
خانم معلم میگفت: این خاطره هر روز من است. اما نمیتوانم بهخوبی توصیفش کنم. چطور میتوانم از حس و حال ۳۸ دختربچهای که با مانتوی پستهایرنگ و مقنعه سفید دورم را میگیرند و از طبقه دوم بوسهزنان مرا تا طبقه اول و جلوی دفتر مدرسه همراهی میکنند، بگویم. یکی هم میگفت: دانشآموزان قلب پاکی دارند.
هرچه روی آن حک کنیم، ثبت میشود. دیگری به این باور رسیده بود: بعد از سالها خدمت، به چشم دیدم که یک تشویق کوچک، چگونه میتواند دانشآموزی را دگرگون کند! و یکی هم حواسش به همه شاگردهایش بود: جواب تکتک سلامهایشان را میدهم.
اینها حرفهای تعدادی از معلمهای نمونه منطقه ماست. به مناسبت روز معلم از مدیران چند مدرسه خواستیم که به ما معلم نمونه معرفی کنند. سن و سال و سابقه تدریسشان مهم نبود. مهم این بود که بعد از گفتگوی کوتاه با شماری از آنان دوباره به یاد آوردیم: معلمی یک شغل نیست؛ «عشق» است!
درست است که در دنیای امروز، فضاهای مجازی، سیدیها یا کتابهای متعدد برای یادگیری به کمک دانشآموزان آمدهاند، اما کیست که نداند هیچکدام از اینها نمیتواند تاثیر مثبت یک نگاه عاشقانه و یک کلام محبتآمیز معلم به شاگردش را داشته باشد. بهویژه معلمانی که در مناطق کمبرخوردار فعالیت میکنند و از وجودشان مایه میگذارند تا جای خالی بسیاری از امکانات را برای شاگردانشان پر کنند...
«علی همیشه در کلاس چرت میزد. خودش میگفت که در حال خواب از شدت دود معتاد شده است! خانوادهاش را خواستیم و ترکش دادیم. او امسال پایه ششم است. علی آنقدر مهربان است که هرجا مرا میبیند، دستم را میبوسد.» فاطمه بخشی، معلم دبستان ابتدایی صاحبالزمان محله بهمن مشهد است.
او میگوید: از ابتدای بولوار ۲۲ بهمن تا رسیدن به مدرسه با همه اهالی احوالپرسی میکنم. آنها مرا میشناسند و برای مشاورهگرفتن به سراغم میآیند. در ۱۱ سال خدمتم در این مدرسه، روزی نیست که مراجعهکننده نداشته باشم.
بعد هم اضافه میکند: بزرگترین مشکل خانوادههای اینجا اعتیاد است. به مادران میگویم بهخاطر فرزندانتان زندگی کنید. کاری نکنید که همسرتان جلوی شما مواد مصرف کند و طوری رفتار کنید که خودش بخواهد که او را به مرکز ترک اعتیاد ببرید.
دلیل معلمشدن خانم بخشی دست نوازشی بوده که معلم کلاس اول دبستانش بر سرش کشید
دلیل معلمشدن خانم بخشی که اکنون ۲۰ سال سابقه کار دارد، دست نوازشی بوده که معلم کلاس اول دبستانش بر سرش کشیده و با ملاطفت به او شیوه درستگرفتن قلم را یاد دادهاست.
او میگوید: با توجه به اینکه بیشتر دانشآموزانم بعد از گذراندن دبستان، درس را رها میکنند و وارد بازار کار میشوند، به آنها ویژگیهای یک کارگر خوب و دیندار را آموزش میدهم. ازطرفی هیچوقت شنبهها از امیرحسین که پنجشنبه و جمعه سر کار گچکاری میرود، درس نمیپرسم.
دانشآموزان مدرسهراهنمایی گلشنآزادی باید زهرا برهانی را دوست داشته باشند، چون این معلم در ارتباط با شاگردانش به جزئیاتی دقت میکند که شاید از نگاه بسیاری دور بماند. او میگوید: سعی میکنم برای دانشآموزانم هم جاذبه و هم دافعه داشته باشم؛ یعنی در کنار اینکه با بچهها ارتباط نزدیک برقرار میکنم، آنها را متوجه این موضوع میکنم که بهعنوان یک معلم از آنها انتظاراتی دارم.
مواردی بوده است که شاگردانم مشکلشان را با مشاور مطرح نکرده، اما با من در میان گذاشتهاند. این معلم ۴۰ ساله در ادامه اضافه میکند: وقتی در حیاط مدرسه بچهها به من سلام میکنند یا هنگام خداحافظی، سعی میکنم جواب تکتکشان را بدهم.
برهانی با ۲۱ سال سابقه تدریس، درحالحاضر در پایه دوم و سوم راهنمایی، علوماجتماعی درس میدهد: برخلاف روش سنتی که در آن معلم سخنران و شاگردان، شنونده بودند، سعی میکنم بچهها را با خودم همراه کنم. برای این کار من نیز مانند بسیاری از همکارانم آنها را گروهبندی میکنم و با دادن پیشمطالعه و تحقیق آنها را فعال نگه میدارم.
