
«آچار فرانسه، فعال، مهربان، رفیق روزهای سخت»؛ اینها توصیفاتی است که دوستان امیرمحمد صادقی درباره او عنوان میکنند. وقتی در مسجد امیرالمؤمنین (ع) محله شقایقیک حضور داشتیم، نوجوانان آنجا دورمان جمع شده بودند و بدون استثنا از خوبیهای امیر میگفتند؛ «هرکس مشکلی داشته باشد، یکراست میرود سراغ امیر و با او درددل میکند. نهتنها همسنوسالهایش بلکه خانوادهها هم قبولش دارند.»
امیر رزمیکار است و به اردوی تیم ملی دعوت شده. او درعینحال که بهعنوان کمک مربی، هاپکیدو را به نوجوانان محل آموزش میدهد، تأثیرات اخلاقی و درسی خوبی رویشان گذاشته است. او از کودکی کمکخرج خانوادهاش بوده و اکنون درحالیکه نوزدهسال بیشتر ندارد، به دلیل از کار افتادگی پدر، نانآور خانوادهاش است.
امیرمحمد جزو آن نوجوانانی است که وجوه اخلاقی و اجتماعیاش آنقدر پررنگ است که همه او را بیشتر از مقامهایش، با جایگاه اجتماعیاش میشناسند. این موضوع باعث شده است که حتی در دل رقبا و حریفهایش هم جای داشته باشد.
خودش تعریف میکند: اسفندماه که مسابقات قهرمانی کشوری هاپکیدو بود، برایم فرقی نمیکرد چه کسی نیاز به کمک دارد. حتی اگر حریفی را میدیدم که باخته و ناراحت است، میرفتم دلداریاش میدادم. این باعث شده بود که با همه رفیق شوم. طوری بود که رقیبان میآمدند دنبالم که با هم بیرون برویم. حتی هنوز با آنها در ارتباط هستم.
او در این مسابقات مقام اول را به دست آورده و به اردوی تیم ملی دعوت شده است. به گفته خودش خیلیها میگفتند وارد تیم ملی بشو و بعد از ایران برو. اما او در پاسخ به این افراد میگوید: کجا بهتر از ایران! وقتی میتوانم اینجا آبروی محله، شهر و کشورم باشم، چرا باید بروم؟
اگر بچهها حین تمرین باشند و متوجه شوم کسی مادرش تماس گرفته است و با او کار دارد، میگویم اول جواب مادرت را بده
او ادامه میدهد: محله شقایقیک، بچههای بااستعدادی دارد که خیلیهایشان میتوانند یک مربی و مقامآور باشند. میخواهم همینجا باشم و رایگان به آنها آموزش دهم تا به جایی برسند.
امیرمحمد اکنون به عنوان کمک مربی درحال تمرین و آموزشدادن هاپکیدو به شاگردان و هممحلهایهایش است. او در عین حال، اشکالات درسی بچهها را برطرف میکند و مشاور درسی و خانوادگیشان است.
جوان موفق منطقه ما دوسال پیش مادرش را از دست داده و بسیار حواسش هست که بچهها احترام پدرومادرشان را نگه دارند. او میگوید: اگر بچهها حین تمرین باشند و متوجه شوم کسی مادرش تماس گرفته است و با او کار دارد، میگویم اول جواب مادرت را بده بعد برای ادامه تمرین بیا. مواردی هم داشتهایم که بچهها ارتباط خوبی با مادرانشان نداشتند و از آنها خجالت میکشیدند، اما اینقدر با آنها صحبت کردم که اکنون ارتباطشان خوب است.
او در بسیج و مسجد محل هم از افراد فعال و تأثیرگذار است. به گفته خودش مسئول عملیاتهای گشتی بسیج محل است. در کارهای بنّایی و گچکاری مسجد مشارکت داشته، داربست و پرچم میزند. چای میریزد. آشپزی میکند. برنامه اردو میگذارد. مداحی میکند. خلاصه اینکه هر کار از دستش بربیاید، انجام میدهد.
امیرمحمد دیپلم رشته تأسیسات از فنیوحرفهای دارد، اما از هشتسالگی کنار پدرش در کارهای ساختمانی ازجمله نقاشی و بنّایی کار میکرده است.
او که فرزند نهم و تنها پسر خانواده است، میگوید: نمیدانم چرا میگویند تهتغاریها لوس هستند. من از سیزدهسالگی دارم به طور مستقل کار میکنم و خداراشکر اکنون نانآور خانواده هستم.
* این گزارش چهارشنبه ۱۷ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۱۵ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.