کد خبر: ۱۳۲۴۰
۳۰ آبان ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۰
محمد باقریان مداح قدیمی محله فاطمیه است

محمد باقریان مداح قدیمی محله فاطمیه است

اهل محله فاطمیه، همگی نام مرحوم علی‌محمد باقریان را به‌خاطر دارند که با رویی باز و چهره‌ای گشاده مردم را با هیئت و مجلس عزای حسین(ع) آشنا می‌کرد. حالا پس ازفوت او پس بزرگش آقامحمد چراغ هیات را روشن نگه داشته‌است.

هادی عسکری| پدر عاشقانه دست فرزندانش را می‌گرفت و با خود به مجالس عزاداری اباعبدا…‌الحسین(ع) می‌برد. او که از سینه‌سوختگان و پیرغلامان حسینی بود، به همت چندتن دیگر از شیفتگان مکتب اهل‌بیت(ع)، در سال‌های خفقان رژیم‌پهلوی محفلی را پایه‌گذاری کرده بود و هرهفته شب‌های سه‌شنبه با نصب بیرق هیئت بر سردر منازل، خیمه عزای سالار شهیدان را برپا می‌کرد.

اهل محل، پیر و جوان، همگی نام مرحوم علی‌محمد باقریان را به‌خاطر دارند که با رویی باز و چهره‌ای گشاده مردم را با هیئت و مجلس عزای حسین(ع) آشنا می‌کرد. و حال پس از چند سال که او دعوت حق را با زبان روزه و در حرم مطهر رضوی(ع) لبیک گفته‌، فرزندانش چراغ این هیئت را روشن نگه داشته‌اند. فرزندانی که هر یک با صدای گرم خود، خالصانه و بدون دریافت هیچ‌گونه اجر مادی، ذکر مصائب اهل‌بیت عصمت و طهارت را برای عاشقان و شیفتگانش سر می‌دهند. آنچه در ادامه خواهید خواند، نتیجه هم کلامی ما با برادران باقریان، مداحانی از محله فاطمیه مشهد است.

مردی که جوانان را به عزاداری امام‌حسین(ع) ترغیب می‌کرد 

محمد باقریان فرزند بزرگ مرحوم باقریان است که اینک پا جای پای پدر گذاشته و مسئولیت هیئت جان‌نثاران حضرت ابوالفضل (ع) را بر‌عهده دارد. مداح دل‌سوخته اهل‌بیت (ع) متولد۱۳۴۴ و کارمند بانک است. از او درباره چگونگی ورودش به مداحی می‌پرسم که پاسخ می‌دهد: هفت‌سال بیشتر نداشتم که به همراه پدرم در جلسات عزاداری حضور می‌یافتم، اما در ۱۲‌سالگی بود که نوحه‌خوانی را با تشویق پدر آغاز کردم.

او از نقش بسزای پدر در موفقیتش این‌گونه سخن می‌گوید: از همان ابتدا با تشویق ایشان در جلسه‌ای به نام ذاکرین ائمه بقیع که مداحان برای آموزش و تمرین مداحی شنبه‌شب‌ها جمع می‌شدند، شرکت می‌کردم و با علاقه و پشتکار توانستم در امر نوحه‌خوانی موفق شوم.

در ۱۲‌سالگی بود که نوحه‌خوانی را با تشویق پدر آغاز کردم

از فرزند ارشد مرحوم باقریان می‌خواهم تا از پدرش برای ما بگوید که عنوان می‌کند: پدرم از مؤسسان جلسه هیئت جان‌نثاران حضرت ابوالفضل (ع) بود و کار‌های جلسه را برعهده داشت. او با برخورد بسیار خوبش جوانان را به شرکت در جلسه ترغیب می‌کرد. افتادگی و فروتنی او زبانزد و از همه ویژگی‌هایش مهم‌تر بود.

اما محمد باقریان درباره انگیزه خود از نوحه‌خوانی می‌گوید: حدود ۳۵ سال پیش، زمانی‌که رسما نوحه‌خوانی را در همین جلسه خودمان آغاز کردم، مداح جلسه مرحوم استاد ماشاءا... فضائلی بود. من با کمک و تشویق ایشان در حضور نوحه‌خوان‌های متعدد در جلسه نوحه می‌خواندم. ایشان به من می‌گفت: تو باید نوحه‌خوان جلسه باشی. نخستین بار که به صورت تمرینی نوحه‌ای اجرا کردم، نوحه خیلی سختی بود که بسیار مورد تشویق قرار گرفتم.

