بسیاری از بانوان قدیمی مشهدی که حتی پایشان به مکتب نرجس نرسیده است، تا اسم این مکان را میشنوند، اولین چیزی که به ذهنشان خطور میکند، نام بانو طاهایی است. زنان دهههای50و60 مشهد او را خوب میشناسند؛ خانمی که اسوه صبر، فروتنی، شجاعت و مبارزه بود و برای رسیدن به هدفش سختیهای بسیار تحمل کرد، اما هیچگاه از آنچه میخواست، عقب ننشست.
او راهی را شروع کرد که بسیار سخت و طاقتفرسا مینمود، اما بهدلیل اینکه در مسیر حق قدم برمیداشت، پیروزی از آن او بود. راهی که شروعکنندهاش بود، امروزه آنقدر هموار است که نسل جدید از خاطرش هم نمیگذرد که روزگاری افرادی مانند بانو طاهایی چه سختیهایی را تحمل کردهاند تا فرزندانشان بتوانند در آرامش به درسخواندنشان ادامه بدهند.
کوششهای او بر هیچیک از ما پوشیده نیست، اما برای بزرگداشت و زندهنگهداشتن اسم استاد طاهایی وظیفه ماست تا میراث جاودانش را به نسل بعدی منتقل کنیم.
پس از چندسال پیگیریِ شاگردان طاهایی برای نامگذاری یکی از کوچههای مشهد به نام ایشان، سرانجام این اتفاق رخ داد و حدفاصل انتهای خیابان دانش تا کوچه آخوندخراسانی20 به این اسم نامگذاری شد. همین موضوع بهانهای شد تا با تعدادی از شاگردان فاطمه خاموشی که به خانم طاهایی ملقب بود، همکلام و با بخشی از شخصیتش آشنا شویم.
برخلاف آنچه عدهای از مردم تصور میکنند که طاهایی در حیاط مکتب نرجس به خاک سپرده شده است، مکان دفن ایشان دردارلعباده حرم مطهر رضوی است، اما نام و نشانش در رواق معلوم نیست. شاگرانش میگویند برای مشخصشدن مکان دفن استادشان بارها درخواست دادهاند، اما موافقت نشده است.
داخل مکتب میشویم و منتظر میمانیم تا در میان یک روز کاری شلوغ، منوره شایستهخو، مدیر کنونی مکتب نرجس، بیاید و با او صحبتمان را شروع کنیم؛ کسی که به انتخاب استاد، مدیریت حوزه را به دست گرفته است. او از کودکی همراه مادرش به مکتب میآمده و سال اول ابتدایی را هم در مدرسه آیین روشن که زیرمجموعه مکتب بوده، درس خوانده است، اما عمر این تحصیل آنقدر طولانی نبود.
زیرا ساواک مدرسه و مکتب را تعطیل کرد و او برای ادامه تحصیل به مدرسه دولتی رفت، اما ارتباطش با مکتب و استاد را قطع نکرد، تا اینکه در سال1365 بهطور رسمی وارد حوزه شد و درس میخواند.
او معتقد است آنچه سبب شد کار طاهایی ماندگار شود، «خالصانه کارکردنش» بود و اینکه هیچگاه کارها را به خودش نسبت نمیداد. اهل ریا، شهرت، خودنمایی، مرید و مراد بودن و تجمل نبود.
مدیر کنونی مکتب نرجس میگوید: استاد به شاگردانش توصیه میکرد که از شهرت دور باشید و در رفتار با نامحرمان برای خود مرزی قائل شوید. بانو طاهایی تذکر میداد اگر شخصیتزده بشوید، اول بدبختیتان است. به همین دلیل اطرافیانش را از مرید و مراد بودن نهی میکرد.
شایستهخو با اشاره به اینکه تنهاخانم عضو شورای فرهنگ عمومی استان، خانم طاهایی بود، توضیح میدهد: اگر استاد میگفت در ارتباط با نامحرم مرز داشته باشید، به معنای حضورنداشتن در جامعه نبود. ایشان در کارهای فرهنگی و اجتماعی فعال بود و با آقایان صحبت و مراوده داشت، اما هیچگاه از حد و مرزی که قرآن تعیین کرده است، پا را فراتر نمیگذاشت. ما هم سعی کردیم این را سرلوحه کارهایمان قرار بدهیم. زیرا استاد به این موضوع بسیار دقتنظر داشت.