میگوید که در ۲۰سال خدمتش مرخصی نگرفته و یکروز هم تأخیر نداشته است. میگوید اگر در تب هم بسوزد دانشآموزانش را تنها نمیگذارد. برای همین طبیعی است که وقتی از کلاس اول دبستانیها بیرون میآید، فرشتگان کوچک دورش را بگیرند و بوسهزنان تا دم دفتر همراهیاش کنند.
منیرهمحمدزاده ۴۰ سال دارد و هفتسال است که در دبستان شهدای محله سیسآباد تدریس میکند. با صدایی گرفته میگوید: تدریس در مناطق محروم را دوست دارم. دوست دارم نعمت و توفیق معلمی را که خدا به ما داده، خرج بچههای اینجا کنم.
سعی میکنم منضبط باشم. همیشه همسرم که او هم کارمند است جور مرخصینگرفتنهای مرا کشیده. بعد هم عنوان میکند: اینجا بچههای طلاق زیاد هستند. بچههایی که به آنها محبت نشده است. یکبار هم به آنها اخم نکرده یا با صدای بلند حرف نزدهام. برای همین آنها مرا مادر خودشان احساس میکنند. او میگوید: درسهای کتاب فارسی را با لحنی آهنگین برای بچهها میخوانم. سعی میکنم خلاقیتهای آنها را شکوفا کنم. بعد هم آهنگین میخواند: باران نمنم میبارد.
با اینکه فقط یکسال از تدریسش در دبستان پسرانه سیمانشرق در محله خواجهربیع میگذرد، تفاوت در روش تدریسش مشخص شده است. زهرا اردلان ۳۳ ساله است و ۶ سال سابقه تدریس دارد: روش تدریسم همراه با بازیهای گروهی است.
به این ترتیب که از پنجساعت کلاس، سعی میکنیم دوساعتش را داخل حیاط بگذرانیم و از فضای حیاط و هوای خوب استفاده کنیم. مثلا برای آموزش اعداد زوج و فرد، بچهها برای اعداد زوج باید بنشینند و برای اعداد فرد بایستند، هرکه اشتباه کرد، بازنده است.
این معلم خلّاق میافزاید: برای درس خوبدیدن و خوبشنیدن که برای تقویت حواس پنجگانه بچهها طراحی شده، به آنها میگویم که به دور و برتان خوب نگاه کنید و در دفتر هر آنچه را میبینید، بکشید. جالب اینجاست که یکی از دانشآموزانم حلبیهایی را که بر سر تیرآهنهای ساختمان میگذارند تا زنگ نزند، کشیده بود.
خانم اردلان تدریس برای آقاپسرها را آسانتر از دخترخانمها میداند! به نظر او: پسرها قانونپذیر هستند و بهتر از دخترها کار گروهی انجام میدهند. معمولا حسادتی هم در کارشان نیست و مثل دخترها یک دفتر ۴۰ برگ، نامه پراحساس برایم نمینویسند.
او در ادامه تعریف از آقاپسرهای کلاسش میگوید: خوشبختانه بچههای این محله، چون از نظر فرهنگی و اقتصادی خانوادهها همسطح هستند و معمولا فامیلند و خانههایشان به هم نزدیک، دوستی خوبی با هم دارند. اگر یکی از آنها یک روز غایب باشد، دوستانش اخبار کلاس و تکالیفی را که باید انجام دهد، به گوشش میرسانند.
مدير و معلم بسيار خوبي است و همكارانش از كاركردن در كنار او
احساس آرامش میکنند: بهطور جدی به همکارانم میگفتم اگر کسی یک روز به مشکل خانوادگی برخورد کند و مدرسه بیاید، از نظر من معلم خوبی نیست، زیرا از یکسو نمیتواند روی درس تمرکز داشته باشد و از سوی دیگر با آمدن به مدرسه به خانواده خود رسیدگی نکرده است.
در چنین مواقعی به معلم مرخصی میدادم و خودم که دلم برای تدریس تنگ میشد، سر کلاس میرفتم. علیاکبر جباری که حالا سهماه است بازنشسته شده، از مجموع ۳۰ سال سابقه خدمتش، ۱۵ سال آن را در دبستان طبرسی محله فاطمیه فعالیت داشته است.
این بازنشسته فرهنگی ۴۸ ساله درباره دبستان طبرسی میگوید: چندگانگی فرهنگی در دانشآموزان دبستان طبرسی، باعث میشد در برخورد با آنها احتیاط کنی تا شأن هرکس رعایت شود و این، کار را کمی مشکل میکرد.
او عنوان میکند: یک دانشآموز پایه پنجم داشتم که نمرهاملایش زیر صفر میشد! یک بار نمره هفت گرفت و من یک دفتر به او جایزه دادم. بچهها هم سر کلاس برایش دست زدند. همین دانش آموز به مرور آنقدر پیشرفت کرد که بعد از چند ماه در امتحان املای اداره، نمره ۱۸ گرفت.
