کد خبر: ۱۳۷۸۸
۰۷ دی ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۰
قدم زدن در حیاط تاریخ هنرستان صنعتی «سید جمال الدین اسدآبادی»

قدم زدن در حیاط تاریخ هنرستان صنعتی «سید جمال الدین اسدآبادی»

پیش از ورود، در بسته مدرسه، نام حک‌شده مدرسه بر سردر آن «هنرستان صنعتی سیدجمال‌الدین اسدآبادی» و جمله‌ای که نوشته شده «اینجا سرآغاز تولد یک مهندس است» اولین دیدنی‌هایی است که در هنگام ورود جلوی راهم قرار می‌گیرد.

 محله مقدم مشهد، خیابان فداییان اسلام. به فاصله‌ای طولانی، دیوار خوش‌نقش و نگاری را می‌پیمایم و تا رسیدن به سردر هنرستان جمال‌الدین، گمان نمی‌برم دیوارهای بنای باهویتی باشد که به‌دنبال آن هستم؛ سردر مدرسه اما تنها یک نشانه‌ از نشانه‌های بزرگی و اهمیت مدرسه‌ای است که بیش از نیم قرن، خطرات و خاطرات فراوانی به خود دیده و اکنون با حوضچه زیبا، درختان سر‌به‌فلک کشیده و حال و هوای خوشش، از پس سالیان سپری‌شده، آماده نوشته شدن بر کاغذهای روزنامه ماست.

قرار من با مهندس اورعی، مدیر کنونی این مدرسه تاریخی، ساعت دو و نیم عصر است، این یعنی دو ساعت فرصت برای گشتن در صحن این مدرسه سه هکتاری، عکس گرفتن از جای‌جای مدرسه و صحبت با دانش‌آموزانی که در مهربانی و ادب نمونه‌اند.

پیش از ورود، در بسته مدرسه، نام حک‌شده مدرسه بر سردر آن «هنرستان صنعتی سیدجمال‌الدین اسدآبادی» و جمله‌ای که نوشته شده «اینجا سرآغاز تولد یک مهندس است» اولین دیدنی‌هایی است که در هنگام ورود جلوی راهم قرار می‌گیرد.

دهه ۳۰- نفحات نفت

محله مقدم، خیابان فداییان اسلام. به فاصله‌ای طولانی، دیوار خوش‌نقش و نگاری را می‌پیمایم و تا رسیدن به سردر هنرستان جمال‌الدین، گمان نمی‌برم دیوار‌های بنای باهویتی باشد که به‌دنبال آن هستم؛ سردر مدرسه، اما تنها یک نشانه از نشانه‌های بزرگی و اهمیت مدرسه‌ای است که بیش از نیم قرن، خطرات و خاطرات فراوانی به خود دیده و اکنون با حوضچه زیبا، درختان سر‌به‌فلک کشیده و حال و هوای خوشش، از پس سالیان سپری‌شده، آماده نوشته شدن بر کاغذ‌های روزنامه ماست.

قرار من با مهندس اورعی، مدیر کنونی این مدرسه تاریخی، ساعت دو و نیم عصر است، این یعنی دو ساعت فرصت برای گشتن در صحن این مدرسه سه هکتاری، عکس گرفتن از جای‌جای مدرسه و صحبت با دانش‌آموزانی که در مهربانی و ادب نمونه‌اند. پیش از ورود، در بسته مدرسه، نام حک‌شده مدرسه بر سردر آن «هنرستان صنعتی سیدجمال‌الدین اسدآبادی» و جمله‌ای که نوشته شده «اینجا سرآغاز تولد یک مهندس است» اولین دیدنی‌هایی است که در هنگام ورود جلوی راهم قرار می‌گیرد.

