بنای نهایی هلال احمر مشهد را مردم تا سالها به عنوان «ساختمان شیر و خورشید» میشناختهاند، ولی سینما بودن ساختمان شیر و خورشید آن هم در خیابان ارگ، گویا به همه فعالیتهای دیگرش میچربیده که اینطور در حافظه مردم باقیمانده است. برابر اسناد برجای مانده تا پیش از ورود سینما به مشهد، هنرمندان تئاتر شهر از سالن همایش این ساختمان به عنوان سالن تئاتر استفاده میکردهاند که تنها سالن نمایش شهر بوده است. بازی بسیاری از هنرمندان آن روزگار مانند اصغر خدیوی جم، اصغر قفقازی و دیگران در این سالن جاودانه شده است.
پس از رواج سینما و سینماسازی در خیابان ارگ، ورق برمیگردد. نمایش فیلم در این سالن نام آن را به «سینما شیر و خورشید» تغییر میدهد.
ناگفته نماند که این نام هم عمر درازی نمییابد؛ سال ۱۳۲۳ خورشیدی فیلمی به نام «شهرزاد» در این سینما به روی پرده میرود که به قولی گل میکند و برای مدتهای زیادی روی پرده میماند. اقبال مشهدیها از این فیلم آنچنان بوده که به مرور در ذهنها، اسم سینما را به «سینما شهرزاد» برمیگرداند.
خیابان ارگ که راسته بزرگترین و معروفترین سینماهای مشهد بود
این ماجرا را «زندهیاد حسین پورحسین» نویسنده کتاب «صدسال سینما در مشهد» اینگونه روایت کرده است: «محل اجتماعات این بنا که قبل از آن محل برگزاری جشنها و نمایشهای دولتی بود و از سوی جمعیت شیر و خورشید ایران اداره میشد، در سال ۱۳۲۳ با نمایش فیلم شهرزاد و استقبال بینظیری که از آن شد، به «سینما شهرزاد» تغییر نام داد و مقرر شد همه عواید فروش بلیت این سینما که بعدها قیمتش از سینماهای لوکسی مانند هما ایران و فردوسی پیشی گرفت، صرف کمک به مصیبتزدگان از سیل و زلزله و حوادث دیگر شود.
براساس مدارک ثبت شده در اداره کل فرهنگ و هنر سابق، بلیت این سینما بین سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۸ برای لژ ۲۰ ریال، درجه دوم ۱۵ ریال و درجه سوم ۱۰ ریال، فروش میرفته که این قیمت در همان ایام، برای دیگر سینماهای لوکس مشهد دو تا سه تومان کمتر بوده است.
در سال ۱۳۲۵ شخصی به نام «سید جواد منصوری» سالن سینما شهرزاد را برای ۲ سال اجاره میکند و نام آن را هم به «جهان» تغییر میدهد، اما این نام هرگز در دل مردم راه باز نکرده و بر زبانها ماندگار نمیشود. گویا این حاجی منصوری، پیش از سینماداری، مالک یک بلورفروشی به همین نام در خیابان ارگ بوده و، چون در آن زمان سینما شهرزاد همه منافع مادی خود را صرف امور خیریه میکرده از این کار خوشش میآید و به آشنایان سینمایی خود میسپارد به بهانه کمک به اکران سینما شهرزاد، به آن فیلم مجانی یا فیلمهایی با قیمت مناسب بدهند.
این مذهبی بانفوذ که از قراری مسئول برگزاری چند انجمن قرآن نیز بوده، مدتی بعد برای اینکه نظارت دقیقی بر چگونگی صرف درآمد سینما در امور خیریه داشته باشد، مستأجر آن میشود. طبق شواهد تصویری این ساختمان سینما دارای نمایی چشمگیر و سالن نمایشی مدرن و امروزی بوده و در زمانه خودش، آن را مجهزترین سینمای مشهد از نظر امکانات سینمایی میدانستهاند.
این سینما بعدها در کنار سالن سرپوشیده خود، صاحب یک سالن روباز هم میشود که قدیمیها از آن به عنوان نخستین سینمای تابستانه (بدون سقف) شهر یاد میکنند؛ سینمایی که هوای مطبوعش در شبهای بلند و گرم تابستان و فیلمهای به روزش بر پرده جادو، روزگار فراغت مردم مشهد قدیم را رنگ میداده و حالشان را خوش میکرده است. سوای این امتیاز، وجود این دو سالن مجهز، سبب میشده تا شهرزاد جزو معدود سینماهایی باشد که در آن همزمان دو فیلم اکران میشده است. سینما شهرزاد سرانجام در سال ۱۳۳۸ تعطیل شد، اما به عنوان سالن تئاتر شیر و خورشید به کار خود ادامه میدهد.
نمایی از سالن نمایش ساختمان شیر و خورشید (هلال احمر امروز) - دهه ۲۰
سوای سینمادار بودن ساختمان شیر و خورشید، این ساختمان مرکز برگزاری مراسم، جشنها، همایشها و رویدادهایی از این دست بوده تا از بابت درآمد برگزاری آنان، بودجه هلال احمر قدیم مشهد تأمین شود. گویا هنگام برگزاری یکی از همین جشنها، اتفاقی رخ میدهد که مردم مشهد قدیم، از آن با نام «معجزه» یاد میکردهاند. این اتفاق درست در شب تولد رضا پهلوی رخ میدهد.
بنا بر نوشته مرحوم «غلامحسین بقیعی»، پیش از پاگرفتن ساختمان شیر و خورشید، همه جشنها و همایشهای مهم مشهد در باشگاه افسران در باغ ستاد لشگر برپا میشده، اما پس از آن کانون میشود همین ساختمان هلال احمر قدیم. کرایه سالن را هم گویا به حساب درآمد شیر و خورشید واریز میکردهاند. او مینویسد: «از قضا شب ۲۴ اسفند سال ۱۳۱۸، مصادف شده بوده با شب شام غریبان امام حسین (ع).
چون از چند سال پیش دستههای عزاداری و شام غریبان و دیگر مناسک مذهبی ممنوع شده بود، مقامات استانداری و شهربانی بیاعتنا به اهمیت مذهبی آن شب در سالن شیر و خورشید به رقص و پایکوبی پرداختند. هیچکس نمیداند چه پیش آمده، اما صبح فردایش در شهر شایعه شد که ساختمان شیر و خورشید آتش گرفته و تمام فرشها و پردهها و اشیای نفیس و گرانبهای آن که از منزل اغنیا و بازاریان به امانت برده بودند، در آتش سوخته است.
مردم مشهد این واقعه را معجزه خواندند و گفتند که امام حسین (ع) انتقام خودش را از حکومتیها گرفته است، اما شهربانی مجاب نشد و شروع به بازجویی مذهبیان کردند تا در این میانه همه تقصیرها را به گردن کسانی بیندازند که پس از ممنوعیت محرم در مناطق پرت و زیرزمینهای مخفی مراسم روضهخوانی و زنجیرزنی راه میانداختند. مردم هم بیکار ننشستند و شایعه کردند این کار عمدی و از سمت خود کارکنان ساختمان انجام شده تا بتوانند فرشها و اشیای قیمتی آن را به یغما ببرند.»