کد خبر: ۱۱۳۷۸
۰۸ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۰
همسایه‌هایی ۲۴ عیار در محله مهرآباد

همسایه‌هایی ۲۴ عیار در محله مهرآباد

از نظر علی‌اکبر حبشی، همسایه‌هایشان در کوچه مهر‌۱۸، طلای ۲۴عیار هستند. می‌گوید: در مراسم دیگ، اجاق و لوازم مختلف از هم قرض می‌گیریم و به کمک هم می‌رویم. در همه اتفاق‌ها کمک‌حال هم هستیم.

خیابان مهرآباد‌۲۱ به «کوچه مهر» شناخته می‌شود؛ کوچه‌ای شلوغ و پرتراکم در محله مهرآباد که ساکنانی قدیمی دارد و بسیاری‌شان با همدیگر سلام و علیک دارند. بین همسایه‌های ساکن کوچه‌های فرعی این راسته، دوستی و الفت بیشتری برقرار است، درست مثل کوچه مهر‌۱۸ که همسایه‌هایش در طول چند دهه، مثل خانواده یکدیگر شده‌اند.

 

مهربانی اهالی مهر 

علی‌اکبر حبشی، بزرگ‌تر کوچه است. او ۷۸‌سال سن دارد و شغلش قالی‌بافی است. البته در سال‌های اخیر به خریدوفروش وسایل در روستا‌های اطراف مشغول بوده است.

آقا علی‌اکبر که ۳۵‌سال پیش همراه خانواده‌اش از شهر فرهاد‌گرد به محله مهرآباد آمدند، درباره همسایه‌هایش می‌گوید: قوم و خویش‌هایمان نزدیکمان ساکن هستند. همسایه ما به حساب می‌آیند و با آنها رفت‌وآمد و دادوستد داریم. مثلا در مراسم دیگ، اجاق و لوازم مختلف از هم قرض می‌گیریم و به کمک هم می‌رویم. در همه اتفاق‌ها چه شادی و چه خدایی‌نکرده در مراسم تعزیه، یکدیگر را خبر می‌کنیم و کمک‌حال هم هستیم.

او معتقد است همسایه‌هایشان طلای ۲۴عیار هستند. می‌گوید: در این سال‌ها از طرف همسایه‌ها هرگز بدرفتاری یا بی‌احترامی ندیده‌ام و همیشه احترام سن و سالم را دارند.

رمضان حسینی همسایه‌ای است که آقا علی‌اکبر به ما معرفی‌اش می‌کند. اوسال‌های سال نیسان داشته و همیشه با قیمت کم یا رایگان، برای همسایه‌ها بار یا وسیله جابه‌جا می‌کرده است.

 

همسایه‌هایی ۲۴ عیار در محله مهرآباد

 

قوم‌وخویشی همسایه‌ها

آن‌قدر خوب و بامحبت هستند که اگر یک شب به نماز جماعت نرسم، می‌آیند دم در خانه تا احوالم را بپرسند

آقا‌رمضان حسینی درست در بحبوحه انقلاب اسلامی، خانه اجاره‌ای‌اش در محله چهنوی مصلی را ترک می‌کند و نقد و قسط، خانه‌ای در این کوچه می‌خرد. او اوایل احساس غربت می‌کرده، اما به‌مرور قوم و خویش‌هایش هم اینجا خانه می‌خرند.

می‌گوید: بعد از گذشت چند سال، همسایه‌ها تبدیل به دوستان صمیمی‌ام شدند. آن‌قدر خوب و بامحبت هستند که اگر یک شب به نماز جماعت نرسم، می‌آیند دم در خانه تا احوالم را بپرسند مبادا مریض شده باشم. همسایه‌های اینجا از نظر مردم‌داری و همسایه‌داری بی‌نظیر هستند.

آقا‌رمضان رضا ترابی را به‌عنوان همسایه نمونه به ما معرفی می‌کند که جوان است، اما از همسایه‌های مهم کوچه به شمار می‌آید. او درست نبش کوچه کارگاه نجاری دارد و چراغ مغازه‌اش روشنایی این محدوده است.

 

همسایه‌هایی ۲۴ عیار در محله مهرآباد

 

همسایه نگو، بگو برادر

رضا ترابی خودش را مدیون محبت همسایه می‌داند و تعریف می‌کند که تمام این سال‌ها شغلش سروصدا و تق‌تق میخ و چکش داشته، اما همسایه‌ها به رویش نیاورده‌اند؛ «به جز این، همسایه‌ها وقتی از جلو مغازه نجاری‌ام رد می‌شوند، دائم می‌پرسند اگر می‌خواهی چیزی را جابه‌جا کنی بیا با هم انجام بدهیم. محبتی دارند که به زبان نمی‌آید.»

خانواده رضا اینجا ماندگار شده‌اند؛ چون همسایه‌ها رفتاری دوستانه و بامحبت داشته‌اند. او که حاضر نیست این محله را ترک کند، می‌گوید: اگر به من بگویند امکانش را داری که در جای خوبی از شهر ساکن شوی، حاضر نیستم این خانه و همسایه‌ها را رها کنم.

هیچ‌وقت یادم نمی‌رود که چه خوبی‌هایی در حقم کردند؛ مثلا زمان مراسم ختم مادرم که تازه کرونا شیوع پیدا کرده بود، با اینکه همه می‌ترسیدند و از خانه‌شان بیرون نمی‌آمدند، همسایه‌ها با رعایت پروتکل‌ها آمدند و کمک کردند و مجلس آبرومندی برپا کردیم. من فقط یک خواهر دارم و انصافا همسایه‌ها جای خالی برادر را برایم پر کردند.

 

* این گزارش دوشنبه ۸ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۶۱۰ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44