
شهید طالبی۱۰؛ خیابانی که هر شب حسینیه میشود
محله کارمندان دوم، از قدیمیترین محلههای منطقه۶ مشهد است؛ محلهای که رنگوبوی مذهبیاش از گذشته تا امروز، بر ویژگیهای دیگرش سایه انداخته است. اینجا، هنوز هم پایبندی به مراسم دینی یکی از نشانههای مهم زندگی روزمره مردم است.
یکی از جلوههای پررنگ این پایبندی را میتوان در شبهای ماه صفر دید؛ شبهایی که اهالی خیابان شهید طالبی۱۰ کوچه را میبندند، فرش میاندازند و با دل و جان برای برگزاری یک مراسم مذهبی بزرگ آماده میشوند.
آغاز این سنت، به تصمیم حاجحسین عامری برمیگردد؛ مردی که سالها در مناسبتهای مذهبی، در خانهاش مراسم برگزار میکرد. اما از زمان شیوع کرونا تصمیم گرفت مراسم دهه صفر را به خیابان بیاورد تا در فضای باز برگزار شود و جمعیت بیشتری بتوانند در آن شرکت کنند.
حالا همهگیری کرونا رفته است، اما این رسم در محله رواج دارد. هر شب بیش از ۲ هزار نفر، نهتنها از همین محله، بلکه از گوشهوکنار شهر، خود را به این خیابان میرسانند تا در این مراسم پرشور و متفاوت شرکت کنند. همسایهها نیز همراهی میکنند و در برگزاری هرچه بهتر این مراسم نقش دارند.
بهانهای برای همدلی
ساعت حدود ۸ شب است و از همان ابتدای کوچه، شور و حرکت به چشم میآید. پیر و جوان، زن و مرد، حتی بچهها هرکدام در گوشهای از این مراسم سهمی دارند. یکی مشغول نصب باند است، دیگری چراغها را روشن میکند و چندنفر دیگر با دقت و هماهنگی، فرشهایی را پهن میکنند که قرار است ساعتی بعد، جای نشستن مهمانهای این مراسم باشند.
این فرشها حالا ازطرف آستان قدس تأمین شدهاند، اما قدیمیترها خوب یادشان است که در سالهای اول، همسایهها از خانههایشان فرش میآوردند. کمی آنطرفتر، در حیاط خانه حاجحسین عامری، خانمها سرگرم آمادهکردن غذا هستند. هرکدام مشغول کاریاند؛ یکی ظرفها را میچیند، دیگری برنج میکشد و.... صدای خنده و گفتوگوهای صمیمانه نشان میدهد که تا چه اندازه غرق این فضا شدهاند.
انگار این مراسم فقط یک مجلس مذهبی نیست؛ بلکه بهانهای است برای دور هم جمعشدن.
اهل بیت(ع) خودشان راهگشا هستند
وسط شلوغی و رفتوآمد، مردی را میبینم که با آستینهای بالازده و صورتی عرقکرده، مشغول پهنکردن فرشهاست. چند نفر دیگر کمکش میکنند، اما آنقدر غرق کار است که انگار هیچکس جز او مسئول این کارها نیست. بالاخره که فرشها پهن میشود، فرصت کوتاهی برای گفتوگو پیدا میکند.
حاجحسین عامری متولد۱۳۵۵ و بنیانگذار هیئت حضرت رقیه (س) است؛ همان کسی که حالا این روزها خیابان شهید طالبی۱۰ با همت او و همراهی دیگران حالوهوای دیگری دارد؛ «از سال۱۳۸۹ حسینیه حضرت رقیه (س) را در خانهام ساختم و بهصورت محدود در مناسبتهای مذهبی مراسم برپا میکردیم و اهالی میآمدند.»
آنطورکه تعریف میکند، در همان سالهای اولی که با خانوادهاش به این محله آمده و ساخت خانه و حسینیهاش کامل نشدهبود، مراسم برپا میشد؛ «هنوز ساختمان کامل نشده بود. حتی در و پنجره نداشتیم؛ فقط یکطبقه را در حد سرامیککاری آماده کرده بودیم. ولی مراسم را همانجا برگزار میکردیم. چون باور داشتیم که اگر برای اهلبیت (ع) قدمی برداریم، خودشان راه را باز میکنند.»
مراسم باشکوه خیابانی
این هیئت حالا دیگر پا گرفته و بزرگ شده است؛ آنقدر که هرسال دهه اول صفر، یکی از شلوغترین مراسم منطقه را برگزار میکنند.
