
ماجرای ساخت مسجدالرسول(ص) به یک جلسه قرآن برمیگردد
نزدیک پایانه مسافربری امامرضا (ع)، بنایی سنگی و کوچک خودنمایی میکند. در گذر زمان، چندسنگ از نمای ساختمان شکسته و فروریخته است. کمی که دقت کنید، دو گلدسته طلایی از بالای سر بنا دیده میشود.
اینجا مسجدالرسول (ص) است؛ مسجدی که پنجرههای گنبدی با قابهای آهنی سبزرنگ آن بهخوبی نشان میدهد که ریشههایش به دهه۵۰ بازمیگردد. گوشهای از حیاط کوچک مسجد چندسالی است موکب دائمی شده است؛ جایی ساده و صمیمی برای پذیرایی از رهگذران و مسافران. وقتی قدم به داخل مسجد میگذارید، همهچیز حال و هوای قدیم را دارد؛ از تابلوها و قاب عکسهای شهیدان گرفته تا دیوارهای سنگ مرمری که بوی خاطره میدهد.
مسجدالرسول (ص) در محله امامخمینی (ره) خاطرات زیادی در دل خود دارد؛ اینجا احساس میکنید به زمانی دور برگشتهاید، جایی که با تلاش اهالی محله بهویژه حاجعلی حاجیان ساخته شده است.
ریشه زدن مسجد از جلسات قرآن
همه ماجرای ساخت مسجد، از یک جلسه قرآن شروع شد، جلسهای که بیش از نیمقرن پیش در خانههای بزرگان محله برگزار میشد. حاجآقا حاجیان، مرتضایی، قدسی، شرافت، عیدگاهی، رُخی، عالمیخواه، سیاوشی، ریگینژاد، خیرآبادی، خانواده برادران، خانواده شهیدالهی و شهیدرحیمیان و بسیاری دیگر که سالهاست به رحمت خدا رفتهاند، در این جلسات حضور داشتند.
سال۵۷، درست در بحبوحه انقلاب، زمینی بایر نزدیک محل سکونت این بزرگان (امام خمینی۹۵ کنونی) قرار داشت؛ زمینی که مالک مشخصی نداشت و سالها رها شده بود.
در یکی از شبهایی که جلسه قرآن برگزار شد و بزرگان محله حضور داشتند، تصمیم گرفته شد که دو نفر از آنها به نمایندگی از بقیه، به اداره اوقاف و آستان قدس رضوی مراجعه و درخواست خود را برای ساخت مسجد در این زمین ارائه کنند. مدت زیادی طول نکشید که با درخواست آنها موافقت و مسیر ساخت مسجد آغاز شد.
همت بلند حاج آقا حاجیان
سیدحمید عبادی، عمر خود را در همین محله سپری کرده است. خانه پدریاش چند کوچه با مسجد فاصله دارد. سال۵۸، زمانیکه پرچم سبزی در زمین خاکی برافراشته شد تا نشانی از ساخت مسجد در این مکان باشد، عبادی فقط ۹سال داشت، اما بهخوبی به یاد دارد که چگونه اهالی پای کار آمدند تا مسجدالرسول (ص) ساخته شود.
نگاهش را دورتادور فضای مسجد میچرخاند، جاییکه سالهای نوجوانی و جوانیاش در آن گذشته است، انگار که پس ذهنش خاطراتش را مرور میکند. سپس صحبتهایش را اینگونه آغاز میکند: خدا رحمت کند حاجآقا علی حاجیان را؛ معتمد محله که پایه و اساس این مسجد از اوست. محله یک مسجد قدیمی داشت، ولی بهدلیل فاصله زیاد و اینکه اهالی میخواستند برنامههای مناسبتی و جلسه قرآن محلی حفظ شود، مسجدالرسول (ص) ساخته شد.
