یکی از دارندگان مدال نقره المپیاد کشوری رشته جغرافیا، سارا رحمانی جامی است. او متولد ۱۳۸۰ و در حال گذراندن سال دوازدهم تحصیلی است. از ابتدا درس خوان بود، اما هرچه بزرگتر میشود بیشتر به درس علاقهمند میشود. در مسابقات تیزهوشان، رتبه اول ریاضی استان را از آن خود میکند، اما چون علاقه چندانی به ریاضی نداشت هنگام انتخاب رشته تصمیم میگیرد به رشته انسانی برود.
خیلیها میگفتند باید رشته ریاضی را انتخاب کند، اما سارا و خانوادهاش خوب میدانستند شرط اول موفقیت در هر راهی، علاقه است. پدرش هم که فرهنگی است او را تشویق میکند دنبال علاقهاش برود بنابراین به رشته انسانی میآید تا بتواند در کنکور، رشته مدنظرش یعنی روانشناسی را دنبال کند.
سارا با اشاره به حضورش در المپیاد جغرافیا، میگوید: بهمن ماه، اولین مرحله آزمون المپیاد را دادم. فکر نمیکردم در آن قبول شوم بنابراین دنبال نتایج نرفتم غافل از اینکه نتایج در اسفندماه اعلام شده است و من جزو قبولشدگان بودم. ۱۸ فروردین تازه متوجه شدم در این آزمون قبول شدهام. اول اردیبهشت، دومین آزمون را داشتیم که در آن شرکت کردم. نتایج این آزمون اوایل تیرماه اعلام شد و ۴۰ نفر از برترینهای آن در کشور انتخاب شدند که من هم یکی از آنها بودم.
برای ما یک دوره ۳۰ روزه تابستانی در تهران برگزار شد که در قالب آن، آموزشهایی دریافت میکردیم و چندین مرحله آزمون میدادیم. دور شدن از خانواده کار سختی بود، اما چارهای نبود. برای پیشرفت باید این سختی را تحمل میکردم. ابتدا در خوابگاه همه ناراحت بودیم، اما جو بینمان اینقدر صمیمی بود که در آخر، همه به سختی از یکدیگر خداحافظی کردیم. در این یک ماه هر روز از صبح تا عصر کلاس بودیم. در پارک لاله مسابقه جهتیابی داشتیم و در برج میلاد نقشههای هوایی کشیدیم، چند آزمون دیگر هم داشتیم. از شش نفری که از مشهد در این دوره حضور داشتند من و ۳ نفر دیگر نقره و ۲ نفر هم برنز دریافت کردند.
سارا رحمانی جامی توضیح میدهد: رشته انسانی فقط المپیاد ادبیات و جغرافیا دارد. من، چون به ادبیات علاقه نداشتم، در المپیاد جغرافیا شرکت کردم. البته ابتدا جغرافیا هم خیلی برایم جذاب نبود، اما بعد که وارد آموزشهای تخصصی شدم دیدم چقدر این درس شیرین است.
در کتابهای درسی فعلی، جز اسم و ویژگیهای طبیعی کشورها و شهرها، چندان مطلب دیگری آموزش داده نمیشود، اما در این دورهها دیدم جغرافیا خیلی فراتر از مطالب کتابهای درسی است به عنوان مثال وقتی از نزدیک میرفتیم جاده هرات و گسلها را مشاهده میکردیم خیلی جذابیت داشت و مطالب بیشتری را با لذت و عمیقتر فرا میگرفتیم، اما وقتی همین مطلب را به صورت تئوری در کتاب میخواندیم خسته کننده بود و زود فراموش میکردیم.
ابتدا جغرافیا هم خیلی برایم جذاب نبود، اما بعد که وارد آموزشهای تخصصی شدم دیدم چقدر این درس شیرین است
به عقیده او اگر در مدارس، برای درس جغرافیا، دانشآموزان را به اردوهای یک روزه ببرند یا حداقل مطالب را از طریق فیلم به آنها نشان دهند، خیلی از کسانی که میگویند علاقهای به جغرافیا ندارند نظرشان عوض میشود و با انگیزه، مطالب این درس را دنبال میکنند.
او در این دورهها طی سخنرانی که یکی از استادان درباره کویرها و وضعیت آب و هوایی ایران داشت، متوجه شد ما از موقعیتهای متنوع جغرافیایی که داریم به درستی بهره نبردهایم. همچنین در نقشه آمایش ایران دیده فقط یک قسمت کشور در حال پیشرفت است. این آموختهها حس میهن دوستی و کنجکاوی سارا را برانگیخته است و دوست دارد بتواند آموختههای بیشتری کسب کند تا به کشورش در راستای پیشرفت متوازن کمک کند.
او در ادامه گلایهای هم دارد از اینکه چرا مدالداران المپیاد جغرافیا مانند دیگر رشتهها در کنکور سهمیه ندارند. رحمانی جامی در اینباره توضیح میدهد: تمام کسانی که در المپیادهای رشتههای مختلف مقام کسب میکنند، در کنکور سهمیه دارند، اما رشته جغرافیا که امسال برای اولین بار وارد المپیاد شده است، سهمیه کنکور ندارد. هرچند همه ما این موضوع را میدانستیم و فقط به دلیل علاقه وارد المپیاد این رشته شدیم، اما این رویکرد به دور از عدالت آموزشی است.
نباید فرقی بین شرکتکننده المپیاد جغرافیا با دیگر رشتهها باشد. ما هم مانند دیگر المپیادیها برای یادگیری مطالب المپیاد، کلی وقت صرف کردهایم درحالیکه میتوانستیم این وقت را به درسهای کنکور اختصاص دهیم. چند نامه هم نوشتهایم و از مسئولان خواستهایم در سهمیه کنکور فرقی بین المپیاد جغرافیا با دیگر المپیادها نباشد.
عدهای هستند که مدام میگویند ما درس خواندیم هیچی نشد، شماها نخوانید. من هیچ وقت به این حرفها توجه نکردم
سارا با تمام علاقهای که به درس جغرافیا پیدا کرده، انتخاب اولش برای ادامه تحصیل، رشته روانشناسی است، اما اگر اجازه دهند همزمان در ۲ رشته تحصیل کند، حتما تحصیل در رشته جغرافیا را هم دنبال میکند. او در پایان خطاب به پدر و مادرها و هم سن و سالهای خودش میگوید: شرط اول موفقیت در هر کاری، علاقه است.
من هیچ وقت با زور درس نخواندم. خانوادهام هرگز به من نگفتند دنبال فلان رشته برو که درآمد یا وجهه اجتماعی بیشتری دارد. همین با علاقه و بدون اجبار درس خواندن باعث میشد هر روز رغبت بیشتری به تحصیل داشته باشم. همچنین عدهای هستند که مدام میگویند ما درس خواندیم هیچی نشد، شماها نخوانید. من هیچ وقت به این حرفها توجه نکردم، چون افراد زیادی هستند که درس خواندهاند و امروز بسیار موفق هستند. به نظر من انسان باید همیشه از نمونههای موفق الگو بگیرد نه از کسانی که به جایی نرسیدهاند و آیه یأس میخوانند.