کد خبر: ۱۱۹۶۲
۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۷:۰۰
مدرسه علمیه سیادت، موقوفه یک چاپخانه

مدرسه علمیه سیادت، موقوفه یک چاپخانه

به دنبال اجرای وصیت پدرم که خواسته بود با یک‌سوم اموالش حوزه علمیه یا درمانگاه تاسیس کنیم، ساختمان کناری چاپخانه را که در گذشته بخشی از منزلمان بود، تجدیدبنا کردیم؛ طوری که طبقه پایین را حسینیه و بالا را مدرسه علمیه ساختیم.

روی تابلوی ساختمان کناری چایخانه سعادت در خیابان آیت ا.. بهجت محله راه‌آهن مشهد این عبارت‌ها توجه‌ام را جلب کرد: «حسینیه و مدرسه علمیه سیادت. موقوفه سیدمحمود سیادت». زیرش هم قید شده بود: «دفتر مرجع عالی‌قدر حضرت آیت‌ا... العظمی نوری همدانی».

آقا مجتبی که متولی حسینیه است، تعریف می‌کند: به دنبال اجرای وصیت پدرم که خواسته بود با یک‌سوم اموالش حوزه علمیه یا درمانگاه تاسیس کنیم، ساختمان کناری چاپخانه را که در گذشته بخشی از منزلمان بود، تجدیدبنا کردیم؛ طوری که طبقه پایین را حسینیه و بالا را مدرسه علمیه ساختیم. در شهریور ۸۳ نیز که سالگرد پدرم بود، این موقوفه را افتتاح کردیم.

حسینیه‌ای برای اهالی خیابان بهجت

حالا به مناسبت‌هاي مختلف در حسينيه، مراسم برپا مي‌شود و برادران سيادت براي پدرشان خيرات مي‌كنند. متولی حسینیه مي‌گويد: باز هم تكرار مي‌كنم كه هركاري براي پدر و مادر انجام بدهي، كم است. من از خيراتي كه براي پدرم كرده‌ام، فيوضات زيادي به دست آورده‌ام.

بيشتر شركت‌كنندگان مراسم حسينيه، اهالي خيابان آیت‌ا...بهجت هستند. ضمن اينكه جلسات مباحثه طلبه‌ها نيز در همين مكان برگزار مي‌شود. سيادت مي‌گويد: وجود اين موقوفه، روي ديدگاه مردم اين محله و حتي اقوام تاثير زيادي داشته است و بسياري از آن‌ها تمايل يافته‌اند كه عمل وقف انجام دهند؛ درحالي‌كه حتي قبل از اين نمي‌دانستند كه مي‌توانند يك‌سوم از اموال خودشان را در اين راه استفاده كنند.

وجود اين موقوفه، روي ديدگاه مردم اين محله تاثير داشته و بسياري از آن‌ها تمايل يافته‌اند كه عمل وقف انجام دهند

 

از مدرسه چه خبر؟

‌نمی‌شد پرونده «سیادت» را در خیابان آیت‌ا... بهجت بست و از آوردن حرف‌های حجت‌الاسلام علی‌اکبر اسکندری نداف صرف‌نظر کرد. بی‌ذکر این صحبت‌ها، جایی از کار می‌لنگید. او که ریاست مدرسه علمیه سیادت را از سال ۸۶ بر عهده دارد، درباره نحوه پذیرش طلبه در این مکان می‌گوید: ما مثل دیگر مدارس علمیه، زیر نظر حوزه علمیه خراسان هستیم.

گرفتن آزمون و پذیرش ازسوی خود حوزه انجام می‌شود و پس از دسته‌بندی، طلبه‌ها به مدارس علمیه فرستاده می‌شوند. مدرسه سیادت نیز، سالیانه بین ۱۵ تا ۲۰ نفر را پذیرش می‌کند. طلبه‌ها در اصطلاح شش پایه را می‌خوانند که به آن سطح‌یک می‌گوییم و بعد برای تحصیل در سطح‌دو به مدارس دیگر فرستاده می‌شوند.

برگزاری کلاس‌های خانواده برای همسران طلاب از برنامه‌های جانبی این مدرسه بوده که البته بعدا عمومی شده است. برپایی کلاس برای کسبه خیابان آیت‌ا... بهجت نیز از دیگر برنامه‌هایی است که به گفته اسکندری، در آن احکام کسب و دیگر احکام دینی که در زندگی روزمره کاربرد دارند، به شرکت‌کنندگان آموزش داده شده است.

 

حسینیه و مدرسه علمیه سیادت موقوفه تاثیرگذار محله راه آهن است

 

مبلّغان مشاور   

رئیس مدرسه علمیه سیادت سعي كرده است طلبه‌هاي اين مدرسه، مبلّغ و مشاور باشند. خودش مي‌گويد: دارا بودن اين ويژگي، مي‌تواند تمايزي براي مدرسه سيادت با ديگر مدارس محسوب شود، هرچند ممكن است مدارس ديگري هم باشند كه اين هدف را دنبال كنند.

ما با برگزاري كلاس‌هاي متفرقه در كنار دروس اصلي مانند استفاده از استادان روان‌شناس، طلبه‌ها را به سمت مسائل روان‌شناسي سوق مي‌دهيم تا بچه‌ها بعد از شش‌سال هم مبلّغ و هم مشاور باشند. تاليف كتاب ازسوی طلبه‌ها و استادان اين مدرسه از ديگر ويژگي‌هايي است كه اسكندري به آن اشاره مي‌كند.

 

ارتباط دوسویه میان اهالی و طلبه‌ها برقرار است

درباره خیابان آیت‌الله بهجت می‌پرسم و اینکه قرارگرفتن در این محله چه حسنی دارد؟ این‌طور پاسخ می‌گیرم که: ما هم به حرم نزدیک هستیم و هم کنار حرم نیستیم و این مزیتی برای رفت‌وآمد طلبه‌ها و استادان است؛ زیرا از یک‌سو با ۱۰ دقیقه پیاده‌روی می‌توانیم به حرم برویم و از سوی دیگر با ترافیک و ازدحامی که مدارس علمیه کنار حرم با آن مواجه هستند، روبه‌رو نیستیم.

حاج‌آقا در ادامه از اهالی محله می‌گوید؛ از اینکه قرارگرفتن مدرسه علمیه در یک خیابان، چگونه می‌تواند روی مردم تاثیر بگذارد: خلق‌وخو و نوع راه‌رفتن و لباس‌پوشیدن و معاشرت طلبه‌ها در خیابان روی مردم محله اثر دارد. اهالی و کسبه این خیابان معمولا وقتی ما را می‌بینند، احکام و مسائل شرعی خود را می‌پرسند و ارتباط دوطرفه‌ای بین ما برقرار است.

 

اعجازي كه اتفاق افتاد  

آخرین صحبت اسکندری بیان یک خاطره تلخ، اما تامل‌برانگیز است: یک‌بار براثر اتصالات برق، در حیاط مدرسه آتش‌سوزی اتفاق افتاده و شعله‌ها از دوطرف به سمت ساختمان جلو کشیده بود. اما به طرز عجیبی از ورودی، جلوتر نیامده بود که اگر خدای نکرده این اتفاق می‌افتاد، ساختماناز بین می‌رفت. من آن‌موقع احساس کردم واقعا یک اعجاز، ما را از این خطر نجات داده است.

 

 

* این گزارش یکشنبه، ۲ تیر ۹۲ در شماره ۵۹ شهرآرامحله منطقه ۳ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44