آنچه سبب شد کار طاهایی ماندگار شود، «خالصانه کارکردنش» بود اهل ریا، شهرت، خودنمایی، مرید و مراد بودن و تجمل نبود
از او درباره نامگذاری معبری به نام «بانو فاطمه طاهایی» که سالها پیگیرش بودند، میپرسیم. میگوید: از سال1392 نامهای در اینباره برای شورای اسلامی شهر ارسال کردیم، اما به نتیجه نرسید و بیپاسخ ماند. در سال1396 باز هم آن را پیگیری کردیم، اما در شورای جدید هم به نتیجه نرسید. پیش از اینکه در این دوره پیگیر موضوع شویم، از شورای اسلامی شهر مشهد تماس گرفتند و گفتند دوباره نامهای بزنید که قرار است اتفاقهای خوبی رقم بخورد. پیشنهاد ما نامگذاری یک بزرگراه به نام خانم طاهایی بود، اما درنهایت کوچه مقابل مکتب نرجس برای این نامگذاری انتخاب شد.
معاون فرهنگی مکتب نرجس از سال1366 با طاهایی آشنا شد و او را بهترین معلم اخلاق معرفی میکند و توضیح میدهد: خانم طاهایی در کارهایش جدی و مهربان بود. رفتارش طوری بود که جوانان را جذب خودش میکرد. از نظر احترام و ادب با همه یکجور رفتار میکرد و فرقی نداشت در چه سن و سالی باشید.
مرضیه عظیمی با اشاره به این موضوع که طاهایی نگاه جهانی داشت، میگوید: ایشان قبل از دیگر مدارس بینالمللی همچون جامعهالزهرا(س) و جامعهالمصطفی(ص) دانشجویان خارجی را آموزش میداد و 19شعبه در شهرهایی مانند زاهدان، بیرجند، سبزوار، کرمانشاه، ساری و دامغان و... راهاندازی کرد. ایشان معتقد بود دشمن روی شهرهای مذهبی کار میکند. برای همین همراه همسر بزرگوارشان تصمیم گرفتند درسهای علمی و مذهبی را که تا آن زمان آموخته بودند، به دیگران بیاموزند.
او ادامه میدهد: خانم طاهایی پس از آن مکتب نرجس را تأسیس کرد. با توجه به اوضاع آن زمان، مدتی ساواک مدرسه را بست، اما در سال1350 دوباره آغازبهکار کرد. او سالها برای خانمهای مشهدی زحمت کشید و هر آنچه داشت، بیدریغ برای مردم گذاشت، بدون آنکه بهدنبال کسب درآمد از این کارها باشد.
یکی از مشخصههای خانم طاهایی ولایتمداری بود و همراه با ولایت حرکت میکرد؛ نه یک قدم جلوتر و نه عقبتر. ایشان توانست از درسهای رهبر معظم انقلاب، میرزاجوادآقا تهرانی (داییاش)، شهید حجتالاسلام عبدالکریم هاشمینژاد، حجتالاسلام غلامحسین تبریزی، حجتالاسلام عبدخدایی و آیتالله نهاوندی بهره ببرد.
مریم پورحسینی استاد حوزه و دانشگاه است و بعد از طاهایی کرسی درس تفسیر او را ادامه داده است؛ کرسیای که خود طاهایی به او سپرد و این شاگرد خلف هم تلاش کرده است تا بتواند راه استاد را بهخوبی ادامه بدهد. او طاهایی را اینگونه برایمان روایت میکند: آشنایی من و استاد به 2بخش تقسیم میشود؛ بخش اول این آشنایی به پیش از انقلاب برمیگردد. سال1351 که دختری دوازدهساله بودم، همراه مادرم به مکتب نرجس میرفتیم و در برنامههای مذهبی مکتب که به مناسبتهای مختلف برگزار میشد، شرکت میکردیم.
