«هرکار بکنیم، دیگر نمیتوانیم در مشهد، هنرستانی مانند سیدجمالالدین اسدآبادی بسازیم».
این جمله مسعود شجریان، معاون سابق آموزشی هنرستان «سیدجمالالدین اسدآبادی» است درباره قدیمیترین مدرسه صنعتی مشهد پس از هنرستان شهیدبهشتی؛ مدرسهای که بیش از نیمقرن، خطر و خاطره به خود دیده است و اکنون با حوضچه زیبا، درختان سربهفلککشیده و حالوهوای خوشش، دارالفنون شهر در محله مقدم محسوب میشود.
زمین سههکتاری این مدرسه، در حال حاضر ۲۱ کارگاه را بر شانه خود نگه داشته است؛ سالنهایی که حدود هزار دانشآموز را در نُه رشته درسی الکترونیک، ساختوتولید، صنایع چوب، صنایع فلز، مکانیک خودرو، متالورژی، معماری، ساختمان و سرامیک در کارگاهها، کلاسها و فضاهای آموزشی متنوع در دل خود جای داده است.
نمازخانه، سایت رایانه، واحد سمعیبصری و کتابخانه، دیگر امکانات آموزشی این مجموعه است. حیاط اصلی این مجموعه، زمینها و سالنهای گوناگون ورزشی را در خود جای داده است؛ زمینهای فوتبال، والیبال، بسکتبال، تنیس و سالنهای جودو، کاراته، کشتی و تنیس روی میز.
ساختمان کارگاهها و سالنها با سه حیاط فرعی از یکدیگر جدا میشوند. در هرکدام از این حیاطها، آلاچیقهایی برای همنشینی و استراحت دانشآموزان فراهم آمده. امکانات فراهمآمده در بعضی از این کارگاهها شگفتآورند؛ امکاناتی که شرایط این مدرسه را طوری فراهم آورده که دوستداران آن را به فکر ثبت ملی آن انداخته است.
در ۱۸ اسفند که روز بزرگداشت سیدجمالالدین اسدآبادی نامگذاری شده است، سری به این مدرسه تاریخی زدیم؛ مدرسهای که پیش از انقلاب، نامش رضاشاه بود، ولی انقلاب که آمد، مجسمه رضاخان از حیاط آن غیبش زد و مدرسه مُهر خورد به نام یک مبارز آزاده؛ «سیدجمالالدین اسدآبادی» و اینطور شد که صنعت و آیین بههم گره خورند تا چرخ صنعت مملکت به دست بچههای مومنِ انقلاب بگردد.
اگر گشتوگذار ما در این مدرسه، ۵۰ سال پیش از این اتفاق میافتاد، هماکنون در محل آبنمای حوضچه مرکزی آن، مجسمه رضاخان بود که با چشمهای غریبهاش به ما زل زده بود، اما اکنون باغچهای زیبا با حوضچه و آبنمایی در وسط، در حیاط مدرسه خودنمایی میکند که حال وهوای خوشِ حیاط را دوچندان کرده است.
اگر بخواهیم به قدمت اینجا پی ببریم، ۱۳۳۷ عددی است که تاریخ به نشانه سال تاسیس این هنرستان بر سردر آن ثبت کرده است. ساختمان مدرسه را، اما سالها پیش از این تاریخ، احتمالا طراحان انگلیسی برای شرکت نفت ایران ساختهاند.
شکل کلی ساختمان این هنرستان، همان چیزی است که در ابتدا برای شرکت نفت ساخته شده بود. تحولات ابتدایی ساختمان به تغییر کاربری محدود میماند و بعدها نیز، اگرچه ساختمانهایی به این مجموعه اضافه میشود و در فضای سبز و المانهای آن تغییراتی ایجاد میشو، طرح کلی ساختمان، تغییر چندانی نمییابد.
سال ۱۳۵۳ است که مجموعهای از تغییرات مهم اداری و ساختمانی، حالوهوای مدرسه را تغییر میدهد. بنای مجموعه آموزشی شماره یک، آمفیتئاتر و کارگاههای ماشینافزار و برق در همین سال احداث میشود.
