کد خبر: ۱۳۴۷۴
۲۹ آبان ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۰
خانه زوج هنرمند محله آب‌وبرق نمایشگاه خط و تذهیب است

خانه زوج هنرمند محله آب‌وبرق نمایشگاه خط و تذهیب است

سراسر خانه عباس آگهی و محبوبه مهدوی، پرشده است از تابلو‌های خطاطی و تذهیب. محبوبه خانم می‌گوید: هر وقت که کسی به خانه ما می‌آید از ما می‌خواهد این هنر را به او آموزش دهیم.

از همان بچگی عشق و علاقه‌اش را به خط با خط‌خطی کردن کاغذ‌های سیاه و سفید نشان می‌دهد. درست یادش نمی‌آید چه زمان بود که مادرش مداد را بین انگشتش قرار داد تا این مداد‌ها باشند که حکم کنند عباس فرداروز، خط سرنوشتش را سمت کدام قصه می‌برد.

یادش است مادرش همیشه گفته بود که از همان بچگی وقتی کاغذ و قلم دست او می‌داده، آرام می‌شده است. هنوز علاقه‌اش به قلم چهل‌سال پس از آن روز‌ها و به رسم قدیم، رفیق او ونشان دهنده برآورده شدن آرزوی قدیمی مادر است، آرزویی که در آن مادر می‌خواست عباس روزی به بودنش افتخار کند.

دهه ۷۰ بود که این هنر را به‌طور حرفه‌ای زیرنظر استاد کدخدایی آموخت و به گفته خودش، در هردو زمینه مهارت و اخلاق، شاگردی او را کرد. او که ۱۳ سال روزگارش را با آموزش قلم‌های غبار، کتیبه و گلستانه گذرانده به هنر خوشنویسی عشق پیدا کرده است و همیشه معتقد بوده که فرازونشیب زندگی یک خوشنویس بیشتر از هنرمندان رشته‌های تجسمی و ذهنی است.

به هنر خطاطی عشق می‌ورزم

از همان دوران کودکی به دنبال این بودم تا روزی بتوانم با فراگیری انواع خطوط هر آنچه را دلم می‌خواهد، به رشته تحریر دربیاورم؛ به همین دلیل هم‌گام با قلم استادان خوشنویس مشهد و تهران مهارتم را در خط شکسته افزایش دادم. اکنون نیز توانسته‌ام درمدت چند ماه دوره فوق‌ممتاز را از بین ۱۰۰ شرکت‌کننده به پایان برسانم.

عباس آگهی که ساکن محله آب و برق مشهد است، می‌افزاید: خوشنویسی هم مانند دیگر هنر‌ها آداب خاصی دارد. گاهی که تاریکی، مانند چتری سیاه و پر از ستاره بر سرزمین گسترده می‌شود، عزمی ما را برآن می‌دارد تا با روحیه‌ای شاد از پشت پنجره اتاقمان زل بزنیم به آسمان نیلی و با استفاده از این سیاهی شب نجوا‌های شبانگاهی را با قلم کتیبه در هم بیامیزیم و حدیث معروف امام علی (ع) را «من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا» را با خطی زیبا بنگاریم تا روزی در یکی از نمایشگاه‌های شهر، چشم‌ها را به تماشا بکشاند.

اکنون توانسته‌ام درمدت چند ماه دوره فوق‌ممتاز را از بین ۱۰۰ شرکت‌کننده به پایان برسانم

 

مشق‌هایم رابا خطی خوش‌ تحویل معلمانم می‌دادم

این هنرمند کودکی‌اش را ورق می‌زند ودر یک‌یک تابلوهای خوشنویسی‌اش که حالا روی دیوار اتاق نشسته، خاطره‌ای می‌بیند و می‌گوید: از همان دوران کودکی دوست داشتم خوش‌خط بنویسم و من باشم که حرف اول کلاس را در خطاطی بزنم. آن‌قدر تمرین کردم تا به آرزویم رسیدم و شدم خطاط کوچک کلاس چهارم که دفتر نستعلیقم باعث حسادت همکلاسی‌ها می‌شد.

آگهی سری به صندوقچه خاطرات دوران تحصیلش می‌زند و ادامه می‌دهد: همیشه بهترین نمره‌ها را از درس هنر دوره راهنمایی‌ام به دست می‌آوردم. تا زنگ کلاس هنر به‌صدا درمی‌آمد از شوق به خود می‌بالیدم. به خاطر این همه علاقه به درس هنر، رشته ادبیات را برای ادامه تحصیلم در دبیرستان انتخاب کردم.