آن زمان پای درس تفسیر استاد مینشستم و با آنکه سنم کم بود، درسهایش برایم جذاب بود. یکی از ویژگیهای خانم طاهایی همین بود که درس را به گونهای بیان میکرد که هر فردی با هر سطح سواد و سن، صحبتهایش را متوجه میشد. این رفتوآمد ادامه داشت تا زمان تعطیلی مکتب. در این دوران بهدلیل ازدواج و بچهدارشدنم از مکتب دور ماندم، اما با موضوع انتخابات مجلس و نامزدشدن خانم طاهایی، بهصورت خانوادگی در موضوع تبلیغات استاد وارد شدیم و دوباره ارتباط نزدیکی با ایشان پیدا کردیم.
از سال1370 تا زمان فوت بانو طاهایی، این شاگرد در کنار استادش بوده است. در سخنرانیها و سفرها همراهیاش میکرده و به همین دلیل نوع رفتار طاهایی را در برخورد با افراد مختلف دیده و از آنها الگوبرداری کرده و سرلوحه کارهایش قرار داده است. پورحسینی میگوید: مراکز و سازمانهای گوناگونی استاد را برای کارهای تبلیغی دعوت میکردند.
در یکی از همین مراسمها که یکی از ادارههای دولتی برگزارکنندهاش بود، در پایان مراسم رئیس آن اداره پاکتی از پول به خانم طاهایی داد. میدانستم که استاد از این کار خوشش نمیآید. او برای کار تبلیغی پول دریافت نمیکرد. منتظر واکنشش بودم. استاد لبخندی زد و رو به من گفت خانم پورحسینی، برایشان توضیح بده که ما برای کار تبلیغی پولی دریافت نمیکنیم.
پورحسینی در ادامه صحبتهایش اشاره میکند که طاهایی سختیها و زحمتهای بسیاری برای تأسیس و راهاندازی مکتب نرجس کشیده است تا مسیر برای نسل بعد آماده و هموار باشد. بسیاری مکتب را با نام او میشناسند و این همان جاودانگی یک اسم است.
خانم طاهایی همواره به طلبهها میگفت اگر شما برای درس آمدهاید، باید در همه کارهای منزل، همسرداری و فرزندداری عالی باشید و چیزی کم و کسر نگذارید
منصوره اعدادیخراسانی که هماکنون مسئول اداری مدارس علمیه خواهران استان خراسانرضوی است، روزگاری پای درس طاهایی نشسته است. او جزو اولین طلبههای مکتب نرجس بوده و بعد از انقلاب هم درسش را تا دیپلم ادامه داده است. بهعبارتی سابقه دوستی و همکاریاش از 40سال پیش شکل گرفته است.
او درباره رفتارهای طاهایی میگوید: فعالیتهای او در زمینه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، تبلیغی و مدیریتی شاخص بود. او با دست خالی برای پایهگذاری مکتب نرجس اقدام کرد و توانست آن را برپا کند. دغدغه کار فرهنگی و تبلیغی داشت. نهتنها در کشور، بلکه برای دیگر کشورهای مسلماننشین هم فعالیت میکرد و طلبه پذیرش میکرد.
اینطور که اعدادی برایمان از طاهایی نقل میکند، او بانویی آیندهگر بود و همه میدانستند که تصمیمگیریها و پیشنهادهایش در راستای ارتقای سطح کمی و کیفی مکتب بوده است. از اینرو آن را بدون چون و چرا قبول میکردند. اعدایی میگوید: آن زمان مسئول آموزش بودم. دهه60 بود و هنوز رایانه در ادارهها و سازمانها همگانی نشده بود. به خاطر دارم که استاد تأکید داشت که برای فراگیری این علم، ما هم اقدام کنیم. میگفت در آینده ثبت نمرهها را میتوانیم از این طریق انجام بدهیم.
به گفته اعدادی، طاهایی بهدنبال پست و مقام نبود. او افراد مجموعهاش را با اخلاق خوبش هدایت میکرد. بهعبارتی بر قلبها مدیریت میکرد.
حالا که قرار است معبری به نام طاهایی نامگذاری شود، اعدایی به نکتهای اشاره میکند: باید شهروندان هم عادت کنند تا نام خیابانها را کامل بیان کنند. گاهی میشنویم که مثلا میگویند فرامرز، درصورتیکه شهیدفرامرز عباسی یکی از شهدای بزرگ ماست و کمتر شهروندان با این شهید بزرگوار آشنایی دارند. به همین دلیل پیشنهاد میکنم برای این بانوی بزرگ کتیبه نوشته شود. شاید این نسل استاد و کارها و اقدامهایش را بشناسند، اما نسل بعد هم همینطور است؟ پس اگر قرار است کاری انجام شود، باید برای آیندگان باشد.
