاقهمند هستم. بزرگترین تفریحم طبیعتگردی است و به دلیل علاقه زیادی که به کویر دارم حداقل یک بار در ماه به کویر میروم. مراقبه و مدیتیشن در کویر، سکوت سحرگاهان و شبهای آن را بسیار دوست دارم زیرا هیچ نور و صدای مزاحمی وجود ندارد و طبیعت بکر خداوند است. »
خورشیدی ادامه میدهد:« انگیزههای باطنی، قلبی و ذوقی سبب ادامه مسیر من در حوزه هنر شده است. در واقع کسی که میخواهد وارد وادی هنر شود، باید حداقل دو شرط لازم و کافی را داشته باشد: مهمترین آن وابستگی و قرابت باطنی، شخصیتی و درونی است.
کسی که درک باطنی و عمیقی از هنر نداشته باشد، انگیزهای هم ندارد و به همین دلیل نمیتواند به این عرصه پا بگذارد اما کسی که نزدیکی ذهنی با هنر داشته باشد، باقی عوامل شامل کسب اطلاعات، یافتن شناخت و پشتکار، پیگیری برای ارتباط با اساتید و... را نیز به دست میآورد. همچنین در مقابل نامهربانیها و ناملایماتی که در طول مسیر با آنها روبهرو میشود، صبور میشود.
یک هنرمند باید نگاه و دید بسیار عمیقی داشته باشد و در تماشاکردن نیز باید نکتهسنج باشد که به نظر من این دید را میتوان از طبیعت، آثار قدما و ادبیات کسب کرد. نگارگری در هنر کشور ما ارتباط بسیار تنگاتنگی با شعر و ادبیات دارد و هنرمندان این عرصه بسیاری از ایدههای آثارشان را از شعر و ادب فارسی الهام میگیرند.»
هنرمند برجسته ساکن محله سناباد با اشاره به اینکه از سال82 ساکن این محله است، میگوید: «همیشه آرزو داشتم که خانهام در سناباد باشد، زیرا محلهای بسیار اصیل است و مراکز فرهنگی و کتابخانههای معتبر، المانهای تاریخی متنوع، فرهنگسرا، کتابخانهها و کتابفروشیهای معتبر و بافت دانشگاهی دارد. این بافت فرهنگی سبب علاقه من به این محله شده است.»
او در پایان به خاطرات خود اشاره کرده و میگوید: «حوزه هنر، آموزش، پژوهش و مرمت، حوزههای کاری من است و شیرینترین خاطراتم مربوط به موفقیتهای دانشجویان و هنرجویانم میشود. با هر پیشرفت و موفقیت آنها، بسیار شاد میشوم و لذت میبرم وقتی میبینم شاگردم همپای من تدریس میکند! در حال حاضر بسیاری از هنرجویانم مشغول کار هنریاند و خوشبختانه خیلی موفق هستند.»