 

از پنجره باز به هنر خوشنویسی نگاه می‌کنم

آگهی که سال‌های سال مشغول تدریس و فراگیری این هنر زیباست، می‌افزاید: چندسال پیش بود که برای پرداخت زکات علمم، تصمیم گرفتم علاقه‌مندان به این هنر زیبا را آموزش دهم؛ به همین دلیل تاکنون بیش از ۱۰۰ هنرجو را آموزش داده‌ام.

وی لحظه‌ای به فکر فرو می‌رود و با صدایی که حالا سرشار از شوق گفتن شده است، می‌گوید: از پنجره‌ای باز به هنر خوشنویسی نگاه می‌کنم. به دنبال این نبوده‌ام که از این هنر زیبا درآمدی کسب کنم، به همین دلیل زندگی‌ام را سپرده‌ام به دست خدا تا با برکت او روزی حلال نصیبم شود.

این هنرمند خوشنویس محله ما در ادامه از رابطه‌اش با اهل محل می‌گوید: رابطه‌ام با اهالی محل بسیار عالی است و اگر نیاز به آموزش تابلو‌های خطاطی داشته باشند، حاضرم بدون گرفتن هیچ هزینه‌ای این هنر را به آنها آموزش دهم.

 

داخل و خارج استان نمایشگاه برپا کردم

عباس همچنین برای ما از نمایشگاه‌هایی که در داخل استان و خارج از آن برپا کرده، می‌گوید و معتقد است: خوشبختانه تاکنون با همکاری دیگر هنرمندان بیش از چهل نمایشگاه گروهی در شهرهای تهران، شیراز و قزوین برای بازدید عموم از این هنر زیبا برپا کرده‌ایم. 

وی در ادامه به نوشته‌هایش اشاره می‌کند و می‌گوید: در نمایشگاه تهران اشعاری از شاعر نامی ایران، حکیم خیام‌نیشابوری را در قالب چند بیت خطاطی کرده بودم که مشتریان بسیاری داشت و حتی می‌خواستند آن‌ها را با قیمت یک میلیون تومان از من خریداری کنند.

 

روزگار عباس با آموزش قلم‌های غبار، کتیبه و گلستانه می‌گذرد

 

زیباترین هدیه زندگی‌ام...

وی هر چند ماه یک‌بار برای آموزش‌های جدید به کلاس استادان تهرانی می‌رود. در یکی از همین سفرهاست که علاقه دیرینش به استاد شجریان، در دیداری اتفاقی تابلوی خطی می‌شود که به رسم یادگار تقدیم او می‌کند؛ در این تابلو بیتی به شکل نستعلیق‌شکسته نوشته شده: صدایی به رنگ  صدای تو نیست/ به جز عشق، نامی برای تو نیست

 

همسرم همراه من در یادگیری و آموزش هنرهای روز دنیاست

محبوبه مهدوی، همسر این هنرمند محله آب و برق با فراگیری دوره‌های آموزش قالی‌بافی چندسالی می‌شود که هم‌پای همسرش به دنبال فعالیت در هنر زیبای تذهیب است. وی می‌گوید: خوشبختانه من نیز مانندهمسرم  به کارهای هنری علاقه خاصی دارم  و به دلیل آشنایی با رنگ و فرش، این رشته هنری را انتخاب کرده ام. این بانوی هنرمند در ادامه به حضور در نمایشگاه در دوسالانه تذهیب اشاره می‌کند و می‌گوید: استادان نبی‌زاده و علیرضا غزی برای آشناکردن من با راز و رمزهای این رشته تلاش فراوانی کردند و به همین دلیل در این دوسالانه رتبه دوم را از آن خود کردم.

 

سراسر خانه ما پر است از تابلوهای تذهیب و خطاطی

خانم مهدوی می‌افزاید: به دلیل اینکه همسرم در فراگیری و آموزش خطاطی مهارت خاصی دارد، تذهیب را انتخاب کردم که در عین مرتبط‌بودن با آن، هنری مستقل است. این بانوی هنرمند محله‌مان می‌افزاید: سراسر خانه ما پرشده است از تابلو‌های خطاطی و تذهیب.

هر وقت که کسی به خانه ما می‌آید و این تابلو‌ها را می‌بیند، اظهار علاقه می‌کند و از ما می‌خواهد یا این هنر را به او آموزش دهیم یا نمونه‌ای برای او طراحی کنیم. او در ادامه به حاصل زندگی مشترکش که یک دختر است، اشاره می‌کند و می‌گوید: حاصل زندگی ما یک دختر ۱۱ ساله است که هم من و هم همسرم دوست داریم که او را با هنرمان آشنا کنیم.

 

*این گزارش چهارشنبه، ۲۲ آذر ۹۱ در شماره ۳۴ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44