سارا طالبیان با «رویای ناتمام» به کمپ تیم ملی فوتسال زنان رفت
سارا طالبیان، مستندساز مشهدی، در سالهای اخیر با تمرکز بر سوژههای اجتماعی و انسانی، مسیر مشخص و رو به رشدی را در سینمای مستند طی کرده است. او سال گذشته با مستند «آبه» موفق به دریافت دیپلم افتخار بهترین کارگردانی در بخش مستند کوتاه جشنواره «سینما حقیقت» شد و امسال نیز با مستند «رؤیای ناتمام» که روایتی از تیم ملی فوتسال بانوان ایران است دیپلم افتخار بهترین کارگردانی و جایزه ویژه هیئت داوران این جشنواره را از آن خود کرد.
طالبیان امسال اثری دیگر نیز در جشنواره داشت، مستندی به نام «برای کیان» که به تبعات جنگ دوازده روزه میپرداخت. این اثر هرچند دست خالی جشنواره را ترک کرد، اما مخاطبان زیادی را تحت تأثیر قرار داد. به بهانه نمایش دو مستند سارا طالبیان در جشنواره امسال و کسب جایزه «حقیقت»، در گفت وگویی با او درباره ایده شکل گیری این آثار، چالشهای ساخت، دغدغههای انسانی و مسیر حرفهای اش صحبت کردهایم.
-ایده اولیه ساخت مستند «رؤیای ناتمام» از کجا شکل گرفت و چه چیزی شما را جذب این سوژه کرد؟
بهمن سال گذشته بود که آقای احسان مشکور، تهیه کننده فیلم، پیشنهاد ساخت مستندی درباره تیم ملی فوتسال بانوان را به من داد. از همین رو پژوهشهایی انجام دادم و بازیکنان را در کمپ تیم ملی دیدم. طی گفتوگوهایی که با آنها داشتم، متوجه شدم این تیم تنها تیم گروهی بانوان ایران است که در دو دوره، یعنی سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۸، قهرمان آسیا شده؛ اما با وجود این افتخار بزرگ، مردم کمتر از آنها دیده و شنیدهاند.
برای من این نکته بسیار جذاب بود که بازیکنان، هفت سال است منتظر برگزاری دوباره جام ملتها هستند و میدانند اگر این مسابقات برگزار نشود، احتمال حذف فوتسال بانوان وجود دارد. درواقع پرداختن به همین انتظار، تلاش و سخت کوشی و صبوری بچهها برایم به یک دغدغه تبدیل شد و باعث شد ساخت مستند را آغاز کنم. از سوی دیگر، وقتی کم کم با بازیکنان بیشتر آشنا شدم، دیدم هرکدام برای تثبیت جایگاهشان در تیم ملی چه مسیرهای سختی را طی کردهاند.
برای نمونه، یکی از سوژههای اصلی ما دختری بود که با وجود محدودیتهای فراوان، از یک روستای دورافتاده در خوزستان خودش را به کمپ تیم ملی رسانده بود؛ و این اتفاقات به نقاط دراماتیک و تأثیرگذار فیلم تبدیل شدند.

-در بخشی از فیلم، حضور تیم در یک تورنمنت مهم در چین را میبینیم؛ جایی که برای اولین بار این بازیکنان در قاب تصویر دیده میشوند. واکنش اعضای تیم ملی به حضور دوربین و روایت شما چگونه بود؟
طبیعی بود که در ابتدا گارد داشته باشند؛ بالاخره اولین بار بود که دوربین وارد کمپ تیم ملی فوتسال بانوان میشد. اما من به آنها گفتم اگر میخواهید این مستند به نفع شما باشد و بتواند حرف دلتان را بگوید، باید با دوربین صمیمی باشید. یعنی اگر قرار است چهارده نفر به مسابقات اعزام شوید، نفر پانزدهم دوربین است! وقتی با آن انس بگیرید و صمیمی شوید فیلم هم اثر بهتری میشود و مخاطب راحتتر با شما همراه میشود. به نظرم همین همراهی در نهایت اتفاقهای خوبی برای شما و آینده فوتسال بانوان ایجاد خواهد کرد.
-بزرگترین چالش شما در فرایند ساخت این مستند چه بود؟
سراسر این پروژه چالش بود؛ ما وارد سیستمی شدیم که کاملا با آن ناآشنا بودیم. از طرفی باید از فضاهایی مثل رختکن و خوابگاه بازیکنان تصویربرداری میکردیم که کمی سخت بود. از سوی دیگر، فدراسیون فوتبال تا زمان تورنمنت چین اجازه نمیداد فیلم بردار مرد همراه ما باشد. این در حالی بود که کار ما کاملا چریکی و سنگین بود و حضور یک فیلم بردار آقا برای ثبت لحظهها در برخی موقعیتها ضروری بود؛ چون هنوز در کشور فیلم بردار خانم حرفهای برای چنین شرایط سختی نداریم. خوشبختانه بعد از تورنمنت چین این اجازه صادر شد.
-فکر میکنید مستند «رؤیای ناتمام» میتواند چه تأثیری بر روی نگاه جامعه و مسئولان به ورزش زنان بگذارد؟
در آغاز باید تأکید کنم که مستند «رؤیای ناتمام» فقط برای مخاطب ورزشی نیست. رسالت اصلی آن این است که به نسل زیر هجده سال، و به ویژه نسل زد، یادآوری کند هیچ چیز به سادگی به دست نمیآید و انسان برای رسیدن به هدف هایش باید سخت تلاش کند. همچنین با دیدن این مستند متوجه میشوند، اگر میخواهند قهرمان زندگی خودشان باشند باید اول خودشان را باور کنند.
