مصلای طرق مثل همه آثار تاریخی ایران، یا بهتر بگوییم مشهد، وضع و اوضاع خوبی ندارد. چون در جایی دور از مرکز شهر قرارگرفته است و کسی کاری به کارش ندارد و همینطور به حال خودش رها شده است. اصلاً خیلی از مشهدیها از وجود چنین بنایی در روستایِ تازه به شهر متصل شده طُرُق بیخبر هستند.
شاید اگر این بنایی که براساس شواهد بیش از ۷۰۰ سال عُمر دارد، متعلق به فرنگیها بود، جدا از اینکه بنا را لایِ زرورق نگه میداشتند و به حال و روزش میرسیدند، اینقدر برایش تبلیغ میکردند که کرور کرور گردشگر از سرتاسر دنیا فقط به دلیل دیدن آن شال و کلاه کنند. نه اینکه به امان خدا رهایش کنند تا معتادها و تیلهبازهایی که قمار خوراکشان است آنجا را به تسخیر خودشان در بیاورند.
سالها قبل، یعنی چیزی حدود ۱۰۰ سال و شاید بیشتر، آدمهایی که میخواستند از مشهد و از طریق فریمان و تایباد راهی افغانستان شوند، گذرشان به طرق و مصلایش افتاده است و چیزهایی دربارهاش نوشتهاند که بازخوانیاش خالی از لطف نیست. یکی از ایران افراد کلنل سی. ام. مکگرگور است.
وابسته نظامی سفارت انگلیس که در حدود دهه ۱۸۷۰ برای بازدید از هرات وارد خراسان شد و طی این سفر به مدت چند ماه برای استراحت در مشهد سکنی گزید. جالب است نقشه شهر مشهد که حدود ۱۴۶ سال قبل به وسیله او ترسیم شده، از کاملترین نقشههای در خور استناد مشهد است.
آنطور که از نوشتههای این کلنلِ انگلیسی پیداست، از مرز دوغارونِ تایباد وارد ایران میشود و پس از گذر از شهر فریمان، در آستانه ورود به مشهد چند ساعتی در طُرُق استراحت و با یکی از صاحبمنصبان مشهدی در همین روستا دیدار میکند.
مکگرگور در ادامه به مصلای طرق که گویا آن زمان شاخصترین بنای این روستاست اشاره میکند
مکگرگور که توصیفات کامل و دقیقی از روستای طُرق دارد، مینویسد: اول ژوئیه به طرق، در منطقه مشهد، وارد شدیم؛ روستایی با ۵۰۰ باب خانه و زمینهای زراعتی وسیع که به وسیله یک حصار و برجهای ترکمنی بیشماری حفاظت میشود. رشته کوه سمت راست جاده که کوه سرجام نامیده میشود، به طور ناگهانی قطع و پس از آن تا مسافتی فضای بدون کوه است و سپس رشته محراب شروع میشود.
تردیدی نیست که این دومی ادامه اولی است، زیرا مابین شریفآباد و نیشابور پشته کوتاهی است که آبراههای یک طرف آن به مشهد و طرف دیگر به دره نیشابور جاری میشود و رشته محراب به این رشته کوه اصلی میپیوندد و تا تپههای کرانه اترک ادامه مییابد.
مکگرگور در ادامه به مصلای طرق که گویا آن زمان شاخصترین بنای این روستاست اشاره میکند و از آن به عنوان طاق ویرانی نام میبرد که مزار دو سید است. البته این طاقِ ویران، بعد از گذشت حدود ۱۵۰ سال سفر این کلنل انگلیسی هنوز هم ویران است: «در طرق طاق ویرانی است که هنر در خور ملاحظهای در آن به کار رفته است و به نظر میرسد که ورودی آرامگاه یا مسجدی بوده است. هیچکس از اهالی نام آن را نمیدانست، ولی من کسی را با خود داشتم که پس از خواندن کتیبه گفت بنا را بر مزار دو برادر سید برپا کردهاند که چهارصد سال پیش از دنیا رفتهاند.»
ولادیمیر خانیکوف، جغرافیدان و سرکنسول روسیه در تبریز، هم آن زمان که مشغول نقشهبرداری از راههای ایران بوده، دو سه روزی در طرق اقامت داشته است و البته توصیفاتش از خودِ این محله بیشتر از مصلاست. چون انگار به قول خودش ویرانههای مصلا چندان برایش جالب نبوده است.
درباره «ایوان طرق» بنایی که در مسیر شکوه دیرینه است اینجا بخوانید |
خانیکوف در کتابش مینویسد: «روز بیست و هفتم. یک مسافت کوتاه دو فرسخی را تا ویرانههای مصلای طرق پیمودیم؛ و، چون سید عبدالحسین شاه معتمد فرمانده هرات که قرار بود ما را در این سفر همراهی کند تا روز بیست و نهم در مشهد گرفتار بود، روز بیست و هشتم را در طرق سپری کردم. این منطقه خشک و بیآب و علف که اطراف آن را دهکدههایی فرا گرفته معمولاً توقفگاه کاروانهایی است که عازم هرات هستند.»
در دوره پهلوی اول، آندرهگدارِ فرانسوی که معماری نام آشنا بود به استخدام دولت ایران درآمد. معروفترین اثر این معمارِ فرانسوی آرامگاه حافظ در شیراز. گدار کتابی ۴ جلدی به نام آثار ایران دارد که حاصل ایرانگردیهایش است و در آن آثار تاریخی ایران را با جزئیات تمام معرفی کرده است.
بخشی از این کتاب به نقشههای مصلایِ طرق و توصیفات او از این بنا اختصاص دارد که آن را به بناها و مصلاهای بخارایِ ازبکستان تشبیه میکند و البته میگوید که سالِ ساخت این بنای عظیم مشخص نیست: مصلایِ طرق در جزئی از دشت مشهد و در جنوب غربی این شهر ساخته شده است و مرکب است از یک تالار چهارگوش که بر فراز آن گنبدی بنا کردهاند و در انتهای آن محرابی دیده میشود. مصلای طرق بنای معظمی است که در کمال دقت ساخته شده است، ولی طاق ایوان و چند قسمت از دیوارهای بنا فروریخته است. مؤلف مطلعالشمس تاریخ بنای مصلی را ۸۳۷ ه. ق ذکر کرده است، ولی شواهدی برای اثبات این تاریخ نیست.