بر سردر این هنرستان جمله‌ای نوشته شده: اینجا سرآغاز تولد یک مهندس است

 

دهه ۴۰- ثبت و ثبات

دهه  چهل، دهه ثبات و ساختن است؛ در آغاز این دهه است که سند مدرسه به طور رسمی به نام اداره فرهنگ ثبت می‌شود؛ اگرچه در آغاز این دهه  این‌جا مدرسه‌ای فنی حرفه‌ای به شمار می‌آید، اما در پایان دهه دانش‌آموزان آن با عنوان دانشجو از هنرستان فارغ‌التحصیل می‌شوند؛ تا انتهای دهه چهل، سه گروه از هنرجویان، درس خود را در این هنرستان به پایان برده‌اند.

 

۵۰ سال قدم زدن در حیاط تاریخ هنرستان صنعتی «سید جمال الدین اسدآبادی»

 

دهه ۵۰- هنرستان فنی

به قول حسین معصومی‌نژاد، معاون آموزشی هنرستان، «تغییرات ساختمان هنرستان در طی سالیان، از روی ظاهر بنا‌ها قابل تشخیص است؛ ساختمان‌های آجری و بندکشی‌شده به سبک قدیم، متعلق به ساخت‌و‌ساز‌های اولیه است و قسمت‌هایی که نمای جدید دارند، بعد‌ها احداث شده‌اند.» در ابتدا، فضا‌های از قبل احداث‌شده را به بخش‌های برق، صنایع فلز، ساخت‌و‌تولید و چوب اختصاص می‌دهند. در آن زمان، این مجموعه با عنوان «هنرستان فنی»، نیروی انسانی لازم برای بخش‌های گوناگون صنعت را آموزش می‌داده است.

سال ۱۳۵۳ است که مجموعه‌ای از تغییرات مهم اداری و ساختمانی، حال‌و‌هوای مدرسه را تغییر می‌دهد. بنای مجموعه آموزشی شماره یک، آمفی‌تئاتر و کارگاه‌های ماشین‌افزار و برق در همین سال احداث می‌شود. ماشین‌ها و ابزارآلات مورد استفاده در آن‌سال‌ها با علائم و نشان‌های سوئدی خود در ذهن هنرجویان و صنعتگران قدیمی این مدرسه بر جای مانده‌اند؛ این وسایل را مهندسان سوئدی با خود به اینجا آورده بودند که ساخت‌و‌ساز‌های سال ۵۳ مدرسه، نتیجه تلاش‌های آنها بود.

پایان ساختن‌های دهه پنجاه، اگرچه آغاز دوباره‌ای برای این مدرسه به شمار می‌آمد، اما خاطره خوبی برای محیط زیست محله ما نبود؛ برای بنا کردن ساختمان‌ها و کارگاه‌های جدید، درخت‌های سر‌به‌هم‌آورده مدرسه، یکی‌یکی فرو افتادند و جنگل کوچک انتهای آن برای همیشه به خاطره‌ها پیوست.تک‌درخت‌های کاج این‌طرف و آن‌طرف مدرسه که در همان سال کاشته‌شده‌اند، حالا برای خودشان پادشاه فصل‌های گرم و سرد پی‌در‌پی شده‌اند؛ اگر مانده بودند آن درخت‌های کهن، این مدرسه شکوهی دیگر داشت...

 

دهه ۶۰- مدرسه شهدا

انقلاب که می‌آید، مجسمه رضاخان غیبش می‌زند؛ اسم مدرسه هم که رضاشاه بوده، مُهر می‌خورد به اسم یک مبارز آزاده: «جمال‌الدین اسدآبادی»؛ این‌گونه صنعت و آیین به هم گره می‌خورند تا چرخ صنعت این مملکت به دست بچه‌های مومن انقلاب بگردد و بگردد تا امروز که به گفته مدیر هنرستان، مهندس اورعی «شاید نیمی از صنعت‌کار‌های موفق خراسان، دانش‌آموز این هنرستان بوده‌اند و این مدرسه، نود و یک شهید به انقلاب هدیه کرده است.»