از همان روزی که تصمیم گرفتیم برای اهلبیت (ع) کاری کنیم، خستگی برایم بیمعنا شد
عامری میگوید: مراسم ما بهصورت منظم در دهه اول صفر به مدت ۱۰شب برگزار میشود، از ساعت۸:۳۰ تا حدود ۱۱شب. از ساعت۸:۳۰ آمادهسازیها شروع میشود و با همکاری همسایهها و فامیل و دوستان، کوچهها بسته و فرشها پهن میشود. ساعت۹ زیارت عاشورا خوانده و بعد از آن، بین ساعت۹:۳۰ تا ۹:۴۵ سخنرانی آغاز میشود.
حسین عامری درباره دلیل برگزاری این مراسم در خیابان هم میگوید: با شیوع ویروس کرونا و جمعشدن مراسم، تصمیم گرفتیم این برنامه را به داخل کوچه منتقل کنیم. جمعیت بیشتر شد و مراسم باشکوهتر. بعد از کرونا این روند را ادامه دادیم.
از شب سوم یا چهارم دهه صفر، معمولا بیش از ۲ هزار نفر برای شرکت در مراسم و صرف غذا میآیند. مهمانها فقط از اهالی محله نیستند. خیلیها از مناطق دورتر میآیند؛ «بخش زیادی از مهمانان ما از مناطق مختلف مشهد میآیند؛ مثلا از جاده سیمان، شهرک شهید رجایی، وکیلآباد یا حتی طرقبه و شاندیز.»
بهانهای برای صله رحم
صدای همهمه آرامی از حیاط خانه حاجحسین عامری که چند قدم آنطرفتر قرار دارد، به گوش میرسد. وارد که میشوم، وسط حیاط یک دیگ بزرگ میبینم و چند زن که دور آن ایستادهاند. فضا پر از صمیمیت است. هرکسی مشغول کاری است.
درمیان جمع، فاطمه عامری را پیدا میکنم؛ همسر حاجحسین. چهرهاش خسته به نظر نمیرسد، با اینکه ساعتهاست در رفتوآمد است.
خودش میگوید: از همان روزی که تصمیم گرفتیم برای اهلبیت (ع) کاری کنیم، خستگی برایم بیمعنا شد. باور کنید شبها به امید اینکه فردا صبح زودتر بیدار شوم و کارها را شروع کنم، خواب به چشمم نمیآید.
او در این مدت، کارش را از حوالی ساعت ۷ صبح شروع میکند. مستقیم میرود به زیرزمین خانه که حالا تبدیل به حسینیه شده است و آمادهسازیها را آغاز میکند. وسایل را میشوید، آشپزخانه را تمیز میکند و مقدمات پذیرایی شب را میچیند.
این مراسم خودش شده یک صلهرحم زیبا؛ بهانهای که فامیل را دور هم جمع میکند
پای صحبتهایش که مینشینی، میفهمی چقدر این مسیر برایش جدی است. بخشی از حال خوب این جمع، به همین همراهی خانوادگی برمیگردد.
فاطمه عامری دو دختر دارد و جمعی از بانوان نزدیک فامیل هم هرروز از ساعت ۴ یا ۵ بعدازظهر تا شب در حیاط جمع میشوند و در آمادهسازی نذریها کمک میکنند. میگوید: این مراسم خودش شده یک صلهرحم زیبا؛ بهانهای که فامیل را دور هم جمع میکند.
مشارکت همسایهها
همسایهها هم بخشی مهم از این ماجرا هستند؛ بخشی که بدون آنها، برگزاری چنین مراسمی به این وسعت ممکن نیست. البته طبیعی است که چالشهایی هم وجود داشتهباشد. برخی از همسایهها از شلوغی، صدای بلندگو یا رفتوآمد زیاد گلایه دارند، اما برگزارکنندگان همیشه تلاش کردهاند با احترام و تعامل، دلخوریها را به حداقل برسانند و رضایت همه را جلب کنند.
دراینمیان، بسیاری از همسایهها نهتنها گلایهای ندارند، بلکه خودشان پابهپای دیگران در دل کارند؛ مثل احمد جعفری، دامداری که ۱۰ شب اول ماه صفر، کارش را تعطیل میکند تا تمام وقتش را صرف مراسم کند. از کارهای خدماتی گرفته تا خرید وسایل و تمیزکردن کوچه، هرجا کاری باشد، میتوانی رد او را پیدا کنی.
این مشارکت بیادعا، از مراسمی مذهبی فراتر رفته و به پیوندی محکم میان اهالی محل تبدیل شده است. هرکس به سهم خود، سنگی از زمین برمیدارد و قطعهای از پازل بزرگ این ده شب را کامل میکند.
* این گزارش دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۴ در شماره ۶۳۴ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.