او به‌دنبال صحبت‌هایش شروع به خواندن آن شعر می‌کند:
 نوجوان اکبر شبه پیغمبر/ مهلاً علی‌جان، صبراً علی جان

از دل‌چسب‌ترین شعری که خوانده‌است می‌پرسم، جوابم را با این خاطره می‌دهدکه: به یاد دارم در شب ولادت یکی از ائمه، شعری خواندم که برای خودم بسیار شیرین بود، مرحوم پدرم چنان به وجد آمده‌بود که در جمع همه برخاست و پیشانی‌ام را بوسید و برایم دعا کرد که اگر دست به خاک بزنی طلاشود.

 

هیئت که نباید بدون مداح بماند

پای خاطره که به میان می‌آید، این مداح اهل‌بیت(ع) از فرستادن پدر و مادرش به سفر معنوی حج عمره به‌عنوان یک خاطره شیرین و به‌یادماندنی دیگر یاد می‌کند. معتقد است هر فرزندی باید رضایت و احترام به پدر و مادرش را در اولویت قراردهد. او می‌گوید خودش همیشه سعی کرده کاری نکند که موجب رنجش والدینش شود و خدا را شکر می‌کند که فرزندانش هم با او همین‌گونه هستند. مداح دل‌سوخته‌ محله ما همچنین لحظات آن سفرش به کربلا را بسیار زیبا و توصیف‌ناشدنی می‌داند که در نخستین ورود خود به صحن مقدس حرم حضرت‌ابوالفضل(ع) نوای «سقای دشت کربلا اباالفضل» به همراه هم‌سفری‌های خود سرداده‌است.

او با بیان اینکه الگویش در نوحه‌خوانی استاد دادوندی است، مشوق اصلی خود را مرحوم استاد‌فضائلی می‌داند و می‌افزاید: یادم هست در جلسه‌ای که بیشتر مداحان و استادان فن حضور داشتند، او از من که در سن نوجوانی بودم و تازه دوسال بود نوحه می‌خواندم، خواست نوحه بخوانم، بعد از جلسه برخی از مداحان به ایشان ایراد وارد کردند که استاد فضائلی در پاسخ به ‌آن‌ها گفت: من و شما همیشه نیستیم؛ هیئت که نباید بدون مداح بماند. همین‌گونه هم شد و دو سال بعد ایشان از دنیا رفت.

اینک محمد باقریان هم با میدان‌دادن به جوان‌تر‌ها شیوه‌ استاد مرحومش را پیش گرفته و جوانان زیادی در کنارش مدال ذاکری اهل‌بیت(ع) را بر گردن آویخته‌اند، از جمله فرزند نوجوانش محمدجواد که شب‌های عید مدح اهل بیت(ع) را سرمی‌دهد.

او که حرف‌های زیادی برای گفتن دارد، از همه نوجوانان و جوانان می‌خواهد که دست از این محافل برندارند که هرچه داریم از اهل‌بیت(ع) داریم. می‌گوید: کسانی که به مجالس ائمه(ع) پامی‌گذارند، سعی کنند خلوص نیت داشته باشند و فقط رضای حق تعالی را مدنظر قرار دهند. 

 

شفای دخترم را از حضرت رقیه(س) گرفته‌ام

صحبتمان که گرم می‌شود با او به سال‌های دفاع مقدس می‌رویم و او هم یادی از آن روزها می‌کند که در لشکر۸۸ زرهی زاهدان و در قسمت عقیدتی‌سیاسی لشکر خدمت می‌کرد که در شب‌های محرم آنجا مراسم عزاداری می‌گرفتند.

باقریان روز عاشورایی را در سال‌های اوج مداحی خود به یاد می‌آورد که در اجتماع پرشور رزمندگان در منطقه سومار نوحه می‌خوانده و جمعیت به‌صورت سه‌ضرب سینه می‌زده‌اند: الهی بهر قربانی به درگاهت سرآوردم/ نه‌تنها سر برایت بلکه از سر بهتر آوردم. 

او که خود سعی می‌کند فارغ از مداحی‌کردن در مجالس عزاداری مختلف شرکت کند و از نوای گرم دیگر ذاکران هم فیض ببرد، در ادامه از دل‌چسب‌ترین روضه‌ای که درآن حضورداشته یادی می‌کند و می‌گوید که شفای دخترش را از حضرت رقیه(س) گرفته‌است. و اما وقتی از مهم‌ترین آرزویش سؤال می‌کنم، می‌گوید: مهم‌ترین آرزویم این است که تا آخرین لحظه عمر از امام‌حسین(ع) جدا نشوم. 