جنگ، نود و یک دانش‌آموز این مدرسه را با خودش می‌برد به بهشت؛ از میان شهدای این مدرسه، شهید اورعی غدیری، شهید رمضان‌زاده، شهید سیدعلی میررضایی، شهید شجاعی و شهید علی مهریزی، تنها برخی از اسامی درخشان این مرز و بومند.سال ۶۶ نمازخانه جدید مدرسه احداث می‌شود، نمازخانه‌ای که بعدا جای خود را به کارگاه ریخته‌گری می‌دهد تا نمازخانه‌ای بزرگ‌تر در مرکز هنرستان تأسیس شود.

در همین سال- سال ۶۶- حوض زیبای مدرسه که برای سال‌ها با انبوهی از مصالح ساختمانی پر‌شده‌بود، با تلاش مهندس جعفری و مهندس خالقی، مسئولان وقت هنرستان، دوباره راه‌اندازی می‌شود و حال‌و‌هوایی خوش به این مجموعه آموزشی می‌دهد.

جنگ، نود و یک دانش‌آموز این مدرسه را با خودش می‌برد به بهشت از جمله شهید اورعی غدیری و شهید رمضان‌زاده

 

دهه ۷۰- نظام جدید

سال ۷۴ راه‌اندازی نظام جدید آموزشی، پای کارشناسان وزارت آموزش و پرورش را برای بررسی فنی هنرستان به این حیاط باز می‌کند. تأیید این هیئت کارشناسی منجر می‌شود به راه‌اندازی آموزشکده شماره ۲ مشهد. به این‌ترتیب، تأسیس آموزشکده ثامن‌الحجج (ع) در سال ۷۶، دانشجویان سراسر کشور را برای چندسال میهمان این ساختمان قدیمی می‌کند.

 

۵۰ سال قدم زدن در حیاط تاریخ هنرستان صنعتی «سید جمال الدین اسدآبادی»

 

دهه ۸۰- دهه جداسازی

سال ۸۳ با وجود تلاش‌های فراوان مسئولان مدرسه برای جلوگیری از تفکیک و تجزیه صحن هنرستان، بخشی از مدرسه که خانه مدیر سابق هنرستان هم در آن قرار داشته از آن جدا می‌شود و به بهانه نامناسب بودن برای تحصیل دانش‌آموزان در اختیار بخش غیر‌دولتی قرار می‌گیرد تا به این‌ترتیب مدرسه غیرانتفاعی «ثابت بیگیان» در کنار این هنرستان تأسیس شود؛ مدرسه‌ای که در حال حاضر، تعطیل شده است.

یک سال پس از این اتفاق، آموزش و پرورش تصمیم به جداکردن ساختمان‌های هنرستان و آموزشکده از یکدیگر می‌گیرد و مدتی بعد، ساعت تحصیل در این دو بخش نیز از یکدیگر تفکیک می‌شود. در این دوره است که نظام دوریاستی مجموعه نیز تغییر می‌یابد و هر دو بخش تحت مدیریت یک نفر، ساماندهی می‌شوند.

 

۵۰ سال قدم زدن در حیاط تاریخ هنرستان صنعتی «سید جمال الدین اسدآبادی»

 

دهه ۹۰- ثبت ملی

دانستن تاریخ کهن این مدرسه اصیل که دارالفنون شهر و محله ماست، لذت گشتن در حیاط خوش‌آب و‌هوای آن را دوچندان می‌کند. زمین سه هکتاری این مدرسه، در حال حاضر ۲۱ کارگاه را بر شانه خود نگه داشته است؛ سالن‌هایی که حدود هزار دانش‌آموز را در ۹ رشته درسی الکترونیک، ساخت‌و‌تولید، صنایع چوب، صنایع فلز، مکانیک خودرو، متالوژی، معماری، ساختمان و سرامیک در کارگاه‌ها، کلاس‌ها و فضا‌های آموزشی متنوع در دل خود جای داده‌اند.