محله یک مسجد قدیمی داشت، ولی بهدلیل فاصله زیاد و برگزاری برنامههای مناسبتی، مسجدالرسول (ص) ساخته شد
او به یاد دارد که ساخت مسجد زمان زیادی برد؛ «یکی از اهالی، اول هر ماه یک دفترچه کوچک برمیداشت و بهسراغ اهالی میرفت و از آنها سؤال میکرد که آیا میخواهند برای ساخت مسجد کمک کنند. اگر مبلغی پرداخت میشد، روی کاغذ مینوشت و مانند یک قبض به آنها میداد، انگار که مدرکی برای کمک به مسجد باشد.»
حاجآقا حاجیان بیشترین سرمایه را برای ساخت مسجد گذاشت. عبادی توضیح میدهد: او نهتنها هزینه خرید مصالح و دستمزد کارگر را میداد، بلکه خودش هم با اینکه صاحب مغازه بود و کسبوکارش با ساختوساز تفاوت بسیار داشت، لباس کار میپوشید و پابهپای کارگر کار میکرد.
او سنگهای مرمر دیوار شبستان مسجد را نشان میدهد؛ «همه این سنگکاریها کار حاجآقا حاجیان است؛ خودش همه دیوارها را بدون اینکه استادی در کار باشد، سنگ کرد.»
تقدیم ۴ شهید
آقا سید حمید از سال۶۳ در مسجد آمدوشد داشت؛ زمانیکه ساخت بنا تمام شده و مسجد شکل اساسی به خود گرفته بود و اهالی برای اقامه نماز جماعت به آنجا میآمدند؛ «یکی از نوجوانان محله هیئتی راه انداخته بود به نام هیئت متوسلین به حضرترضا (ع). برنامههای هیئت باعث شد رفتوآمدم به مسجد بیشتر شود.»
اولینباری که آقا حمید در جمع با صوت قرآن خوانده است، مربوطبه جلسات قرآنی همین مسجد بوده است؛ «کمکم در جلسات دعای ندبه، دعای کمیل، توسل و... شرکت کردم و تبدیل به عضو ثابت مسجد شدم.»
سپس به قاب عکس شهیدان اشاره میکند و میگوید: بیستشهید محله عکسشان روی دیوار نصب شده است که از آنها چهارشهید یا خودشان یا خانوادهشان به این مسجد میآمدند.
موکب و خدمت به زائران
او هنوز هم یکی از فعالان مسجدالرسول (ص) است. موکبی که در گوشه حیاط دیده میشود، ابتکار اوست. بهدلیل نزدیکی مسجد به پایانه مسافربری امامرضا (ع) و حضور زیاد زائران و مسافران، چندسالی است که فضای موکبمانندی را برای تهیه و توزیع چای، شربت و نذورات راه اندازی کرده است.
عبادی توضیح میدهد: برای پذیرایی از نوجوانان محله کمک میگیریم. هر شب جمعه و در ایام مناسبتی مانند ولادتها یا شهادتها، پذیرایی موکب به راه است. آمادهسازی را در همین گوشه حیاط انجام میدهیم و برای توزیع پذیرایی به حاشیه خیابان از سمت میدان انقلاب تا بزرگراه شهید قاسم سلیمانی میرویم.
مسجد گرفتار مشکلات مالی
سعید امیری اولینباری را که قدم به مسجدالرسول (ص) گذاشت، بهخوبی به یاد دارد. او تعریف میکند: کارم برق و الکترونیک است. یکی از دوستان گفته بود ساعت دیجیتالی مسجد خراب شده است و من هم برای تعمیرش به مسجد آمدم. از آن موقع گاهی برای اقامه نماز به مسجد میآمدم.
استاد قرآن با ماشین خودش، نوجوانان مستعد حاشیه شهر را برای آموزش به مسجد میآورد
کمکم رفتوآمد آقا سعید به مسجد بیشتر و با دعوت امام جماعت، او عضو هیئتامنا شد. حالا چهارسالی است که حضور پررنگتری در مسجد دارد؛ «روزهای اول فهمیدم مسجد با وجود مغازه کوچک کنارش که جزو ملک مسجد است، درآمد چندانی ندارد و نمیتواند از عهده مخارج برگزاری برنامه یا حتی دستمزد خادم و امام جماعت برآید.»