طیبه رثایی، مدرس و مبلغ مکتب نرجس، هم از دوازدهسالگی با طاهایی آشنا شده و سالها پای درس و بحث این بانوی بزرگوار نشسته است. این مدرس مکتب نرجس میگوید: هنگامی که میخواستیم از تهران همراه خانواده به مشهد بیاییم، توران انصاری یکی از مبلغان در تهران گفتند مشهد که میروید، خانم طاهایی را دریابید. با مادرم به مکتب آمدیم و پای درس استاد نشستیم. بعد از آشنایی با این بانو، متوجه شدیم که پدر و برادرشان از دوستان پدر و برادرم هستند. این آشنایی سبب دوستی و نزدیکی بیشتری شد.
او برایمان تعریف میکند: آن زمان که استاد مکتب را تأسیس کرد، فضا و جو بسیار خفقانآوری حاکم بود. ساواک دائم برای ایشان پیغام میفرستاد و تهدید میکرد، اما خانم طاهایی هیچوقت مشکلات را مشکل نمیدید. همواره تأکید میکرد کار که برای خدا و مولا انجام شود، خود آنها هم نظارت دارند و در کارها کمکرسان هستند. حتی هنگامی که مکتب تعطیل شد، در منازل شخصی افراد این جلسهها و تفسیرها ادامه داشت، بدون اینکه کوچکترین ترسی به دل داشته باشد.
رثایی میگوید: استاد به ما میگفت به سختیهای امروز نگاه نکنید، در مسیر خدا هستیم و پیروزی با ماست. خانم طاهایی همواره به طلبهها میگفت اگر شما برای درس آمدهاید، باید در همه کارهای منزل، همسرداری و فرزندداری عالی باشید و چیزی کم و کسر نگذارید. او خودش هم در زندگی شخصیاش بهترین همسر بود. بهعبارتی به آنچه میگفت، عامل بود.
امتداد خیابان جهاد به سمت آخوندخراسانی20 به نام ایشان نامگذاری میشود و در بهمن تابلوها نصب خواهد شد
نایبرئیس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر درباره نامگذاری معابر شهری به نام بزرگان و فرهیختگان علمی و مذهبی گفت: این کار تجلیل از مقام و جایگاه این افراد است و جامعه را به گذشته پرافتخارمان آگاهتر میکند. درواقع نامگذاری معابر یکی از مباحث هویتی ماندگار است که در گوشه و کنار شهر آثار آن را میبینیم. اهمیت این موضوع دلیل بر انتخاب شایسته و درست در نامهاست.
فاطمه سلیمی با اشاره به این موضوع که فاطمه خاموشی، معروف به خانم طاهایی، یکی از زنان تأثیرگذار در شهر مشهد است، میافزاید: رهبر معظم انقلاب درباره ایشان میفرمایند: «این بانوی بزرگوار در مدت نزدیک به نیمقرن خدمات ارزشمندی در تعلیم و تربیت بانوان و گسترش معارف اسلامی تقدیم داشته و با تأسیس مرکز علمی و فرهنگی مکتب نرجس، کانون باارزشی ایجاد نمود.»
او ادامه میدهد: خانم طاهایی یکی از بانوان فرهیخته و فعال بوده است که خدمات علمی و مذهبی نهتنها به شهر مشهد، بلکه همه کشور و حتی خارج از مرزها ارائه داده است و بر همه ما واجب است تا مقام علمی و معرفتی ایشان را ارج نهیم و به مردم بهویژه جوانان معرفی کنیم.
سلیمی با اشاره به این موضوع که نام 47بانوی شهید روی معابر شهر مشهد ثبت شده است، میگوید: نامگذاری معابر یکی از اولین برنامههای ارجنهادن به جایگاه مادران و زنان شهرمان است و ازجمله برنامههای دیگر میتوان به فراهمآوردن فضاهایی مناسب مانند 8بوستان ویژه بانوان که در مرحله طراحی هستند، اشاره کرد تا وضعیت مناسبی برایشان فراهم کنیم.