 

پدرم از طریق فرد دیگری تشویقم کرد

حسن باقریان متولد سال۱۳۴۶ و او هم کارمند بانک است. او که به گفته خودش از ۱۰سالگی با راهنمایی پدرش با مجالس عزاداری سالار شهیدان آشنا شده، نقطه شروع نوحه‌خوانی‌اش را ۱۵سالگی می‌داند و می‌گوید: اوایل که طبیعت و خلق‌وخوی بچه گانه داشتم، کمی برایم سخت بود ولی با تشویق پدرم کم‌کم علاقه‌مند شدم. یادم می‌آید نخستین باری که یک نوحه از مرحوم‌آذر را خواندم یکی از اعضای جلسه به نام مرحوم قدسی ۲۰ریال به من جایزه داد که بعد از چند سال از زبان پدرم شنیدم آن پول را او برای ترغیب و تشویق به مرحوم قدسی داده تا به من بدهد.

این مداح اهل‌بیت(ع) اضافه می‌کند: یک‌بار در راه برگشت از جلسه شب شهادت حضرت زهرا(س) پدرم که از خواندن من تحت‌تأثیر قرار گرفته بود به من گفت: فردا باید باهم تا جایی برویم. فردای آن شب پدرم برایم یک دست کت و شلوار خرید. او با تشویق‌هایش بیشترین اثرگذاری را در مداح شدنم داشت.

 

محمد باقریان مداح قدیمی محله فاطمیه است

 

روضه که خواندم کسی گریه نکرد

حسن باقریان در ادامه ماجرایی درباره آغاز روضه‌خوانی خود تعریف می‌کند: در سال ۱۳۶۴، چون برادرم محمد قراربود به خدمت سربازی برود و جلسه نیاز به نوحه‌خوان داشت پدرم به من گفت که باید جای خالی برادرت را پرکنی. من آن‌موقع روضه‌خواندن بلد نبودم، یکی از دوستانم به نام هادی‌محمدی این کار را بلد بود و برعکس نوحه‌خوانی نمی‌دانست؛ بنابراین ما کار را با هم تقسیم کردیم؛ من نوحه می‌خواندم و او روضه می‌خواند و جای برادرم را در جلسه پر کردیم. اما بعد از مدتی دیدیم این‌طور که نمی‌شود، پس تصمیم گرفتیم آنچه را بلدیم به هم آموزش دهیم و این‌گونه شد که من روضه‌خواندن را یادگرفتم.

او سپس اضافه می‌کند: خاطرم هست نخستین روضه‌ای که خواندم کسی گریه نکرد و باعث شد دلسرد شوم، ولی پدرم مرا به ادامه کار دلگرم کرد. کم‌کم راه افتادم و از ۲۳سالگی زیر نظر استادم حاج جواد نوغانی مداحی را آغاز کردم. نوحه‌خوانی را هم که با شاگردی ذاکرانی مانند استاد علی واعظی آموخته بودم.

خاطرم هست نخستین روضه‌ای که خواندم کسی گریه نکرد و باعث شد دلسرد شوم، ولی پدرم مرا به ادامه کار دلگرم کرد

 

برای جوانان جلسه راه انداختیم

این مداح محله در کنار فعالیت در جلسه پدر از پایه‌گذاران جلسه دیگری به نام جلسه مذهبی انصار‌الحسین(ع) هم هست. از او درباره جرقه شروع و راه‌اندازی این جلسه سؤال می‌کنم که پاسخ می‌دهد: در سال۱۳۷۱ در منزل مرحوم فضائلی بودیم، من و تنی چند ازدوستان علاقه‌مند بودیم جوانان را به سوی هیئت جذب کنیم.

تصمیم بر آن شد جلسه‌ای را تشکیل‌دهیم که رویکرد آن جوانان باشد. این جلسه که بیشتر حال و هوای شهدا را داشت، با قرائت زیارت عاشورا همراه بود و توانست جوانان زیادی را به‌سوی خود جذب کند و کم‌کم به یکی از جلسات بزرگ و مطرح مشهد تبدیل شد که خط آن خط ولایت و شهدا بود.

او از جوانانی که امروز هرکدام از آن‌ها در سطح شهر دارای سمت‌های کلیدی هستند به‌عنوان ثمرات و برکات جلسه انصارالحسین(ع) یاد می‌کند و می‌گوید: پس از موفقیت این جلسه، محافل متعددی با الگو قراردادن انصار در مشهد تشکیل شد؛ مثل جلسه انصارالمهدی(عج). برخی از دوستان هم که به شهرستان‌های دیگر رفته‌اند هیئت‌هایی را با نام انصارالحسین(ع) تشکیل داده‌اند، که در این رابطه می‌توان به شهرستان‌های سرخس، املش، گناباد و... اشاره کرد.

 

کاش روحانیان نیز هدایت جلسات را به‌دست بگیرند

وقتی از آرزویش سؤال می‌کنم، تأملی می‌کند و می‌گوید: بهترین آرزویم این است که حال‌وهوای سال ۱۳۷۳ که اوج جلسه بود باز گردد و دوباره آن دوستان و یاران قدیم در کنار هم جمع شویم و یک‌بار دیگر برنامه مناجات حضرت امیر (ع) که با حضور دوستان در حرم برگزار می‌کردیم، احیا شود.