مسجدالرسول (ص) کوچک است؛ متراژ آن حدود سیصدمتر است و شبستان آن فضایی صدمتری دارد که با یک پرده برای جداکردن برادران و خواهران تفکیک شده است. کمرنگشدن برنامههای مسجد در حضور اهالی تأثیر گذاشته بود و مسجدی که روزی جای سوزنانداختن نداشت، حالا در اکثر مواقع، فقط برای اقامه نماز جماعت مغرب و عشا چراغش روشن میشد.
اینجا بود که امیری همراه با دیگر اعضای هیئتامنای مسجد و به پیشنهاد امام جماعت تصمیم گرفتند کاری برای مسجد انجام دهند؛ «زیرزمین مسجد را که شامل دو راهرو و یک انباری و خانه خادم بود، سال گذشته بازسازی کردیم. با حفظ بنای خانه خادم، مابقی محوطه یکدست و به آشپزخانه تبدیل شد.»
از ابتدای امسال آشپزخانه اجاره داده شد تا هزینههای مسجد تأمین شود؛ «قبل از اینکه اجاره بدهیم، بهدنبال این بودیم که اشتراکات آب، برق و گاز این قسمت را از مسجد جدا کنیم. خوشبختانه توانستیم با جمعآوری مبلغ اجارهبها اشتراک برق را جدا کنیم، اما مشکل آب و گاز به قوت خود باقی است.»
مبلغی که برای جداکردن اشتراک لازم است، بسیار بیشتر از اجارهای است که دریافت میکنند؛ «متأسفانه این شرکتها با اقساط بلندمدت موافقت نکردند و در بودجه مسجد چنین رقمی امکانپذیر نیست.»
بهدلیل سن بنای مسجد، برخی از سنگهای نما ریخته است و نیاز به تعمیرات وجود دارد؛ «علاوهبر موضوع تعمیرات، فضای مسجد کوچک است و درصورتیکه شهرداری مجوز دهد، میتوان با کمک خیران ساختمان مسجد را تا قسمتی از حیاط توسعه داد.»
احیای جلسه قرآن مسجد
رضا ایرانی، مسئول فرهنگی مسجد، توانسته دوباره جلسه قرآن مسجد را احیا کند. او میگوید: از سال۸۳ که ساکن محله امامخمینی (ره) شدم، برای اقامه نماز به مسجدالرسول (ص) میآمدم. چون پیشتر مربی قرآن بودم، متوجه شدم مدتی است جلسات قرآن مسجد بهصورت مرتب برگزار نمیشود و، چون درباره قدمت این جلسات شنیده بودم، تصمیم گرفتم با دعوت از یک استاد، جلسه را دوباره احیا کنم.
الان سهچهار سالی است که جلسات قرآن به این شکل برگزار میشود؛ «یکشنبهها برای آقایان و دوشنبه و چهارشنبه برای خانمها. همچنین طرحی اجرا کردهایم که نوجوانان بااستعداد محله و حاشیه شهر شناسایی شوند تا برای آنها کلاسهای صوت، لحن و حفظ قرآن برگزار شود.»
او میافزاید: استاد قرآن با ماشین خودش، نوجوانان مستعد حاشیه شهر را برای آموزش به مسجد میآورد. از دهپسری که در کلاس حضور دارند، ششنفر از حاشیه شهر و بقیه از خود محله هستند.
کلاس خیاطی برای بانوان محله
علاوهبر کلاسهای قرآن، کلاس خیاطی نیز برای بانوان در محوطه شبستان برگزار میشود. یکی از بانوان محله بهعنوان مدرس، مهارتهای خیاطی را آموزش میدهد و سعی دارد علاوهبر یادگیری فن خیاطی، ارزش تلاش و کار گروهی را به شرکتکنندگان منتقل کند.