رئیس اداره نامگذاری معابر و تابلونویسی، درباره نامگذاری معبری به نام «بانو فاطمه طاهایی» میگوید: ما از مدیر مکتب نرجس خواستیم که خیابان مدنظرشان را پیشنهاد بدهند. در آن زمان خیابان دانش را پیشنهاد دادند، اما بهدلیل اینکه خانواده شهید حنایی همزمان برای خیابان دانش درخواست داده بودند، این خیابان به سمت معبر 17شهریور به نام شهید حنایی نامگذاری شد. از سویی شورا با نامگذاری بخش دیگری از خیابان با نام استاد طاهایی موافقت نکرد. زیرا خیابان دانش خیابانی قدیمی است و مردم این معبر را با نام دانش میشناسند و این نامگذاری سبب مغفولماندن نام خانم طاهایی میشد.
ناهید فربدنیا ادامه میدهد: نام خانم طاهایی در دورههای بعدی جزو فهرست انتظار معابر قرار گرفت و هرزمان که معبری برای نامگذاری خالی میشد، ظرفیتهای دیگری برای نامگذاری وجود داشت، تا اینکه در دوره جدید اداره نامگذاری دوباره این موضوع را پیگیری کرد و امتداد خیابان جهاد به سمت آخوندخراسانی20 به نام ایشان نامگذاری میشود و در بهمن تابلوها نصب خواهد شد.
فاطمه طاهایی در ایام انقلاب علم مبارزه زنان با ظالمان را برداشت و پیشاپیش بانوان انقلابی مشهد، مردانه بر پیکره نیمهجان حکومت پهلوی ضربه زد
فاطمه خاموشی، ملقب به خانم طاهایی، در سال 1309شمسی، مطابق با اول محرم متولد شد. پدر بزرگوارش، حاج سیدعبدالله خاموشی، از تاجران بنام، متدین و موثق بازار تهران بود.
خانم شوکت حاجترخانی، مادر استاد طاهایی، نیز دختر یکی از خانوادههای خوشنام و اصیل و بانویی خیر و مهربان بود. او بیشترین موفقیت خود را مرهون زحمات پدر و مادر و دعای خیر ایشان میداند.
ازدواج مرحله سرنوشتساز در زندگی همه انسانهاست که میتواند پنجرهای به سوی موفقیت و پیشرفت به روی فرد بگشاید. این مرحله در زندگی طاهایی با وجود مرحوم حجتالاسلام سیدهاشم طاهایی شکل گرفت. او روحانی و سخنران جلسات دینی پدر فاطمه خاموشی بود و مراوده و آشنایی ایندو سبب شد که خانم فاطمه در سن دوازدهسالگی طی مراسمی به عقد سیدجلالالدین طاهایی درآید و به خانه همسر نقل مکان کند.
او هجرت به مشهدمقدس را آزمایشی از طرف حضرت ثامنالحجج(ع) میدانست، برای اینکه معلوم شود آیا قدردان نعمت مجاورت هستند یا نه.
در آن زمان بههیچوجه امکان تحصیلات حوزوی برای خواهران مرسوم نبود. به همین علت او در ابتدا دروس عربی، اخلاق، تفسیر و احکام را نزد استاد حجتالاسلام سیدهاشم طاهایی، پدر همسر، و همچنین همسرش آموخت، اما بعدها عشق به آموختن بیشتر و آموزش و داشتن هدفی والا سبب شد که درس را ادامه بدهد و از محضر اساتید بزرگی کسب فیض کند.
او که مدتها پیش از انقلاب و در سال۱۳۴۵ با حمایت آیتالله العظمی میلانی(ره) حوزه علمیه بانوان در مشهد را با نام مکتب نرجس پایهگذاری و تأسیس کرد، در ایام انقلاب علم مبارزه زنان با ظالمان را برداشت و پیشاپیش بانوان انقلابی مشهد، مردانه بر پیکره نیمهجان حکومت پهلوی ضربه زد. طاهایی ۱۳بهمن سال۱۳۸۸ بهعلت عارضه قلبی درگذشت.