این ذاکر ائمه (ع) اضافه می‌کند: دوست دارم روزی بیاید که واعظان و روحانیان خودشان به جلسات و هیئت‌های مذهبی بیایند و سکان هدایت آنها را در کنار مسئولان جلسات به‌دست بگیرند و از منحرف‌شدن محافل مذهبی جلوگیری کنند.

او که مناجات‌خوانی‌اش زبانزد مستمعانش است، با انتقاد از برخی شیوه‌های سینه‌زنی از مداحان شهر می‌خواهد ولایتی باشند و از سبک‌های نامناسب عزاداری پرهیزکنند و جوانان را بیشتر با مناجات و دعا آشنا کنند.او از حاج‌منصور ارضی و حاج‌جواد نوغانی به‌عنوان الگوی خود در مداحی نام می‌برد.

 

بهترین شب عزاداری شب عاشوراست

از این مداح اهل‌بیت (ع) می‌خواهم خاطره‌ای از روز‌های محرم برایم بگوید، دفتر خاطرات ذهنش را ورق می‌زند و مرا با خود به عاشورای سال ۱۳۶۷ در نمازخانه پادگان شهیدچراغچی می‌برد و از حال‌وهوای عجیب حاکم در میان رزمندگان در آن روز سخن به زبان می‌آورد: آن‌روز به‌قدری دل‌ها پاک و مالامال از شور حسینی بود که هیچ نوحه‌خوانی را یارای نوحه‌خواندن نبود و دسته‌های عزاداری فقط با شور یاحسین وارد آنجا می‌شدند و عده‌ای از هوش می‌رفتند.

او ادامه می‌دهد: هرگز سال ۱۳۶۶ و عزاداری‌های چادر گُردان را فراموش نمی‌کنم که شهید افقهی فرمانده گردان که یک پایش مصنوعی بود، چنان میان‌داری می‌کرد که از ناله ایشان همه ناله می‌کردند و شور عزاداری، جمعیت را فرامی‌گرفت.

از حسن باقریان می‌پرسم که خودتان هم مستمع هستید؟ که پاسخم را این‌گونه می‌دهد: قبل از آنکه یک مداح باشم سعی کرده‌ام یک مستمع و گریه‌کن خوب باشم. وقتی مستمع باشی ارتباط بهتری برقرار می‌کنی. 
او می‌گوید: یکی از مواقعی که همیشه سعی داشتم بیشتر درخلوت خودم باشم و به‌عنوان یک مستمع در گوشه‌ای از دعا فیض ببرم، روز عرفه بود و سعی می‌کردم از دعای عرفه دیگر ذاکران بهره‌مندشوم که به حسب نیاز این توفیق هم از من گرفته‌شد و البته توفیق قرائت آن دعای شریف نصیبم شد.

 

هزار بار بمیرم نبینم آن دم را

این مداح محله ما شیرین‌ترین لحظات مداحی‌اش را شب احیا و هنگام سحر که با قرائت مناجات حضرت‌امیر(ع) همراه است و بهترین شب عزاداری را شب عاشورا می‌داند. او بیان می‌کند: ما همه‌ساله دهه‌اول محرم در مسجد صاحب‌الزمان(عج) خیابان گاز مراسم عزاداری باشکوهی داریم که مورد توجه مردم به‌ویژه جوانان است.

همچنین هرسال در آخرین شب جمعه ماه شعبان با حضور در گلزار شهدای بهشت‌رضا و قرائت دعای کمیل با شهدا تجدید پیمان می‌کنیم.  وقتی از او می‌خواهم توصیه‌ای داشته باشد، می‌گوید: من کسی نیستم که بخواهم توصیه کنم ولی از دوستان و جوانان عزیز می‌خواهم با شناخت وارد عزاداری اهل‌بیت(ع) شوند، هدف از گریه‌کردن را بفهمند، در احوال ائمه(ع) مطالعه کنند و فقط دنبال عزاداری صرف نباشند.

او عنوان می‌کند: من با گذشت زمان به این نتیجه رسیده‌ام که یک لحظه نباید از اهل‌بیت(ع)جداشوم و شاید یکی از سخت‌ترین روزهای زندگی من روزی باشد که خدای ناکرده توفیق ذاکری از من گرفته شود. 
این ذاکر اهل‌بیت(ع)در‌‌نهایت این بیت شعر را چاشنی سخن پایانی خود می‌کند:
اگر بناست دمی بی‌تو بگذرد عمرم
هزار بار بمیرم نبینم آن دم را

 

*این گزارش یکشنبه، ۶ آذر ۹۱ در شماره ۳۱ شهرآرامحله منطقه ۳ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44