به نظر من نسل جدید اندکی راحت طلب شدهاند. امیدوارم دیدن این فیلم برایشان تلنگری جدی باشد. از سوی دیگر انتظار دارم مسئولان نیز هنگامی که محدودیتهای بازیکنان شهرستانی را در فیلم میبینند، برای حل مشکلات آنان چارهای بیندیشند و توجه بیشتری نشان دهند.
در این مستند خانواده تلاش میکند تا کیان دوباره حالش خوب شود و به زندگی برگردد و راه برود
-چه چیزی در رفتار یا زندگی این بازیکنان بیش از همه شما را تحت تأثیر قرار داد؟
سخت کوشی آنها و علاقه شان به مطالعه کتاب برایم جالب بود و تأثیر عمیقی روی من گذاشت.
-شما علاوه بر مستند «رؤیای ناتمام» اثر دیگری به نام «برای کیان» در جشنواره امسال داشتید که به جنگ دوازده روزه میپرداخت، این مستند از چه زوایهای به جنگ نگاه میکند؟
«برای کیان» قصه کیان قاسمیان است. کودکی که در اولین شب جنگ، در اثر اصابت موشک به ساختمان سرو اساتید، خانواده اش را از دست داد. پدر، مادر و برادر دوماهه اش رایان (کوچکترین شهید این جنگ) بر اثر سوختگی شهید شدند و خود کیان با ۶۰ درصد سوختگی در بیمارستان بستری شد. مستند از زاویه نگاه عمه کیان، هانیه قاسمیان، روایت میشود که با کمک پدربزرگ و مادربزرگ از او مراقبت میکند.
درواقع در مستند «برای کیان» چالشهای خانواده از جمله اینکه چگونه به کیان بگویند پدر، مادر و برادرش دیگر وجود ندارند، بیان میشود. این فیلم کاملا یک قصه ضدجنگ است.
-سختترین بخش رویارویی با این سوژه برای شما چه بود؟
تقریبا تمام لحظاتش برای من سخت بود. روزهای خیلی خوبی نداشتم، ولی خدا را شکر قصه کیان ثبت شد. من احساس میکنم همه ما در قبال کیان مسئول هستیم؛ نه فقط الان، بلکه برای تمام عمرش. همه ما باید از او مراقبت کنیم، چون کیان برای این همه رنج و جنجال و درگیری، خیلی کوچک است.
-اگر بخواهید بین این دو مستند نقطه اشتراکی پیدا کنید، آن نقطه چیست؟
ادامه دادن وجه اشتراکشان است. من در شروع فیلم «برای کیان» میگویم: «نور از زخمهای ما وارد میشود.» که حکایت از تلاش و ادامه دادن دارد. در این مستند خانواده تلاش میکند تا کیان دوباره حالش خوب شود و به زندگی برگردد و راه برود. در «رؤیای ناتمام» هم ما میبینیم که تیم فوتسال بانوان بعد از باخت مقابل ژاپن ناامید میشوند، اما درنهایت راهشان را ادامه میدهند. اتفاقی که نشان میدهد زندگی با وجود تمام زخمها همچنان جریان دارد.
-بازخوردهایی که برای این دو مستند گرفتند چگونه بود؟
بسیار خوب بود. مستند «رؤیای ناتمام» برای اولین بار دختران فوتسالیست کشورمان و مسابقاتشان را به تصویر کشیده بود، از این رو برای خیلیها جذاب بود. حتی خود مربیان تیم هم خیلی اثر را دوست داشتند و میگفتند جای چنین فیلمی خالی بوده است.
اغلب مخاطبان «برای کیان» هم بسیار متأثر شده بودند، به طوری که وقتی سالن سینما را ترک میکردند، حالشان چندان خوب نبود. چون آنها با رنج معصومانه یک کودک روبه رو شده بودند که درگیر اتفاقی مربوط به دنیای بزرگ سالان شده بود.
-امسال آثار متعددی با محوریت جنگ دوازده روزه در جشنواره اکران شد، این اتفاق را چگونه ارزیابی میکنید؟
اتفاق خوبی بود، سینما مستند و مرکز گسترش حرکت درستی را شروع کردند. این روزها باید ثبت میشد؛ روزهایی که برای هیچ کداممان خوب نبود و آثار و تبعاتش هنوز هم وجود دارد.
-دو سال پیاپی دیده شدن در جشنواره سینما حقیقت برای شما چه حس و حالی و چه تأثیری در آینده هنری تان دارد؟
خیلی حس خوبی است، ولی مسیرم را بسیار سختتر و پیچیدهتر میکند. به نظرم جایزه حال هر انسانی را خوب میکند و به نوعی تأیید مسیری است که در آن قرار دارد. با این حال برای من مهمتر از تندیس و جایزه این است که بتوانم بازهم کار کنم و در این چرخه بمانم.
* این گزارش سهشنبه ۲ دیماه ۱۴۰۴ در شماره ۴۶۵۹ روزنامه شهرآرا صفحه هنر چاپ شده است.