من خودم بعد از سالها خدمت این موضوع را باور کردم که یک تشویق کوچک یا یک آفرینگفتن، چگونه میتواند یک دانشآموز را دگرگون کند. حرف پایانی این فرهنگی باتجربه نیز شنیدنی است: لازم نیست همه بچهها، پروفسور، مهندس یا پزشک شوند. بعضی میتوانند کارگر و استادکار خوبی شوند. مهم این است که مرد بار بیایند تا عرضه درست زندگیکردن را داشته باشند.
سیدمهدی دانشمند با ۲۲ سال سابقه خدمت، درحالحاضر در مدرسهراهنمایی شهید غلامرضا اصغری محله بلال علومتجربی تدریس میکند. او میگوید: در مدارس بالای شهر از طریق وبلاگ با دانشآموزان، خارج از وقت مدرسه مسائل آموزشی را مطرح میکردم.
اما چون در این مدرسه همه بچهها امکان استفاده از اینترنت را ندارند، باید همه انرژیام را در کلاس بگذارم؛ بهویژه که والدین بیشتر این دانشآموزان بهخاطر بالانبودن سطح تحصیلاتشان، نمیتوانند در منزل به آنها کمک کنند.
این معلم ۴۱ساله، سه سال از مجموع ۱۲ سال خدمتی را که در راهنمایی شهید اصغری فعالیت داشته است، با سمت معاونت پشتسر گذاشته. او میگوید: گاهی بچهها انگیزه درسخواندن را از دست میدهند و آن را کاری بیفایده میدانند.
یک دلیلش این است که به پدر و مادر خود نگاه میکنند و با دیدن مشکلات آنان تصور میکنند آینده خودشان هم درهرصورت همینگونه خواهد بود. اما من سعی میکنم آینده خوبی را برایشان تصویر کنم و به آنها انگیزه بدهم. گاهی نیز میکوشم ارتباط بچهها با والدینشان را قوی کنم.
محمد طالبی ۳۷ ساله دبیر ریاضی دبیرستان و پیشدانشگاهی پسرانه امامعلی (ع) در محله رسالت، تدریس درس هندسه را بیشتر از همه درسها دوست دارد. او که کارشناسیارشد ریاضی دارد، مقالات علمیاش در نشریات به چاپ رسیده است و از سال ۸۷ تاکنون در نشستهای ماهیانه انجمن ریاضی شرکت میکند.
تدریس در مقطع دبیرستان آن هم در دبیرستان پسرانه مشکل بهنظر میرسد، اما او عنوان میکند: ارتباطم با دانشآموزان دوستانه است. سعی میکنم مثل خودشان باشم و خیلی مته به خشخاش نمیگذارم، چون درغیراینصورت نمیتوان کلاس را اداره کرد. از عوامل موفقیت برای اداره کلاس خیلی چیزها را ندیدن و نشنیدن است.
نظر این دبیر خلّاق با ۱۵ سال سابقه کار درباره بیشترین مشکل دانشآموزان مدارس این است: مدارس خاصی مثل نمونهدولتی، تیزهوشان و ... با جذب بچههای باهوشتر، کلاسهای مدارس دولتی را خالی از رقابت میکنند. همین قضیه یکی از دلایل افت تحصیلی دانشآموزان است. بهتر است در کلاسها تمام استعدادها باشند تا بین بچهها انگیزه ایجاد شود.
اکبر نامدار با بیش از ۲۰ سال سابقه کار، در حال حاضر ششم ابتدایی را در دبستان پسرانه منظورالمهدی در محله دروی تدریس میکند. به گفته خودش، همیشه میکوشد از روشهای نوین تدریس و کتابهای کمکی برای آموزش دانشآموزان استفاده کند: بعضی از روشها را خودم ابداع کردم؛ بهویژه در تدریسم در پایه اول.
حتی مواردی بوده که با استفاده از همین روشها توانستهام یک دانشآموز دیرآموز را تبدیل به عادی کنم. او برای یادگیری بیشتر، دانشآموزانش را تشویق به تحقیق میکند. این معلم ۴۰ ساله که با بچهها ارتباطی صمیمانه دارد، همچنین معتقد است: دلیل فراگیری علوم، رسیدن به قرب الهی است. من هر درسی که میدهم، سعی میکنم آن را به خدا ارتباط دهم و از منابع دینی در این زمینه استفاده میکنم.
او که در سال تحصیلی ۹۲-۹۱ بین تمام مدارس ناحیه در پایه ششم، بالاترین امتیاز را کسب کرده و از طرف آموزشوپرورش بهعنوان معلم نمونه انتخاب شده است، درباره بچههای محله دروی میگوید: در کل دانشآموزان ابتدایی، قلب پاکی دارند. ما هرچه روی آن حک کنیم، ثبت میشود.
بچههای این محله هم همانطور پاکند. شاید از نظر امکانات مثل داشتن رایانه در محدودیت باشند، یا تعداد بچهها در یک کلاس زیاد باشد، اما از نظر استعداد خوب هستند. حتی مواردی داشتهایم که در مدارس نمونه دولتی و استعدادهای درخشان پذیرفته شدهاند.
* این گزارش یکشنبه، ۸ اردیبهشت ۹۲ در شماره ۵۱ شهرآرامحله منطقه ۳ چاپ شده است.