علی حاجیان همه عمر خادم مسجد باقی ماند
علی حاجیان پیروز، متولد۱۳۰۵ در مشهد، مردی مذهبی و خیّر بود، قرآن هم درس میداد. او سال۵۴ همراه با چند نفر از ریشسفیدها و بزرگان محله، جلسه قرآنی را در خانهها راه انداخت که شبهای جمعه برگزار میشد؛ جلسهای پرشور که گاهی آنقدر مملو از جمعیت میشد که جای سوزنانداختن نداشت.
وحید حاجیانپیروز، پسر حاج علیآقا، درباره پدرش میگوید: چندسالی بعد از اینکه جلسه قرآن در خانهمان برگزار میشد، پدرم و چندنفر از اهالی پیشنهاد کردند مسجدی در محله ساخته شود. در بحبوحه انقلاب اسلامی و با موافقت آستان قدس رضوی، نیمی از زمین بایری که در محله بود، برای ساخت مسجد اختصاص یافت.
شروع فعالیتها در چادر
حاجیانپیروز به یاد دارد که ابتدا چادری در زمین نصب شد تا از همان هفته اول، جلسه قرآن و اقامه نماز در زمین برگزار شود؛ «تا زمان گرفتن مجوز ساخت و انجام کارهای اداری، ساختمانی و جمعآوری پول، یکسالی زمان برد و اهالی زمستان و تابستان در همین چادر، نماز را اقامه و جلسه قرآن را برگزار میکردند. به یاد دارم موقع بارش باران در بهار و پاییز، پلاستیکی روی چادر کشیده میشد تا کسی خیس نشود و جلسه دایر باشد.»
پدرم دیگر به کسی برای کمک در ساخت مسجد چیزی نمیگفت. خودش از منبع درآمدش برای ساخت هزینه میکرد
کلنگ احداث مسجد که زده شد، جنگ تحمیلی آغاز شد و بسیاری از اهالی به جبهه رفتند یا مشغول جمعآوری کمک برای رزمندگان شدند؛ «پدرم دیگر به کسی برای کمک در ساخت مسجد چیزی نمیگفت. او خودش از منبع درآمدش برای ساخت هزینه میکرد و، چون وضعیت در دهه۶۰ زیاد مناسب نبود، روند ساخت طولانی شد و حدود چهارپنج سال طول کشید.»
فرزند مرحوم حاجیان، خاطره آن سالها را خوب به یاد دارد؛ «دهیازدهساله بودم. پدرم ظهرها که از سر کار میآمد تا ناهارش را میخورد، بهسمت مسجد میرفت تا گوشهای از کار را پیش ببرد. بااینکه پدرم نمایشگاه اتومبیل داشت، مردی فنی بود. من بههمراه برادرانم و چند نفر از اهالی و بچههای محله برای کمک میرفتیم؛ یکی سیمان درست میکرد، دیگری آجر بالا میانداخت و خلاصه تا شب مقداری از کار مسجد انجام میشد.»
وقف کامل زندگی برای مسجد
بعداز ساخت مسجد، یک سال اول، خادمی مسجد را هم مرحوم حاجیان به عهده گرفت تا خادم مستقر شود؛ «باوجود حضور خادم، پدرم همچنان خودش را خدمتگزار مسجد میدانست و موقع برگزاری برنامه و جلسه در مسجد چای دم میکرد و در پذیرایی کمک میکرد.»
وحید حاجیان میگوید: سال۹۰ پدرم به رحمت خدا رفت. او از روزی که ساخت مسجدالرسول (ص) مطرح شد تا زمان فوتش، خود را وقف مسجد کرده بود.
پساز فوت او، اطرافیان شنیده بودند کمکهای خیر حاجعلی حاجیان تنها به مسجد محدود نمیشد و او از بسیاری از نیازمندان نیز دستگیری و حمایت میکرد.
* این گزارش سهشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۲۶ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.