ماشینها و ابزارآلات مورد استفاده در آن سالها با علائم و نشانهای سوئدی خود، در ذهن هنرجویان و صنعتگران قدیمی این مدرسه برجای ماندهاند؛ این وسایل را مهندسان سوئدی با خود به اینجا آورده بودند که ساختوسازهای سال ۵۳ مدرسه، نتیجه تلاشهای آنها بود.
پایان ساختنهای دهه ۵۰، اگرچه آغاز دوبارهای برای این مدرسه بهشمار میآمد، خاطره خوبی برای محیطزیست محله ما نبود؛ برای بنا کردن ساختمانها و کارگاههای جدید، درختهای سربههمآورده مدرسه، یکییکی فروافتادند و جنگل کوچک انتهای آن برای همیشه به خاطرهها پیوست.
تکدرختهای کاج اینطرف و آنطرف مدرسه که در همان سال کاشته شدهاند، حالا برای خودشان پادشاه فصلهای گرم و سرد پیدرپی شدهاند؛ اگر مانده بودند آن درختهای کهن، این مدرسه شکوهی دیگر داشت...
سال ۶۶ نمازخانه جدید مدرسه احداث میشود؛ نمازخانهای که بعدا جای خود را به کارگاه ریختهگری میدهد تا نمازخانهای بزرگتر در مرکز هنرستان تاسیس شود. در همین سال- سال ۶۶- حوض زیبای مدرسه که برای سالها با انبوهی از مصالح ساختمانی پرشده بود، با تلاش مهندس تجعفری و مهندس خالقی، مسئولان وقت هنرستان، دوباره راهاندازی میشود و حالوهوایی خوش به این مجموعه آموزشی میدهد.
هشت سال بعد، با راهاندازی نظام جدید آموزشی، پای کارشناسان وزارت آموزشوپرورش برای بررسی فنی هنرستان به این حیاط باز میشود. تایید این هیئت کارشناسی منجر میشود به راهاندازی آموزشکده شماره ۲ مشهد. به اینترتیب، تاسیس آموزشکده ثامنالحجج (ع) در سال ۷۶، دانشجویان سراسر کشور را برای چندسال میهمان این ساختمان قدیمی میکند.
برخلاف تلاشهای فراوان مسئولان مدرسه برای جلوگیری از تفکیک و تجزیه صحن هنرستان، در سال ۸۳ بخشی از مدرسه که خانه مدیر سابق هنرستان هم در آن قرار داشته، از آن جدا میشود و به بهانه نامناسب بودن برای تحصیل دانشآموزان، در اختیار بخش غیردولتی قرار میگیرد تا به اینترتیب مدرسه غیرانتفاعی «ثابت بیگیان» در کنار این هنرستان تاسیس شود؛ مدرسهای که مدتی، تعطیل رها شده بود.
یک سال پس از این اتفاق، آموزشوپرورش، تصمیم به جدا کردن ساختمانهای هنرستان و آموزشکده از یکدیگر میگیرد و مدتی بعد، ساعت تحصیل در این دو بخش نیز از یکدیگر تفکیک میشود. در این دوره است که نظام دوریاستی مجموعه نیز تغییر مییابد و هر دو بخش تحت مدیریت یک نفر، ساماندهی میشود.
ثبت مدرسه جمالالدین بهعنوان مدرسهای با ارزش تاریخی و هویت ملی، کمترین حقی است که میتوانیم داشته باشیم
در حال حاضر مدیر و معاونان مدرسه امیدوار هستند که تلاشهایشان برای ثبت ملی اینجا به بار بنشیند. آنها معتقد هستند: ثبت مدرسه جمالالدین بهعنوان مدرسهای با ارزش تاریخی و هویت ملی، کمترین حقی است که میتوانیم برای چنددههزار دانشآموز و فارغالتحصیل آن به رسمیت بشناسیم.
حقی که بخش مهمی از میراثفرهنگی آموزشوپرورش ما را حفظ خواهد کرد؛ بازسازی و بازآفرینی مهم است، مهمتر، اما حفظ هویتی است که در طول سالها به ما رسیده است. مدرسه سیدجمالالدین اسدآبادی بخشی از هویت محله ماست و باید آن را حفظ کنیم.
* این گزارش سه شنبه، ۱۸ اسفند ۹۴ در شماره ۱۸۵ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.