نمازخانه، سایت رایانه، واحد سمعی و بصری و کتابخانه، دیگر امکانات آموزشی این مجموعه هستند.حیاط اصلی این مجموعه زمین‌ها و سالن‌های گوناگون ورزشی را در خود جای داده‌است: زمین‌های فوتبال، والیبال، بسکتبال، تنیس و سالن‌های جودو، کاراته، کشتی و تنیس‌روی‌میز. ساختمان کارگاه‌ها و سالن‌ها با سه حیاط فرعی از یکدیگر جدا می‌شوند؛ در هر کدام از این حیاط‌ها، آلاچیق‌هایی برای هم‌نشینی و استراحت دانش‌آموزان فراهم شده است.

امکانات فراهم‌شده در بعضی از این کارگاه‌ها شگفت‌آورند؛ امکاناتی که شرایط این مدرسه را به‌گونه‌ای رقم زده‌اند که تاییدکننده این حرف  مسعود شجریان، معاون آموزشی مدرسه است: «هرکار بکنیم دیگر نمی‌توانیم در مشهد، هنرستانی مانند سید‌جمال‌الدین‌اسدآبادی بسازیم.»‌

هنرستان جمال‌الدین، قدیمی‌ترین مدرسه صنعتی مشهد پس از هنرستان شهید بهشتی است. معماری، طبیعت و تاریخ این مدرسه، آن‌قدر کم‌نظیر است که دوستدارانش را به فکر ثبت ملی آن انداخته است؛ تلاشی که به گفته مدیر مدرسه، به خواست مدیران ناحیه ۲ آموزش‌و‌پرورش متوقف مانده.از دانش‌آموزان که می‌پرسم، از شرایط مدرسه‌شان راضی و خوشحال به نظر می‌رسند به‌خصوص از دلسوزی‌های مسئولان مدرسه و معلم‌هایشان، اما بازدید من از کلاس‌ها و کارگاه‌ها چیز‌های دیگری را هم نشان می‌دهد.

رنگ ریخته دیوارها، سیستم معیوب گرمایی، مخروبه بودن بنای برخی سالن‌ها و رهاشدن زباله‌ها در قسمت‌های انتهایی مدرسه، سلامت و امنیت بچه‌ها را تهدید می‌کند؛ تهدیدی که به نظر می‌رسد دلیلی فراتر از دفتر مدیر مدرسه داشته باشد.

شجریان، معاون مدرسه از زخم‌هایی که بر دل این بنای فرهنگی نشسته است، می‌گوید و از اینکه: «سرانه اختصاص‌داده‌شده به دانش‌آموزان این مدرسه با کوچک‌ترین مدارس شهر برابر است و این در حالی است که هزینه بسیار بیشتری برای فراهم آمدن امکانات در این مجموعه لازم است.»

او با اشاره به اینکه «ظرفیت‌های کاربری این مدرسه، بسیار بیشتر از استفاده‌ای است که در حال حاضر از آن می‌شود»، تأکید می‌کند: «متاسفانه آموزش و پرورش ناحیه ۲، به جای احیا و نگهداری این مدرسه به‌دنبال تفکیک و جداسازی بخش‌های مختلف آن است.»مهندس عباس اورعی، مدیر مدرسه نیز در میان صحبت‌های خود، این حرف‌ها را تأیید می‌کند، اما امیدوار است که تلاش‌هایش برای ثبت ملی این مدرسه به بار بنشیند.

ثبت مدرسه جلال‌الدین به عنوان مدرسه‌ای با ارزش تاریخی و هویت ملی، کمترین حقی است که می‌توانیم برای چند ده‌هزار دانش‌آموز و فارغ‌التحصیل آن به رسمیت بشناسیم؛ حقی که بخش مهمی از میراث فرهنگیآموزش و پرورش ما را حفظ خواهد کرد.بازسازی و بازآفرینی مهم است، اما مهم‌تر حفظ هویتی است که درگذر سال‌ها به ما رسیده است؛ مدرسهسید جمال‌الدین‌اسدآبادی بخشی از هویت محله ماست؛ آن را حفظ کنیم.

 

*این گزارش سه شنبه، ۳۰ آبان ۹۱ در شماره ۳۱ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.

 

آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44