سالی که اسدی، متولی آستانقدسرضوی، بعد از واقعه گوهرشاد به اعدام محکوم و تیرباران شد، پاکروان رقیب سرسخت او که استانداری را در دست داشت، همهکاره شد. او علاوهبر اجرای طرحهایی که در ذهن داشت به تکمیل برخی طرحهایی که در زمان اسدی آغاز شده و ناتمام مانده بود، بهویژه آن بخش این طرحها که عمومی و کشوری بود و دستور پهلوی اول را داشت، اقدام کرد.
یکی از مهمترین موضوعاتی که در زمان اسدی اجرای آن به دستور پهلوی اول نهتنها در مشهد و خراسان بلکه در کل کشور آغاز شده، اما کامل نشده بود، جاگذاری دوش در حمامها بهجای خزینه بود. پاکروان در نخستین قدم کار را از حمامهای معروف شهر همچون حمام شاه که جزو موقوفات آستانقدس محسوب میشد، آغازکرد. در گزارش پیشرو نگاهی داریم به دوشدار شدن حمامهای خزینه که اجرای آن در دوره پاکروان از دی سال1314 آغاز شد.
تا دیماه سال1314 بیشتر حمامهای مشهد خزینهدار بود و تا حدود زیادی کثیف و آلوده بودند و تنها معدودی حاضر به نصب چند دوش آن هم در کنار خزینهها شده بودند. برای رفع این آلودگی دستور نصب دوش و بستن خزینهها در تمام حمامهای عمومی از طرف حکومت صادر شد و بلدیه یا همان شهرداری مسئول اجرای این موضوع شد.
در نخستین قدم دیماه سال1314 بعد از برگزاری جشن 17دیماه، شهرداری به تمام حمامیها دستور اکید صادرکرد که در حمامها دوش بگذارند و حمامدارها به هیچکس اجازه ورود به خزینه ندهند. در نتیجه حمامهای عمومی به نوبت بهمدت چند روز تعطیل شدند تا تعمیراتی در آنها انجام شود. آنچه بعد از بازگشایی مجدد حمامها بهچشم میآمد، کشیدن دیوار جلو تمام خزینهها و چالهحوضهایش بود.
بهدنبال این دستور حمامدارها مجبور شدند تا به جز 2خزینه، یکی برای ذخیره آب سرد و دیگری آب گرم برای آبرسانی به دوشها، بقیه خزینهها را خراب یا خالی از آب کنند و مقابلش را دیوار بکشند. برای جاگذاری دوش هم صحن حمام را بهقدر قدم یک آدم گود کردند و در کف آن گودی چند اتاقک بدون در بهنام « نمره» ساختند. هرکدام از این نمرهها یک دوش و 2شیر آب گرم و سرد داشت.
بهدنبال اجرای این دستور شهرداری آن زمان مأمورهایی را استخدام کرد که کارشان سرزدن به حمام و جلوگیری از افتادن مردم در خزینه برای شستوشو بود. اگر حمامدار اجازه میداد که کسی خودش را در خزینه بشوید و مأمور از این موضوع آگاه میشد، کمترین حکم برای او جریمه نقدی و تکرارش تعطیلی کامل حمام بود.
این موضوع باعث شد تا مردمی که شستوشو زیر دوش را تطهیر نمیدانستند، به دلیل خزینهدار بودن حمامهای روستاهای اطراف مشهد به آنجا رو بیاورند. همچنین بهگفته حمامدار قدیمی حمام شاه تعدادی از مردم (کسانی که با حمامدار دوست، آشنا و همسایه بودند) در نیمههای شب با نردبان به حمام میآمدند.
آنها بعد از شستوشوی خودشان در زیر دوش، برای اینکه تطهیر شوند، نردبان میگذاشتند و یواشکی وارد خزینه میشدند. البته در تعدادی از حمامهای اطراف حرم حمامدار درِ خزینه را در ساعتهای مشخصی برای همین افراد باز میکرد، خودش نگهبانی میداد که مأموری متوجه قضیه نشود و بعضی از مشهدیها وارد خزینه شوند.
بهدنبال این مقاومت مردمی و حرامدانستن دوش، برخی روحانیان معتمد مردم مثل آیتالله سبزواری که شستوشوی بدن زیر دوش را قبول داشت و تأکیدش بر این بود که نمونههای غیربهداشتی با این روش از بین رفته است، با هماهنگی و خواهش مسئولان بهداشتی شهر دستبهکار شدند. به این صورت که هر روز به حمام میرفت و در ساعتهای مشخصی نحوه شستوشو زیر دوش آب را به مردم آموزش میداد تا مشهدیها دست از خزینه رفتن بردارند.